دانلود رمان پنجره فولاد pdf از هانی زند

 

خلاصه رمان :

 

 

 

 

_ زن منو با اجازه‌ٔ کدوم دیوثِ بی‌غیرتی بردید دکتر زنان واسه معاینهٔ بکارتش؟

 

حاج‌بابا تسبیح دانه‌درشتش را در دستش می‌گرداند و دستی به ریش بلندش می‌کشد.

 

_ تو دیگه حرف از غیرت نزن مردیکه! دختر منم زن توی هیچی‌ندار نیست!

 

عمران صدایش را بالاتر می‌برد.

 

رگ‌های ورم‌ کردهٔ گردنش خبر از فوران آتشفشان می‌دهند.

 

_ زن من نیست و هر شب تو تخت منو بغل شوهرش می‌خوابه حاج‌آقا؟

 

مامور کلانتری «لااله‌الا‌الله» زیر‌لبی زمزمه می‌کند.

 

 

4.3/5 - (12 امتیاز)
bookنام رمان : پنجره فولاد
bookنویسنده : هانی زند
bookژانر : عاشقانه
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 دیدگاه ها
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

دسته‌ها

0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x