109 دیدگاه

رمان استاد خلافکار پارت 61

3
(1)

 

* * * * *
#هانا
با صدای در تند از جام پریدم و درو باز ڪردم.
چشماش قرمز شده بود.
مثلا امروز قرار بود برگردیم ایران اما دقیقه ی نود بهش یه تلفن شد و اون بدون هیچ توضیحی بیرون زد و الان سه نصفه شب برگشته.
ڪنارم زد و تن خسته شو آورد داخل!
نتونستم جلوی نگرانی مو بگیرم و پرسیدم
_چی شده؟
خودش و روی مبل پرت ڪرد. ڪنارش نشستم و بازم پرسیدم
_چرا هیچی نمیگی؟
چند لحظه نگاهم ڪرد و بی مقدمه در آغوشم ڪشید.
_هیششش! الان فقط آرامش میخوام.
بیشتر نگران شدم
سرم و بالا گرفتم و گفتم
_پای تلفن شنیدم اسم لیلی و آوردی! حتما ازت ناراحته ڪه اومدی اینجا…
با چشمای خمارش نگاهم ڪرد ڪه دلخور ادامه دادم
_ خیلی خوشگله حقش نیست بهش خیانت ڪنی!
فقط نگاهم ڪرد ڪه پرسیدم
_خیلی دوستش داری؟
آروم جواب داد
_ڪیو؟
_زن تو…
خیره به چشام گفت
_زنم و آره.
خواستم ازش فاصله بگیرم ڪه محڪم تر به خودش فشارم داد و گفت
_اون زنم نی!
ته دلم ذوق ڪردم اما به روی خودم نیاوردم
_آها… پس دوست دخترته!
لبخند محوی زد و به جای حرف زدن خم شد روی صورتم و لبش و نزدیڪ لبم نگه داشت و پچ زد
_می‌دونی چقدر سخت دارم جلوی خودم و می‌گیرم؟
دستامو دور گردنش حلقه ڪردم و به دروغ گفتم
_امروز زنگ زدم از دڪترم پرسیدم. گفت مشڪلی نداره.
چند لحظه نگاهم ڪرد و سرش توی گردنم فرو رفت.باورم نمیشد توی بغلش برای حامله شدنم دعا ڪنم اما اون قدر ازش می‌ترسیدم ڪه حاضر بودم یه بچه ی دیگه به دنیا بیارم و اون… فقط نفهمه ڪه بهش دروغ گفتم.
* * * *

* * * *
ڪتری و روی گاز گذاشتم.به هر طرف ڪه می رفتم نگاه خیرش دنبالم میومد.
آخر هم ڪلافه شدم و گفتم
_عه… این طوری زل نزن به من!
بدون این‌ڪه نگاه ازم برداره گفت
_موندم با این همه غلطی ڪه ڪردی چرا تا الان نڪشتمت!
در یخچال رو باز ڪردم. چون قرار بود دیروز بریم تمام خوردنی های داخل یخچال و دادم به پرستار آیلا تا ببره.
در آخر دو تا تخم مرغ پیدا ڪردم و گفتم
_چون خودتم به اندازه ی من مقصری!
_اگه نمی‌رفتی جبران می‌ڪردم واست.
پوزخند زدم.
_تو به بدترین شڪل ممڪن منو شڪستی. میموندم ڪه چی بشه؟
_تو هم بدترین ڪار ممڪن و باهام ڪردی. می‌دونی بوی عطر لعنتیت بعضی وقتا چی به سرم می‌آورد؟
به سمتش برگشتم و گفتم
_دلت تنگ شد برام؟
زل زد بهم و صادقانه گفت
_خیلی.
لبخند محوی زدم و گفتم
_برای همین الان داری انقدر اذیتم می‌ڪنی؟
خواست جواب بده ڪه موبایلش زنگ خورد
نگاهی به صفحه ش انداخت و تند از آشپزخونه بیرون رفت. لحظه ی آخر صداش و شنیدم ڪه گفت
_جاشو پیدا ڪردی؟
به جای خالیش خیره موندم نمی‌دونم چی شده بود ڪه دیشب حتی حین رابطه هم فڪرش پیش من نبود. حس حسادت بدی به دلم سرازیر شد. حس زنونم می‌گفت تمام این تلفناش یه ربطی به همون دختر داره.ربطی ڪه حتی نمی‌خواد من ازش با خبر بشم.

* * * * * *
عرق روی پیشونیم می‌غلتید اما دست از تلاش نڪشیدم.
باید بلند می‌شدم، باید از این جهنم دره فرار میڪردم.
بعد از روزها تلاش ڪردن الان فقط می تونستم دستام رو تڪون بدم اون هم مخفیانه…
با فشار خواستم بلند بشم اما دریغ از ڪوچڪترین تڪونی ڪه تنم بخوره.
اشڪامم همراه با عرقای صورتم شد.
توی بد مخمصه ای بودم.
فڪر بلایی ڪه قرار بود سرم بیاد داشت دیوونم می‌ڪرد.
من نمی تونستم تبدیل بشم به یه عروسڪ جنسی… بدون دست. بدون پا… بدون زبون…حتی بدون قلب!
چه طور تونستی امیر؟چه طور می تونی تا این حد ظالم باشی؟
چه طور دلت نمی سوزه؟
در ڪه باز شد صاف دراز ڪشیدم. بدون هیچ حرڪتی…
دوباره همون زن فولاد زره رو گذاشته بودن تا مواظبم باشه.
به زور و با سرنگ غذا توی حلقم می‌ریخت.
دستشو روی پیشونیم گذاشت و گفت
_چرا انقدر عرق ڪردی تو؟بازم ڪه داری زر زر می‌ڪنی.فڪر ڪردی دل ڪی به حالت میسوزه؟همه اینجا دلشون از سنگه خون هم گریه ڪنی رو ڪسی اثر نداره پس خودتو خسته نڪن
با نفرت گفتم
_اینو فهمیدم اما شما هنوز نفهمیدین من ڪیم. به زودی همتون دستگیر می‌شین. نامردم اگه خودم تا پای چوبه دار همراهیتون نڪنم.
پوزخند زد و گفت
_پلیس آمریڪا نتونسته اینو بگیره تو جوجه ڪه تڪونم نمیتونی بخوری چه غلطی می تونی بڪنی؟
_شوهرم پلیسه. محاله پیداتون نڪنه!
سرش و جلو آورد و گفت
_این خونه رو میبینی؟زیرِ زمین ساخته شده. ڪسی توی این خیابونم ڪه بیاد این خونه رو پیدا نمیڪنه. تازه اگه پاش به این ڪوچه برسه. اینارو میگم ڪه امید بیخود نداشته باشی تازشم…
با بدجنسی نگاهم ڪرد و گفت
_دیگه ڪم ڪم نوبت توعه عروسڪ.

🍁🍁🍁🍁
🆔 @romanman_ir

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 3 / 5. شمارش آرا 1

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
c87425f0 578c 11ee 906a d94ab818b1a3 scaled

دانلود رمان به سلامتی یک شکوفه زیر تگرگ به صورت pdf کامل از مهدیه افشار 3.7 (3)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان:   سرمه آقاخانی دختری که بعد از ورشکستگی پدرش با تمام توان برای بالا کشیدن دوباره‌ی خانواده‌اش تلاش می‌کنه. با پیشنهاد وسوسه‌انگیزی از طرف یک شرکت، نمی‌تونه مقاومت کنه و بعد متوجه می‌شه تو دردسر بدی افتاده… میراث قجری مرد خوشتیپی که حواس هر زنی رو…
aks darya baraye porofail 30 scaled

دانلود رمان یمنا به صورت pdf از صاحبه پور رمضانعلی 2.6 (5)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان:     چشم‌ها دنیای عجیبی دارند، هزاران ورق را سیاه کن و هیچ… خیره شو به چشم‌هایش و تمام… حرف می‌زنند، بی‌صدا، بی‌فریاد، بی‌قلم… ولی خوانا… این خواندن هم قلب های مبتلا به هم می خواهد… من از ابتلا به تو و خواندن چشم‌هایت گذشته‌ام… حافظم تو را……
aks gol v manzare ziba baraye porofail 43

دانلود رمان بانوی رنگی به صورت pdf کامل از شیوا اسفندی 3.7 (3)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان:   شایلی احتشام، جاسوس سازمانی مستقلِ که ماموریت داره خودش و به دوقلوهای شمس نزدیک کنه. اون سال ها به همراه برادرش برای این ماموریت زحمت کشیده ولی درست زمانی که دستور نزدیک شدنش، و شروع فاز دوم مأموریتش صادر میشه، جسد برادرش و کنار رودخونه فشم…
55e607e0 508d 11ee b989 cd1c8151a3cd scaled

دانلود رمان سس خردل به صورت pdf کامل از فاطمه مهراد 3.7 (3)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان:     ناز دختر فقیری که برای اینکه خرجش رو در بیاره توی ساندویچی کوچیکی کار میکنه . روزی از روزا ، این‌ دختر سر به هوا به یه بوکسور معروف ، امیرحافظ زند که هزاران کشته مرده داره ، ساندویچ پر از سس خردل تعارف میکنه…
porofayl 1402 04 2

دانلود رمان آرامش پنهان به صورت pdf کامل از سمیرا امیریان 3.5 (6)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان:       دلارا دختری است که خانواده خود را سال ها پیش از دست داده است و به تنهایی زندگی می گذراند. روزی آگهی استخدام نیرو برای یک شرکت مهندسی کامپیوتر را در اینستا مشاهده می کند و برای مصاحبه پا به این شرکت می گذارد…

آخرین دیدگاه‌ها

اشتراک در
اطلاع از
guest

109 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Zahra
Zahra
4 سال قبل

آدمین ی رمان بود ی بار ی پارت ازش گذاشتی اسمش عصیانگر بود چیشد دیگه نمیذاریش؟

sayan😉
sayan😉
پاسخ به  admin
4 سال قبل

چراپارت نمیزارین خوب۳روزشددیگه

tinaa
tinaa
4 سال قبل

ازاده جان منم عاش کره ای ها هستم میمیرم براشون مخصوصا گره bts

مهشاد
مهشاد
پاسخ به  tinaa
3 سال قبل

اووووو کره ای چیه اخههه

🍫عاقل
🍫عاقل
4 سال قبل

از هیچ قوم و قبیله خاصی خوشوم نمیا
ولی جومونگ😂😂❤❤لامصب یه چیز دیگست

Hana
Hana
4 سال قبل

چخبر بود چندتا کامنت گذاشتم😐😑

Hana
Hana
4 سال قبل

زهرا جان شما چند سالتون ؟یا بهتره بگم اصل بدید اگه میشه

Zahra
Zahra
پاسخ به  Hana
4 سال قبل

عزیزم اگه منظورت منم من متولد هفده مهر ۱۳۷۴ هستم بیست و چهار سالمه متاهل و دارای یک پسر هستم. اهل استان لرستان شهر ازنا از دیار اشتران کوه هستم خانومی فوووق العاده مهربون و خون گرم و زود جوش و خلاصه نامبروان 😉. ی زهرا خانوم دیگه ام داریم ک ایشونم متاهلن گویا حالا شاید خودش اصل داد درست نیس من فضولی کنم.

Hana
Hana
پاسخ به  Zahra
4 سال قبل

نه منظورم خودت بود ی کوچولو اشنایی داشتم گفتم اصل بدید اشنا شم باهاتون …خوشبختم ابجی گلم😗😊

Zahra
Zahra
پاسخ به  Hana
4 سال قبل

مرسی عزیزدلم

مهشاد
مهشاد
پاسخ به  Zahra
3 سال قبل

چصی میگی بابا کل جد و ابادتو توضیح دادی گفت یه اصل فقط😐

Hana
Hana
4 سال قبل

ازاده جان چند سالت گلم؟

*آزاده*
*آزاده*
پاسخ به  Hana
4 سال قبل

17 گلم

Hana
Hana
پاسخ به  *آزاده*
4 سال قبل

خوشبختم گلم

Mobina
Mobina
4 سال قبل

پارت بعد کی گذاشته میشه ؟

*آزاده*
*آزاده*
4 سال قبل

بچه میخوام بدونم چن نفر از شما از کره ایا خوششون میاد و طرفدار اونا هستن ؟؟؟؟
لطفا از گفتن ناسزا خوداری کنید اگه کسی خوشش نمیاد نگه

مبینا
مبینا
پاسخ به  *آزاده*
4 سال قبل

من عااااشقشونم چه دختر چه پسر

🍫عاقل
🍫عاقل
پاسخ به  *آزاده*
4 سال قبل

از هیچ قوم و قبیله خاصی خوشوم نمیا
ولی جومونگ😂😂❤❤لامصب یه چیز دیگست

*آزاده*
*آزاده*
پاسخ به  🍫عاقل
4 سال قبل

خخخخخخخخ
اوج
اوخ اون قسمتی که با چشمای بسته تیر را رو به هدف میزنه

نفس
پاسخ به  *آزاده*
4 سال قبل

من از کره‌ای ها خوشم میاد ولی از ترک ها بیشتر بازیگر کره‌ای که دوسش دارم هم سئو کانگ جون هستش😊

sahar
sahar
پاسخ به  *آزاده*
4 سال قبل

من
هم فیلماشون هم موسیقی هاشون
طرفدار گروه بلک پینک و بی تی اسم

*آزاده*
*آزاده*
4 سال قبل

ادمین این https سایتتو سبز کردی ؟؟؟؟

*آزاده*
*آزاده*
پاسخ به  admin
4 سال قبل

پس چیه ؟؟؟

Yasi
4 سال قبل

اخه نفسی نمی‌دونم چرا کامنت های پارت ۶۰برا من نمیاد ؟؟؟

ادمین میشه بگی چرا اینجوری شده ؟؟؟؟

Yasi
4 سال قبل

بچه ها یه سوال ????
کامنت های پارت های قبلی برا شما هم نمیاد یا فقط برا من اینطوری شده ????

نفس
پاسخ به  Yasi
4 سال قبل

سلام یاسی جونم برا من میاد😊

نفس
پاسخ به  نفس
4 سال قبل

ادمین لطفا عکس زین مالک و آلپ ناوروز رو بزار خواهششش🤗

❤A.Z❤
❤A.Z❤
پاسخ به  Yasi
4 سال قبل

واسه منم همینطورشده🤔🤔🤔

Tina
Tina
4 سال قبل

سلام00
ادمین میگم رمان تدریس عاشقانه رو باید کجا بخونم؟؟
یعنی کدوم سایت؟؟

Tina
Tina
4 سال قبل

این چ عکسیه ک گذاشتی ادمین جااااننن بخدا ترسیدم😐😕😶
ادمین من موندم چرا از bts عکص نمیزاری واقنی موندم
بزار دیگ💔💔😔😢 ازاده جون تو هم بگو بزاره مثه اینکه دوس نداره ادمین حرف منو گوش کنه .*** #_#

*آزاده*
*آزاده*
پاسخ به  Tina
4 سال قبل

ادمین آیدی تلگرامتو بده من واست انقدر عکس از کره ایا و بازیگرای ایرانی و خارجی کلا همرو برات میفرستم تا انقدر اذیت نشی
تازه عکس خودمم میفرستم

*آزاده*
*آزاده*
پاسخ به  admin
4 سال قبل

وا مثلا تو عکس میخوای نه من
ناز نکن دیگع

*آزاده*
*آزاده*
پاسخ به  admin
4 سال قبل

عه تو عکس کم آوردی ن من
لطفا شما ناز نکن

setayesh
setayesh
پاسخ به  *آزاده*
4 سال قبل

خخخخخخخخخخخخخخخخ خییلی باحالین

setayesh
setayesh
پاسخ به  admin
4 سال قبل

ادمین ایدیشو و تلگرام گذاشته بود اگه اجازه داد بهتون میگم

setayesh
setayesh
پاسخ به  admin
4 سال قبل

باشه نمیگم /یه جور گفتی نه نگو ها انگار دعوا داری خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ

*آزاده*
*آزاده*
پاسخ به  setayesh
4 سال قبل

بگوو بگوو
اگه نگی دشمن خدایی

Tina
Tina
4 سال قبل

این چ عکسیه ک گذدشتی ادمین جااااااااننن بخدا ترسیدم😐😕😶
ادمین من موندم چرا از bts عکص نمیزاری واقنی موندم
بزار دیگ💔💔😔😢

یاس
یاس
پاسخ به  admin
4 سال قبل

اخ اخ دل ادمینو برده😂😂

Yasi
پاسخ به  admin
4 سال قبل

سلیقه ؟؟؟؟

*آزاده*
*آزاده*
پاسخ به  Tina
4 سال قبل

تینا تو هم در جریانی که چن از گروه اکسو داره ازدواج میکنه ؟؟؟؟؟
عزیزم مثلا عکس این پارت عکس منا !!!
یعنی من ترسناکم 😢😢😢😢😢

aylar
aylar
4 سال قبل

اگه باز هانا سرش گیج بره و حالش بد شه ارمین رفتارش خیلی بهتر میشه ولی بابا توروخدا این لیلی و تموم کن فیلم هندی شد امیر مرد ارش نبضشو چک کرد باز الان زنده شد. به هر حال ممنون ادمین جون .البته من از تلگرام هم دنبال میکنماااااااااااا

.....
پاسخ به  aylar
4 سال قبل

امیر مرده یکی دیگس

Maede
Maede
4 سال قبل

سلام
یه سوال بخش ثبت نام دوباره راه اندازی شد؟؟؟
من نام کاربری و رمزم یادم رفته میشخهم دوباره ثبت نام کنم؟

Maede
Maede
پاسخ به  admin
4 سال قبل

باشه
مرسی
ولی دوست داشتم ثبت نام کنم

sayan
sayan
پاسخ به  Maede
4 سال قبل

یعنی نویسنده بگم چی بهت بااین لولیتارفتم دیدم ببینم چی بودخداشاهده یه هفته مستراحم جرات ندارم برم عکساشون عقیلللللللللللیییییی

Fatemeh
4 سال قبل

چرا اینقد کمم میزارینن😐

پس حداقل روزی یه پارت بزارین
اینجوری دیگ رمانتون خیلی کسل کننده میشه😐
درضمن مگ هر سه روز یه بار پارت نباید بزارین؟ پس چرا الان بعده چهار روز پارت گذاشتین😐

ناز
ناز
4 سال قبل

ادمین رمان ترمیم رو نمیذاری

😐Bhare😐
😐Bhare😐
پاسخ به  ناز
4 سال قبل

در اصل هفته ایی یه پارت میذارین با ده دوازده تا خط😐😐😐😐😐😐😐😐😐😑

عسل
عسل
4 سال قبل

سلام ادمین من دارم یه رمان مینویسم دیدم خیلی سایتت منظمه گفتم اگه میشه شرایطت برای رمان گذاشتنو بگی شاید اینجا گذاشتم

😐Bhare😐
😐Bhare😐
پاسخ به  admin
4 سال قبل

چقدر رمان خونوک شده 😐

آرام
آرام
پاسخ به  😐Bhare😐
4 سال قبل

خونوک یعنی چی؟؟؟

Yasi
پاسخ به  آرام
4 سال قبل

آرام فکر کنم یعنی بی معنا و پوچ …
درسته بهار ؟؟؟

آرام
آرام
پاسخ به  admin
4 سال قبل

یعنی از نویسنده ها یی که رمانشون کامله نوشته منتشر میکنی؟بعد برای ما ناقص میزاری؟؟

Hana
Hana
پاسخ به  admin
4 سال قبل

ممنون از پارت گذاریتون ادمین…

... هلیا...
4 سال قبل

آزاده جون ی سوال
عکس توئه؟؟؟

Yasi
پاسخ به  ... هلیا...
4 سال قبل

اره خود خود لامصبشه …..
میبینی چه چشایی داره ورپریده…
دماغشم که دیگه نگو و نپرس …
واییی لباش 🤪
خخخخخخخخخ

*آزاده*
*آزاده*
پاسخ به  ... هلیا...
4 سال قبل

ن بابا دارم شوخی میکنم

دسته‌ها

109
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x