خلاصه رمان :
داستان زندگی طلاست دختری که وقتی هنوز خیلی کوچیکه پدر و مادرش از هم جدا میشن و طلا میمونه و پدرش ، پدری که از عهده بزرگ کردن یه دختر کوچولو بر نمیاد پس طلا مجبوره تا تنهایی هاش رو تو خونه عموی بزرگش پر کنه خونه ای با یه دختر و دو پسر بزرگ…
خوندم! چشام در اومد یجا خوندم 😂
ولی خوب بود !
نوش جونت❤️😂
فاطمه جون رمان طرار رو هم میزاری؟
باشه عزیزم