خلاصه رمان :
دختری که اسیر دست گرگینه ها میشه
یاسمن دختری که کل خانوادش توسط پسرعموی خشن و بی رحمش قتل عام شده. پسرعمویی که همه فکر میکنن جنون داره. کارن از بچگی یاسمنو دوست داره و وقتی متوجه بی میلی اون نسبت به خودش میشه اونو مثل برده تو خونهاش چند سال زندانی میکنه حتی شده قلاده دور گردنش ببنده این کارو میکنه. تا روزی که دشمن درجه یکش که یک آدم مغرور و کله خره، تصادفا یاسمن رو میبینه و ازش خوشش میاد. به خاطر کینه ای که از کارن داره، یه روز تو راه دانشگاه یاسمنو میدزده و مجبورش میکنه که… رقابت سخت بین دو گرگینه آلفای وحشی که چیزی جز وحشیگری بلد نیستن.
بیصبرانه منتظرر مان شوگار هستیم
عزیزم رمان شوگار هم گذاشتم
سلام
خیلی لطف کردی، بازم ممنون پایدار باشی وسلامت
خواهش میکنم عزیزم❤️
خوبی خاهر ؟
میگم اونجا ک دیروز گفتی، ی فاطمه هس، عکس دریاچه گذاشته، تویی؟
مرسی ن خاهر عکس امیرعلی هست فک کنم
آها..
فک کردم تویی،فالوش کردم 😂
برم بزنم بیرون ازش 😂
ببین من الان دیدم برام درخواست فرستادی قبلا؟
تاییدت کردم، برو ببین
ببینم میفهمی
ندا من زیاد سر در نمیارم
اون که زده ماه؟
بلد نیستم چجوری باید پیام بدم بهش😂
آره. آفرین همونم 😂
خو بلدم نیستم بقیشو😂
بقیه نمیخاد، دلتنگ شدی عکسو ببین 😂😂😝😝