“خدمتکار عمارت درد” پارت8

1
(1)

 

این کی بود دیگه؟!

حالا هر چی من خودمو از بقیه پنهون میکنم …

 

+ نظر تو بنداز تو صندوق پیشنهادات

 

کت شلوارش قشنگ بود خوش دوخت بود

بهش میومد

پشت نقاب نمیشه ببینیش

چقد سخته…

 

_ نخوری برات بهتره

نظر ندادم گفتم بخوری حالت بد میشه

بدنت نمیکشه اینو بخوری…‌

 

+ مرسی که گفتین

 

_ من اسمم فرهاده

 

+ منم اسمم مارال

 

وای دختر کاش اسممو نمیگفتم یه اسم دیگه میگفتم

 

فرهاد: مثل اسمتون زیبایین بانو

 

+ ممنونم

 

فرهاد: دنبال کسی میگردین؟!

 

+ چطور مگه؟!

 

فرهاد: آخه همش دارین دور برتونو نگاه میکنین…

 

+ بله درسته

نه دنبال کسی نیستم

فقط داشتم نگاه میکردم…

 

فرهاد: میخواین یکی از این نوشیدنی ها رو بدم بهتون بخورین؟!

 

+ فقط یه چیزی من بخورم

مست میشم؟!

 

زد زیر خنده

چیز بدی پرسیدم مگه؟!

 

فرهاد: اینا رو برا همین گذاشتن رو میز

میخورن که مست شن…

 

+ وا مردم دیوانه ان

خوب بخورن مست بشن که چی بشه؟!

 

فرهاد: که چند دقیقه از این دنیا فارغ بشن

 

+ عجیبن غریبا

 

فرهاد: میخواین امتحان کنین؟!

 

+نه مرسی نمیخواد

 

ای بابا این چرا میخنده

انگار براش جک تعریف کردم

 

فرهاد: ازت داره خوشم میاد

 

+ من چیزی برای خوش اومدن ندارم

 

خدا این سارای در به دری کوجاست؟!

 

فرهاد: چرا داری خودت خبر نداری؟!

من تازه از سفر برگشتم

میخوام اولین رقصمو بعد از چند سال با تو داشته باشم؟!

 

این چی میگه اولین رقص ؟!

اینم شبیه اون پسراس که میگه من تا حالا پیوی هیچ دختری نرفتم

 

+  اگه قبول نکنم چی؟!

سفر چی اصن؟!

 

_  اگه خواهش کنم چی؟!

من تازه از آلمان برگشتم متخصص قلبم…

 

+ پس دکتری

چقدر خوبه زندگی خیلیا تو دستای شماست

 

فرهاد: بحث عوض نکنیم یه دور برقصیم

بعدش من در خدمت شمام

 

خدا این چقدر زود فهمید چجوری ردش کنم

ولی میتونم بهش بگم من دانشگاه قبول شدم .نمره هامم که بالاس

منم ببره آلمان…

سارام که نیست

 

فرهاد: بریم تو سالن؟!

 

مجبورم قبول کنم مگر نه این تا خود صبح پیله اس

 

+ بله بفرمایید

 

دستشو اورد جلو

الان من باید دستشو بگیرم

یا خدا

 

+ میشه دست همو نگیریم

من راحتم مرسی

دستشو عقب کشید

 

فرهاد: هر جور شما راحتین لیدی

 

حس می‌کرد همه دارن نگاهمون میکنه

 

من زیاد نرقصیدم اصن بلد نیستم اونم یکم از فیلما یاد گرفتم

 

+  آقای دکتر من رقص بلد نیستم

بیاین بیخیال شین

الان آبروتون میره

زشته

 

فرهاد: خوب بلد نباشی

فقط حرکتای منو دنبال کن

دستتو بزار رو شونه ام

 

فرهاد دستشو گذاشت رو پهلوم یه آن لرزیدم

منو به خودش نزدیکتر کرد

 

منم حرفشونو گوش میکردم حرکتاشو دنبال میکردم

 

چه آهنگ آرومیه

دلم میخواست اول رقصم با کوروش باشه…

آروز بر جوانان عیب نیست…

 

کاش زود تموم شه

 

فرهاد: آخ پام

 

+ تورو خدا ببخشید

من گفتم بلد نیستم…

 

 

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 1 / 5. شمارش آرا 1

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
IMG ۲۰۲۳۱۱۲۱ ۱۵۳۱۴۲

دانلود رمان کوچه عطرآگین خیالت به صورت pdf کامل از رویا احمدیان 5 (2)

بدون دیدگاه
      خلاصه رمان : صورتش غرقِ عرق شده و نفسهای دخترک که به لاله‌ی گوشش می‌خورد، موجب شد با ترس لب بزند. – برگشتی! دستهای یخ زده و کوچکِ آیه گردن خاویر را گرفت. از گردنِ مرد خودش را آویزانش کرد. – برگشتم… برگشتم چون دلم برات تنگ…
رمان شولای برفی به صورت pdf کامل از لیلا مرادی

رمان شولای برفی به صورت pdf کامل از لیلا مرادی 4 (8)

7 دیدگاه
خلاصه رمان شولای برفی : سرد شد، شبیه به جسم یخ زده‌‌ که وسط چله‌ی زمستان هیچ آتشی گرمش نمی‌کرد. رفتن آن مرد مثل آخرین برگ پاییزی بود که از درخت جدا شد و او را و عریان در میان باد و بوران فصل خزان تنها گذاشت. شولای برفی، روایت‌گر…
IMG ۲۰۲۴۰۴۱۲ ۱۰۴۱۲۰

دانلود رمان دستان به صورت pdf کامل از فرشته تات شهدوست 3.7 (3)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان:   دستان سپه سالار آرایشگر جوانی است که اهل محل از روی اعتبار و خوشنامی پدر بزرگش او را نوه حاجی صدا میزنند دستان طی اتفاقاتی عاشق جانا، خواهرزاده ی بزرگترین دشمنش میشود چشم روی آبروی خود میبندد و جوانمردانه به پای عشق و احساسش می…
aks gol v manzare ziba baraye porofail 33

دانلود رمان نا همتا به صورت pdf کامل از شقایق الف 5 (2)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان:         در مورد دختری هست که تنهایی جنگیده تا از پس زندگی بربیاد. جنگیده و مستقل شده و زمانی که حس می‌کرد خوشبخت‌ترین آدم دنیاست با ورود یه شی عجیب مسیر زندگی‌اش تغییر می‌کنه .. وارد دنیایی می‌شه که مثالش رو فقط تو خواب…
IMG 20240405 130734 345

دانلود رمان سراب من به صورت pdf کامل از فرناز احمدلی 4.7 (9)

2 دیدگاه
            خلاصه رمان: عماد بوکسور معروف ، خشن و آزادی که به هیچی بند نیست با وجود چهل میلیون فالوور و میلیون ها دلار ثروت همیشه عصبی و ناارومِ….. بخاطر گذشته عجیبی که داشته خشونت وجودش غیرقابل کنترله انقد عصبی و خشن که همه مدیر…
149260 799

دانلود رمان سالوادور به صورت pdf کامل از مارال میم 5 (2)

1 دیدگاه
  خلاصه رمان:     خسته از تداوم مرور از دست داده هایم، در تال طم وهم انگیز روزگار، در بازی های عجیب زندگی و مابین اتفاقاتی که بر سرم آوار شدند، می جنگم! در برابر روزگاری که مهره هایش را بی رحمانه علیه ام چید… از سختی هایش جوانه…
اشتراک در
اطلاع از
guest

14 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
mehr58
mehr58
1 سال قبل

عالیه 😍 

ثنا
ثنا
1 سال قبل

قشنگه

نفس
نفس
1 سال قبل

زن داداش من هیچ رمانی نخوندم الان که رمانت خوندم عااااااشقش شددددمممممم😍😍😍💓💓💓
انشاالله موفق باشی اوجل خودوم🥺♥️🥺♥️

نفس
نفس
پاسخ به  fershteh mohmadi
1 سال قبل

عهههه خدانکنهه
خوبی از شماس🥺♥️
مشیییی😍❤

وانیا
وانیا
1 سال قبل

رمانت عالیههههه
و ببخشید نویسنده جان میتونم آیدی شما رو توی هر پیام رسانی که راحتیت داشته باشم..
چند تا سوال درباره ی نوشتن رمان داشتم خصوصی…

وانیا
وانیا
پاسخ به  fershteh mohmadi
1 سال قبل

سروش، ایتا، روبیکا، آیگپ
تلگرام هم دارم ولی اینترنت کنده و فیلتر شکن بازش نمیکنه…

paeez
paeez
1 سال قبل

بعد از تموم شدن وهم
اولین رمانیه که میخونم
اصلا زندگیم به بعد و قبل از رمان وهم تقسیم شد 😂😔💕
رمانت خیلی قشنگه کاش روزی دو پارت بزاری ♥️

SARINA
SARINA
1 سال قبل

خسته نباشی انقد زیاد نوشتی 😐

Mobina
Mobina
1 سال قبل

ای بابا چرا رمانای دیگ رو نمیزاریددددددد

ربکا
ربکا
1 سال قبل

عجب سمی شد این پارت😂😂😂

دسته‌ها

14
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x