رمان استاد خلافکار پارت 62

 

فهمیدم ترسیدم و ادامه داد
_امروز و فرداست بیان سراغت خیلی دلم می‌خواد بعد از اینڪه زبون چهل متری تو قطع ڪردن دیگه چیڪار می‌خوای بڪنی.
باز هم همون ترس لعنتی وحشتناڪ سراغم اومد.
عوضی آمپولی بهم تزریق ڪرد ڪه حتی نمی دونم چه ڪوفتی بود و بعدشم از اتاق بیرون رفت و من موندم و یه دنیا وحشت و دلهره.

* * * * * * *

با تڪون خوردن پاهام بین گریه خندیدم و پاهام و از تخت آویزون ڪردم… ڪم مونده لیلی. ڪم مونده دختر از اینجا فرار میڪنی.
پاهام و روی زمین گذاشتم.
باورم نمیشد یڪ روز برسه ڪه تڪون خوردن تا این حد برام سخت باشه.
داشتم برای ثابت نگه داشتن پاهام تلاش می‌ڪردم ڪه در اتاق ناگهانی باز شد.
با ترس سرم و بلند ڪردم و با دیدن چند نفر قلبم فرو ریخت.
چند تا مرد ڪه صورتشون فرقی با آدم آهنی نداشت.
به سمتم اومدن ڪه با وحشت جیغ ڪشیدم.
بدون این‌ڪه جیغام ڪوچڪترین اثری روشون داشته باشه منو دنبال خودشون ڪشیدن…
با تمام توان داد و فریاد میڪردم اما هیچ فایده ای نداشت.
در یه اتاق و باز ڪردن و با دیدن صحنه ی مقابلم تمام تنم یخ زد.

 

چند نفر با لباس جراحی دور یه تخت سفید ایستاده بودن و کنارشون ملی وسیله ی جراحی بود.
داد زدم
_ولم کن… چه بلایی میخواین سرم بیارین عوضیا؟؟؟بهت گفتم ولم کن

مثل گونی برنج انداختنم روی تخت…
چون دید دارم برای فرار دست و پا می‌زنم دستام و گرفتن و هر کدوم و به یه طرف تخت بستن، پاهامم همین طور…
انقدر جیغ زدم که گلوم میسوخت.
یکی شون بالاخره به حرف اومد
_نگران نباش من نمی‌ذارم زیاد دردت بیاد.
با گریه و وحشت پرسیدم
_چی کار می‌خواین باهام بکنین؟
یه سرنگ و پر کرد و گفت
_فقط می‌خوام دندوناتو بکشم.چون یه عروسک جنسی حق گاز گرفتن نداره.
چشمام از ترس سیاهی رفت.
آمپول و که به سمت دهنم آورد تند لب هام و روی هم فشردم و صورتم و برگردوندم.
دو طرف صورتم و گرفتن و صافش کردن و یه نفر با زور لب هام و از هم جدا کرد و گفت
_اگه کمتر تقلا کنی کمتر هم درد می‌کشی.
تمام صورتم می‌لرزید.
آمپول و به سمت دندونام آورد و من با درد و وحشت چشمامو بستم.

* * * * * *
#هانا
_نمی‌دونم کجاست مهرداد. انگار آب شده رفته توی زمین.تلفنش خاموشه خودشم خبری ازش نیست. محاله ما رو این طوری ول کنه.
بی اعتنا گفت
_از اون آدم بی عار بعید نیست همین الانش تو کاباره ها باشه تو خودت و نگران نکن بالاخره پیداش میشه
نچی کردم
_تو یه دردسری خودش و انداخته مطمئنم. همش تلفن‌های مشکوک داشت. ببینم تو دوست دخترش و میشناسی؟اسمش لیلیه!
_از کجا بشناسم؟ اون مگه یه دونه دوست دختر داشت که من بدونم؟
نفسم و فوت کردم و گفتم
_کسی و نمیشناسی اینجا تا کمکم کنه پیداش کنم؟
با سرزنش گفت
_زده به سرت هانا؟ تا دیروز نگران این بودی که پیدات نکنه حالا داری جلز و ولز میزنی تا پیداش کنی؟ولش کن بره به جهنم.
با نگرانی چنگی به موهام زدم، دلم گواهی بدی میداد و هیچ کس درکم نمی‌کرد.
خداحافظی مختصری از مهرداد کردم و موبایل و روی تخت انداختم.
مهرداد جدی نمی‌گرفت اما من حالم اصلا خوب نبود.
محال بود آرمین بخواد چند روز بی خبر ول کنه بره اون هم در حالی که اومده بود دنبال ما…
یه بلایی سرش اومده بود.
بی قرار کتم و پوشیدم و موبایلم و برداشتم.
از اتاق که بیرون زدم آیلا دست از بازی کشید و به سمتم دوید
_کجا میری مامان منم ببر!
خم شدم و صورتش و بوسیدم
_میرم یه جایی کار دارم اما زود میام باشه؟تو با خاله بازی کن!.
خداروشکر از اون بچه ها نبود که خیلی آویزون من باشه برای همین فقط قول بستنی ازم گرفت و دیگه پاپیچم نشد.
از خونه بیرون زدم. انگار جا هامون برعکس شده بود حالا من بودم که باید دربه در دنبال آرمین باشم.

🍁🍁🍁🍁
🆔 @romanman_ir

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 3.8 / 5. شمارش آرا 11

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان سونات مهتاب

  خلاصه رمان :         من بامداد الوندم… سی و شش ساله و استاد ادبیات دانشگاه تهران. هفت سال پیش با دختری ازدواج کردم که براش مثل پدر بودم!!!! توی مراسم ازدواجمون اتفاقی میفته که باعث میشه آیدا رو ترک کنم. همه آیدا رو ترک میکنن. ولی من حواسم دورادور جوری که نفهمه، بهش هست. حالا بعد

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان همین که کنارت نفس میکشم pdf از رها امیری

  خلاصه رمان:       فرمان را چرخاندم و بوق زدم چند لحظه بعد مرد کت شلواری در را باز میکرد میدانستم مرا می شناسد سرش را به علامت احترام تکان داد ماشین را از روی سنگ فرش ها به سمت پارکینگ سرباز هدایت کردم. بی ام دابلیو مشکی رنگ اولین چیزی بود که توجه ام را جلب کرد

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان قصه مهتاب

    خلاصه رمان:               داستان یک عشق خاص و ناب و سرشار از ناگفته ها و رمزهایی که از بس یک انتظار 15 ساله دوباره رخ می نماید. فرزاد و مهتاب با گذر از آزمایش ها و توطئه و دشمنی های اطراف، عشقشان را ناب تر و پخته تر پیدا می‌کنند. جایی که

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان هذیون به صورت pdf کامل از فاطمه سآد

      خلاصه رمان:     آرنجم رو به زمین تکیه دادم و به سختی نیم‌خیز شدم تا بتونم بشینم. یقه‌ام رو تو مشتم گرفتم و در حالی که نفس نفس می‌زدم؛ سرم به دیوار تکیه دادم. ساق دستم درد می‌کرد و رد ناخون، قرمز و خط خطی‌اش کرده بود و با هر حرکتی که به دستم می‌دادم چنان

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان کنعان pdf از دریا دلنواز

  خلاصه رمان:       داستان دختری 24 ساله که طراح کاشی است و با پدر خوانده اش تنها زندگی می کند و در پی کار سرانجام در کارخانه تولید کاشی کنعان استخدام می شود و با فرهام زند، طراح دیگر کارخانه همکار و … به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان به گناه آمده ام pdf از مریم عباسقلی

  خلاصه رمان :   من آریان پارسیان، متخصص ۳۲ ساله‌ی سکسولوژی از دانشگاه کمبریج انگلیسم.بعد از ده سال به ایران برگشتم. درست زمانی که خواهر ناتنی‌ام در شرف ازدواج با دشمن خونی‌ام بود. سایا خواهر ناتنی منه و ده سال قبل، وقتی خانوادمون با فهمیدن حاملگی سایا متوجه رابطه‌ی مخفیانه‌ی من و اون شدن مجبور شدم برم انگلیس. حالا

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
185 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
الهه ناز#
الهه ناز#
4 سال قبل

احیانا قصد پارت گذاری مجدد ندارید؟😒😒

arsham
arsham
4 سال قبل

وای ادمین میشه از نویسنده خبر بگیری
خبری ازش نیست فکر کنم خوابش برد. چهار روز گذشت. پس چرا پارت جدید نمیزاره

m2
m2
4 سال قبل

هه
مثلا نویسندتون قابل اعتماد بود که رمان آنلاینشو قبول کردین
یه ملتو معطل خودش کرده بیخاصیت

🍫عاقل
🍫عاقل
4 سال قبل

فک کنم این نفرینا تاثیرش روگذاشته😐😅

Nazi
Nazi
4 سال قبل

خوب اگه قرار نیست پارت بزارین بگید که ما نیایم دیگه چک کنیم

🍫عاقل
🍫عاقل
پاسخ به  admin
4 سال قبل

اصن عالی شد😐✌

sayan
sayan
4 سال قبل

۴روزگذشت دیگه همون دوخط روهم نویسنده افتخارنداده بنویسه بزارینش؟؟؟

Hana
Hana
4 سال قبل

من از فوتبال زیاد خوشم نمیاد ولی داداشم عشق فوتبال😐

آرام
آرام
پاسخ به  Hana
4 سال قبل

فوتبال یعنی هیجان ،اینکه تا سوتو نزنن ممکنه نتیجه عوض شه یعنی زندگی

seti
seti
4 سال قبل

قشنگ حس میکنم ادمین اسکلمون کرده با این پارت گذاشتنش

ترانه
4 سال قبل

ای بابا چرا پارت نمیزاری

روشا
4 سال قبل

سلام دوستان رمان خون
میشه رمان های آنلاین که کامل باشه معرفی کنید
ممنون

ayliin
ayliin
پاسخ به  روشا
4 سال قبل

برو سایت رمان من… پایینش پر رمانای کامله… من اسطوره و تب رو پیشنهاد میکنم بخون… عابربی سایه هم قشنگه…

روشا
پاسخ به  ayliin
4 سال قبل

خیلی ممنون از راهنماییت عزیزم

Yasi
4 سال قبل

واااااااای نمیدونین چه کیفی داره با بابات بنشینی فوتبال ببینی و با هر گل بابات حرص بخوره و خودت رو ابرا باشی …

نفس
پاسخ به  Yasi
4 سال قبل

یاسی طرفدار کدوم تیمی

Yasi
پاسخ به  نفس
4 سال قبل

استقلالیم💙💙💙

آرام
آرام
پاسخ به  Yasi
4 سال قبل

تیم خارجی چی؟
طرفدار رئالی یا بارسا؟

Yasi
پاسخ به  آرام
4 سال قبل

رعال ولی ‌من کلی خیلی فوتبال میبینیم تیم های خارجی دیگه ای هم هستن که خیلی بیشتر دوستشون دارم

*آزاده*
*آزاده*
پاسخ به  Yasi
4 سال قبل

برین گلاتونو بخورین بابا
هه رئال

setayesh
setayesh
پاسخ به  Yasi
4 سال قبل

منو بابام طرفدار استقلالیم یعنی کل خانواده بابام استقلالین خانواده مامانم با خود مامانم همه پرسپولیسین انقدر کیف میده وقتی این دو تا بازی دارن همه میان خونه ما میشه میدون جنگ خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ

نفس
پاسخ به  setayesh
4 سال قبل

من عاشق پرسپولیسم💖 وقتی دربی باشه ی فشاری تحمل میکنم که نگو😃
وای فک کنم هفدهم دربی باشه😟

آرام
آرام
پاسخ به  نفس
4 سال قبل

امسالم عینه هرسال پرسپولیس هم برنده دربیه ،هم قهرمانه جام
فشار نداره که گلم

نفس
پاسخ به  آرام
4 سال قبل

درسته ولی من رو عشقپولیس حساسم ولی اینو همه میدونن که ما قهرمان دربی ایم 😁❤💖😍

*آزاده*
*آزاده*
پاسخ به  setayesh
4 سال قبل

ن پرسپولیس ن استقلال!!
فقط فقط بارسا فقط فقط مسی

آرام
آرام
پاسخ به  *آزاده*
4 سال قبل

آقا من به یه کشفی رسیدم نود درصده کسایی که استقلالین ،طرفدار رئالنو واوناییم که پرسپولیسین ،طرفدار بارسان

*آزاده*
*آزاده*
پاسخ به  آرام
4 سال قبل

خیر من از پرسپولیس خوشم نمیاد

آرام
آرام
پاسخ به  *آزاده*
4 سال قبل

تو از اون ده در صدیایی

Yasi
4 سال قبل

بچه ها کیا دارن بازی استقلال و شهر خودرو رو میبینن ؟؟؟؟

ayliin
ayliin
پاسخ به  Yasi
4 سال قبل

یاسی چقدر فوتبال میبینی؟!… بشین درستو بخووون!!!… از حرفای مامانم بود!… با گوشی کی کامنت میزاری؟؟؟؟…

Yasi
پاسخ به  ayliin
4 سال قبل

بابا مگه میشه بازی تیم مورد علاقه باشه و تو بشینی درس بخونی 😕😕

آرام
آرام
پاسخ به  Yasi
4 سال قبل

من فقط بازی شهر خودرو دیدم
ایقده دلم برا کریم سوخت که نگو ،موند گیره عربا

ayliin
ayliin
4 سال قبل

بچه هااا اینجا کی حبیب گوش میده؟؟… منکه خییییلی دوسش دارررم…. مخصوصا آهنگ خرچنگای مردابش محشره…

🍫عاقل
🍫عاقل
پاسخ به  ayliin
4 سال قبل

اهنگ خرچنگای مرداب متن خیلی قشنگی داره ولی من باز خوانیش که ثمین و بهین بلوری خوندن رو گوش میدم.

ayliin
ayliin
پاسخ به  🍫عاقل
4 سال قبل

افرین… منم متنشو خعلی دوس دارم…

ayliin
ayliin
4 سال قبل

به به… ادمین کدبانو برامون قیسی مورابا گذاشته… دمت گررررم….

جانت
جانت
4 سال قبل

سلام
بچه ها نویسنده رو بستین به توپ!!!!
ایرادی نداره به نظر من
ی مقداری خشونت و ترس برای این دختره خیره سر لیلی لازمه
والا من نویسنده نیستم ولی خب احساس میکنم خیلی بد پیش نمیره،درسته یکم بیخود داره طولش میده
یکمی حضور میلاد و رها کردن خانوادش به خاطر هانا و ی خورده کارهای مهرداد رو اعصاب هستن
ولی خب نظر همنون محترمه

رحمانی
پاسخ به  جانت
4 سال قبل

ادمین م چرا پارت گزاری استاد خلافکار اینطوری شده؟؟؟؟پارت جدید کی میاد؟؟؟من یکی که خیلی منتظرم…‌

یاس
یاس
پاسخ به  admin
4 سال قبل

نفس عمیق برادر 😂
این خانوم /اقای رحمانی منو یاد یکی از دبیرام میندازی😂😂

setayesh
setayesh
پاسخ به  یاس
4 سال قبل

منم دقیقا یه دبیر دارم رحمانیه

دبیر جامعه شناسیمونه

یاس
یاس
پاسخ به  setayesh
4 سال قبل

اها
ن بابا ستایش مال من دبیر پارسالم بود
یک ادم سیریشییییی بود😂

Zahra
Zahra
پاسخ به  admin
4 سال قبل

داداش ادمینم چرا ی کم بد اخلاق شدی؟ نبینمت غمگین باشی. هرکی ناراحتت کرده بگو تا اوفش کنم

ayliin
ayliin
پاسخ به  admin
4 سال قبل

روزای تعطیل سرت شلوغه همیشه..

setayesh
setayesh
پاسخ به  رحمانی
4 سال قبل

اقا یا خانوم رحمانی شما میشه اصل بدید ؟؟؟؟؟

*آزاده*
*آزاده*
پاسخ به  جانت
4 سال قبل

سلام جانت
چطوری ؟؟؟

Hana
Hana
4 سال قبل

اوک .آزاده جان …فک کنم سه بار کامنت گذاشتم😐

Hana
Hana
4 سال قبل

اوک.آزاده جات☺

*آزاده*
*آزاده*
پاسخ به  Hana
4 سال قبل

ای جااااااان

ayliin
ayliin
4 سال قبل

نه کیه اینی که میگی ستایش؟!؟…

setayesh
setayesh
پاسخ به  ayliin
4 سال قبل

یه نفره که دوربین مخفی هاش خیلییییییییییی باحاله ادم میخنده کلی

تو یوتیوب هم سرچ کنید میاد

setayesh
setayesh
4 سال قبل

بچه ها شما کلیپ های /پویانnr/رو میبینید؟؟؟

اگه نه کهحتما ببینید من عاااااااااااااااااششششششششششششق امیرم میمیرم براش

sahar
sahar
پاسخ به  setayesh
4 سال قبل

کلیپ های میلاد خواه و محمد امین کریم پور بهتره

آرام
آرام
پاسخ به  sahar
4 سال قبل

میلاد یخورده بی ادبه ولی محمد امین خوبه یه بارم شبکه یک دعوتش کرده بود
البته من فیلمای کامیارو از همه بیشتر دوس دارم

ayliin
ayliin
4 سال قبل

نیوشاااا فیلم جدید چی دیدی؟!؟!.. من دلو دیروز دیدم بد نبود… سریاله… پنج قدم فاصله عااالیه…

آرام
آرام
پاسخ به  ayliin
4 سال قبل

نه اتفاقا من دو قسمت از دلو دیدم دیگه ندیدم
کلن فیلمای منوچهر هادی فازش عیونیو شاهونش . یکی خیلی عاشقه ،یکی خیلی فارغ
من سرخپوستو دیدم به نظرم قشنگ بود .اگه ندیدی ببین

ayliin
ayliin
پاسخ به  آرام
4 سال قبل

سرخپوستو ندیدم… شبی که ماه کامل شدو رحمان ۱۴۰۰ و ژن خوک و هزارپا بهترین فیلمای ایرانین که دیدم… متری شیشو نیمم بد نبود… سرو زیر آب چرت بود…

آرام
آرام
پاسخ به  ayliin
4 سال قبل

وای من که عاشق متری سیشو نیمم
بازی نوید محمد زاده که عالیه

دسته‌ها
185
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x