غزل:
دلت نسوزه برا اون دوتا ما خوب از پس هم بر میومدیم
تو اینکه تو ذهنت میمونه که شکی نیست
ولی من تعبیرم از این ماجرا یکم فرق داره و حق رو یجور دیگه تقسیم میکنم بینشون
اولا که سنی نداشتن من بنظرم کار یاس هم اشتباه بوده! ازونطرف منکر کار اشتباه برادرش هم نمیشم
ولی موضوع اینه که تو تو اون سن و موقعیت نمتونی درک درستی از داستان داشته باشی
و یسری چیزا میمونه ته ذهنت و باهات همراه خودت میمونه و گاها باهات بزرگ هم میشه
حتی بازم میگم ممکنه خودت اصلا متوجه اش هم نباشی ولی تاثیر منفیش رو تو زندگی و طرز فکر و حالروحیت میذاره
وقتی یه هچین چیزایی رو با خودت داشته باشی و هنوز هم مثه همون بچگی بهشون فک کنی یعنی دردسر
برا همین میگم باید درمان بشه داستان
تو وقتی بری پیش مشاور اون خودش کارشو بلده و یجوری زندگیت رو از بچگی تا الانت برات زیر و رو میکنه و بهت میگه فلان مثلا مشکلت به چه چیزایی مرتبطته که اصلا قفل میکنی چطور ممکنه!
من بنظرم تو این شخصیتی که یاسه مجازی داره به ما نشون میده این خیلی زیادی پیداست
هرچند که قصد جسارت ندارم

یاس:کلا اینجا تو مجازی نباید خودتو درگیر راست و واقعی بودن داستانا بکنی…و البته که نباید بر اساس همین موضوع زیاد اعتماد بکنی
هم به ت میگم اینو هم بقیه بچه ها
زیاد حرفای مجازی رو برای خودتون واقعی نکنین
خب…
برای جواب حرفات که میخواستم بگم
من برادرت رو نمیتونم اینجوری از روی حرفای تو قضاوت بکنم چونواقعیت با چیزی که ما از دیگران میبینیم متفاوته
من نمیدونم برادر تو چجور آدمیه و قطعا نمیدونم ممکنه چه چیزایی رو تجربه کرده باشه که نتیجه اش شده اینی که الان هست و بهت پیشنهاد میکنم توهم همینجوری به داشتان نگاه هرچند که سخته و اونقدرا توقع نمیره که موفق باشی
جدا از اون
وقتی یه هچین آدمایی رو ما اطرافمون داریم تو نود درصد مواقع ما نمیتونیم خودمونو باهاشون وفق بدیم
این وفق دادن به این معنی نیست که همونی بشیم که اونا میخوان…نه
منظور اینکه یجوری مقابلشون رفتار کنیم که هم اونارو تحریک نکنیم هم خودمونو اذیت نکنیم و بتونیم بدون دردسر باهاشون کنار بیایم و کنارشون زندگی کنیم
تو نمیتونی هیچ وقت برادرت رو از زندگیت حذف کنی
من پیشنهاد میکنم حتما با یه روانشناس درباره این داستان صحبت بکن و کمک بگیر وگرنه بیشتر و بیشتر بهت آسیب میزنه
اتفاقا کاری برات بر میاد اینکه بگی همنیه که هست و من باید بسوزم و دم نزنم و خودمو عذاب بدم یعنی تو خیلییی ضعیفی
یعنی برای خودت هیچ ارزشی قائل نیستی
این کارت با اینکه تیغ بکشی رو دستت فرقی نداره! این آسیب جسمیه اون اسیب روحی
اصلا اینو نگو
همیشه راهیی هست و حتما با یه روانشاس خوب!موشرت کن و کمک بگیر ازش
اینم مدنظرت داشته باش
صحبت کردن با بقیه قرار نیست همیشه مید باشه و میتونه تاثیر معکوس بزاره
آدمی که باهاش داری حرف میزنی خیلی مهمه
یسری آدما حرف زدن باهاشون ممکنه این حسو بهت بده که وای چق منو میفهمه چقد حالم خوب شد چقد این خوبه ولی درواقع سمی ترین میتونه باشه و تو خودت اینو نمیفهمی
خیل خیلی تو انتخاب آدمایی که میخوایم باهاشون درد و ول کنیم باید دقت کنیم
روانپزشک شاید تو گام اول اونقدراهم انتاب خوبی نباشه من پیشنهاد میکنم بری پیش روانشناس
روانپزشک کارش فرق داره
تو پیش روانپزشک با دارو درمانی خوب میشی و نظر من اینکه قبلش با یه روانشناس صحبت کرده باشی چون گاها نیازی نیست به دارو
گاها نوشتن زندگی و مرور کردن یسری لحظه ها بجای تاثیر مثبت نتیجه عکس داره
و این بستگی به حال و مود ما تو اون شرایط داره
ممکنه تو با زیر ذره بین قراردادن زندگیت و لحظه ها یا مرورشون فقط اونا برای خودت بزرگتر کنی و تبدیلشون کنی به یه دردسر جدید
اینم مدنظر داشته باش حتما
برای گوش شنوا هم که نکته هایی رو که لازم بود گفتم
درهرصورت بازم میگم که مخاطب این موضوع فقط تو نبودی
و اینکه اگه بتونم کمکت کنم خوشحالم میکنه

ساحل

پاسخ به 
P:z
 ۷ ساعت قبل
چرا داشتم چن وقتیه نیستم ولی بنا ب دلایلی
از وقتی از گروه اومدم بیرون کمتر رفتم زمستونیم‌ ی مدت بودم پیش‌ بچه‌ ها ی قدیمی تر ولی گروه نه
.
.
.
.
. اهاا
باشه هر وقت اومدی شاد اطلاع بده عکس همو ببینیم من دوس دارم ببینم چه شکلی هستی😁😂