رمان جزر و مد پارت 32 - رمان دونی

 

 

 

_شایدم به خاطره یه چیز دیگه باشه

مثلا یه دختر که تازه اومده تو زندگیش

 

 

_اون یکی دیگه رو دوست داره……چرا نمیفهمی؟؟

 

 

سرش و به چپ و راست تکون داد

برای من تاسف میخوره؟

من باید براش تاسف بخورم با یه من ادعا

 

 

_من میشناسمش……منو با این حرفا خام نکن

 

 

از حرصم از اینکه زورم بهش نمیرسید

از دیوونگی

زدم به سیم آخر و نفهمیدم چی دارم میگم

 

 

_اصلا میدونی چیه؟؟ تو راست میگی عاشقم شده منم نمیخوام ولش کنم حالا تو میتونی جلومو بگیری بفرما؟چه با صیغه چه بی صیغه ی الکی

 

 

دهنمو اخر حرفم کج کردم که بفهمه دارم مسخره ش میکنم ولی من انبار باروت بودن و اون مرد خونسرد همیشگی

 

 

پلک زد و حین پشت کردن بهم گفت

 

 

_میدونستم…..

 

 

_آره……خوشحال باش که درست گفتی

آفرین بهت به مادربزرگت بگو یه اسفند برات دود کنه چش نخوری بزرگِ خاندان باهوش همه چی دون…..

 

بیچاره ی عقده ای

 

نصفه صورتش و برگردوند و ابروهاش بالا فرستاد

 

 

_اون صیغه به خاطره تو نبود شاید جلوی تو رو نتونم بگیرم……ولی امیر…….

 

 

یه ذره مکث کرد

 

_هیچ وقت سمت چیزایی که برای منِ نمیاد

 

 

با حرص داد زدم

 

_من برای تو نیستم……چرا مضخرف میگی؟

 

#جزرومد

#پارت۱۳۱

 

 

یه نگاه سرتا پامو کرد

 

 

_فردا صبح که صیغه رو خوندم معلوم میشه

 

 

میترسیدم ازش با این اخلاقش بعید نبود که……

وای خدا حتی نمیخوام بهش فکر کنم

درِ پشتی آشپزخونه رو باز کرد و قبل از اینکه بره تو داد زدم

 

 

_امروز بهش گفتم بهت یه چیزی بگه

ولی اون به خاطره تو قبول نکرد…..

دلم براش میسوزه.‌‌‌‌‌‌…..فکر میکنه تو از برادر بهش نزدیکتری

خنده دارتر اینکه میگه تو دوسش داری…..

 

 

دیگه کاملا برگشت با یه اخم غلیظ

ولی بازم هیچی نگفت

 

 

لحنم آروم تر شد

واقعا گفتم دلم برای اونم میسوخت

گناه داره وقتی دوربرش پر آدمه و تنهاس

چقدرم بیچاره س که به این امید بسته

منم گناه دارم گیر این آدم بیخود افتادم

 

 

_اگه واقعا منو دوست داشت تو با اینکارت نابودش میکردی……هرچند فهمیدن این چیزا برای تو خیلی سخته چون مثل اون حاجیتون فقط به خودت فکر میکنی……

 

 

_وقتی یه چیزی برای کسی که برام عزیزه ضرر داشته باشه ازش میگیرمش حتی اگه از دستم ناراحت بشه…..

 

 

خدایا فکر میکنه من کی ام…..یه دختر عوضی که برای پسرعموش نقشه کشیده؟

 

 

تا صبح تا میومد پلکام سنگین بشه از خواب میپریدم

چند بار به سرم زد برم بالا بهش بگم اشتباه کردم ولی پشیمون شدم

 

 

میدونم حرفام جریح ترش کرد ولی نتونستم جلوی خودم بگیرم چیکار کنم

 

 

الانم تو را پله منتظرشم

 

 

باید باهاش حرف بزنم و راضیش کنم از خر شیطون بیاد پایین ولی با آرامش

چون میدونم باهام لج میکنه

 

 

صدای قدماش اومد و استرس تمام جونمو گرفت

سر نماز صبح خیلی دعا کردم

خدا به دادم برسه

 

#جزرومد

#پارت۱۳۲

 

 

پایین پله ها وایساده بودم و وقتی پیچ و رد کرد من و دید

محل نذاشت و از جلوی چشمای منتظرم رد شد

 

 

آره دیگه همینجوری ام خدا رو بنده نبود چه برسه به الان که میدونه باید راضیش کنم

 

 

_صبر کن

 

 

وایساد که من رفتم سمتش

 

حداقل نکرد برگرده

 

 

_مگه به خاطره امیر حسام نیست؟خب اون که دیروز دعوا کرد باهات دیگه نمیاد اصلا بیادم من دیگه باهاش حرف نمیزنم

 

 

فقط نیم رخشو میدیدم

که کلافه یه پله پایین تر رفتم تا قیافشو کامل ببینم

 

الان که چشم تو چشم شدیم بهتر شد

 

 

ولی همین جوری قدش بلند بود الان که دیگه خیلی کوتاهتر شده بودم عین بچه کوچولو ها

 

 

بازم دستشو کرد تو جیبش با سر بالا

 

آخر پاره میکنم اون جیباشو که دیگه برای من این ژست مسخره رو نگیره

 

 

_اونکه تا یه هفته دیگه برمیگرده ولی تو……همینکه انقدر راحت به اسم صداش میکنی برای من کافیه…..

 

 

خیلی داشتم جلوی خودمو میگرفتم

 

 

_چی برای تو کافیه؟؟

 

 

لالیییی؟؟؟

یه هوف کشیدم و محکم پلک زدم تا به خودم مسلط بشم

 

 

_خب بگم آقای شمس خوبه؟؟اصلا هیچی بهش نمیگم جلوی توام دیگه نمیام

پس صیغه رو فراموش کن باشه؟

 

 

لحنم پر از التماس بود جلوی نگاهی که داشت با خودش فکر میکرد

 

ای کاش دلش بسوزه…..ای کاش……ای کاش……ولی….

 

 

_چرا انقدر میترسی؟

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.4 / 5. شمارش آرا 112

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان کلبه های طوفان زده به صورت pdf کامل از زینب عامل

      خلاصه رمان:   افسون با تماس خواهر بزرگش که ساکن تهرانه و کلی حرف پشت خودش و زندگی مرموز و مبهمش هست از همدان به تهران میاد و با یک نوزاد نارس که فوت شده مواجه می‌شه. نوزادی که بچه‌ی خواهرشه در حالیکه خواهرش مجرده و هرگز ازدواج نکرده. همین اتفاق پای افسون رو به جریانات و

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان نفرین خاموش جلد دوم

    خلاصه رمان :         دنیای گرگ ها دنیای عجیبیست پر از رمز و راز پر از تنهایی گرگ تنهایی را به اعتماد ترجیح میدهد در دنیای گرگ ها اعتماد مساویست با مرگ گرگ ها متفاوتند متفاوت تر از همه نه مثل سگ اسباب دست انسانند و نه مثل شیر رام می شوند گرگ، گرگ است

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان شاه بیت
دانلود رمان شاه بیت به صورت pdf کامل از عادله حسینی

    خلاصه رمان شاه بیت :   شاه بیت داستان غزلیه که در یک خانواده ی پرجمعیت و سنتی زندگی میکنه خانواده ای که پر از حس خوب و حس حمایتن غزل روانشناسی خونده ولی مدت هاست تو زندگی با همسرش به مشکل خورده ، مشکلی که قابل حله غزل هم سعی میکنه این موضوع رو بدون فهمیدن خانوادش

جهت دانلود کلیک کنید
رمان بر دل نشسته
رمان بر دل نشسته

خلاصه رمان بردل نشسته نفس، دختر زیبایی که بخاطر ترسِ از دست دادن و جدایی، از عشق و دلبسته شدن میترسه و مهراد، مهندس جذاب و مغروری که اعتقادی به عاشق شدن نداره.. ولی با دیدن هم دچار یک عشق بزرگ و اساطیری میشن که تو این زمونه نظیرش دیده نمیشه… رمان بر دل نشسته یک عاشقانه ی لطیف و

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان دامینیک pdf، مترجم marya mkh

  خلاصه رمان :     جذابیت دامینیک همه دخترهای اطرافش رو تحت تاثیر قرار می‌ده، اما برونا نه تنها ازش خوشش نمیاد که با تمام وجود ازش متنفره! و همین انگیزه‌ای میشه برای دامینیک تا با و شیطنت‌ها و گذشتن از خط‌قرمزها توجهشو جلب کنه تا جایی که… به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان ریسک به صورت pdf کامل از اکرم حسین زاده

    خلاصه رمان: نگاهش با دقت بیشتری روی کارت‌های در دستش سیر کرد. دور آخر بود و سرنوشت بازی مشخص می‌شد. صدای بلند موزیک فضا را پر کرده بود و هیاهو و سروصدا بیداد می‌کرد. با وجود فضای نیمه‌تاریک آنجا و نورچراغ‌هایی که مدام رنگ عوض می‌کردند، لامپ بالای میز، نور نسبتاً ثابتی برای افراد دور میز فراهم کرده

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
دسته‌ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x