رمان جزر و مد پارت 57 - رمان دونی

 

 

 

_این چندمین باره امیر طاهر زنگ میزنه

 

اخمام رفت تو هم ولی سعی کردم جلوی مادر خوددار باشم مثل همیشه….

 

هر چند بیشتر وقتا امیر طاهر چه خودش چه کاراش اونقدر برام اهمیت نداشت که بخواد تاثیری روی عصبانیتم بذاره

 

فنجون چای و برداشتم و پا رو پا انداختم

 

_باز چی شده ؟

 

_محمدطاها باباتِ….

 

هر وقت میخواد دلمو به اون نرم کنه میگه باباتِ ولی ،بیشتر از اینکه یاد میاره پدرمه عصبی میشم….

 

الانم اگه با این نگاه پر از سرزنش نگاهش میکردم خودم پشیمون میشدم پس حواسمو دادم به دارا……

 

سه تاشون چند رج رفته بودن بالاتر

که با ابرو اشاره کردم

 

_کار شماست؟… زیاد خودتونو خسته نکنید دوباره…..

 

لبخند زد

 

_آره ولی تنها نه…..قربونش برم ریحانه دوست داره بعضی وقتا با هم میایم اینجا…..بچم یه نخ از این دار میندازه یکی نخ از اون……

 

ابروهام بالا رفت

تا حالا ندیده بودم ولی…..چقدر خوب که دوباره مادر و سر ذوق آورده

 

_اون کوچیکه هم کار خواهرش هانیه س……وروجکه وروجک

یه جوری مامان بزرگ مامان بزرگم میکرد که بچگی سوگند میومد جلوی چشمام

 

#جزرومد

#پارت۲۰۹

 

 

_نشنیدم من…..

 

_تو اصلا با ما بودی مگه؟

 

نرم پوزخند زدم

الان دلخوریشو بهم فهموند

 

چون وقتی حتی موقع غذا خوردنم جز یه بار پیششون نبودم از نظرش اشتباه بوده و بی احترامی

 

ولی نبودم چون ترسیدم دو قولو ها سوتی بدن به خاطره دوباری که خونشون منو دیدن…..

 

_امیر طاهر و چیکار میکنی….میگه دستم تنگه…..میگه اگه راضی نشی…..

 

بله.‌‌…..همون حرف قدیم

 

یه وقتایی واقعا یادم میره من بزرگتر نیستم…..شایدم اونقدر خسته میشم که دوست دارم یادم بره چون یادآوریش خیلی سخته

یادآوری اینکه اسم پدر روت باشه ولی مثل بچه ت باید تو مدام مراقبش باشی

 

_چیکار میکنه؟ اصلا چیکار میتونه بکنه؟

 

_گفت شکایت میکنه…..آبرومون نره محمد طاها….

 

اولین بارش نیست دو سه باری که بعد از حاجی گوششو پیچوندم از این حرفا زده ولی میدونم جرات نداره

 

_نگران نباشید…..حساب بانکیاش ته کشیده زنای رنگ و وارنگ دورو برش ولش کردن داغ کرده باز….

 

با خجالت لب گزید

معمولا انقدر جلوش بی پروا نیستم مگه بحث اون بیاد وسط

 

_برعکس تو که حاجی میگفت خیلی عاقل تر از همشونی اون کله خرابه……نمیدونم چه نونی تو سفره گذاشتیم که اون بچه آبرو بر شده…..

 

#جزرومد

#پارت۲۱۰

 

 

_اشکال از نون شما نیست ذاتش خرابِ……حاجی ام فرستادش تا از آبروریزی هاش کمتر بشنوه ولی اشتباه کرد همون موقع هم بهش گفتم….الواتی میخواد پشت سر هم زن صیغه کردن میخواد خب عیبی نداره…..آستیناشو بزنه بالا نون بازوشو بخوره نه اینکه بشینه و از اسم حاجی و شما نون تو حلق زنایی از جنس خودش بریزه…….

 

بالاخره حرف از اون آدن تونست اعصابمو خراب کنه

 

_فساد رو زمین راه انداخته دلش خوشِ حلال خداس…..مردک شُل…..

 

نگاه حرصیم به مادر افتاد که غم زده داشت نگام میکرد و حرف تو دهنم ماسید

چی دارم میگم به این زن شرمنده از داشتن همچین پسری؟!

 

گلومو صاف کردم

 

_شما نگران نباش…..کاری نمیتونه بکنه اندازه ی خرج یه نفرم که تو حسابشه….

نزدیک ۶۰ سالش شده دیگه توخوشگذورنی باید خودشو جمع و جور کنه

 

 

_بعد از این میخواد درست بشه مادر؟

 

_نه….بعد از این باید تاوان بده….تاوان روزایی که زندگیه خیلیا رو خراب کرد و خم به ابروش نیاورد….

 

تاوان روزایی که اون زن و برادرزادشو آواره کرد

حتی تاوان نرسیدن حاجی به نوه ش بعد از اون همه عذاب وجدان

بدتر از همه تاوان حقی که عمو به گردنش داشت بابت هر روزی که دخترش و زنش زیر دست اون مفنگی شکنجه میشدن فقط چون پناهی نداشتن و مجبور بودن

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.3 / 5. شمارش آرا 114

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان سودا
دانلود رمان سودا به صورت pdf کامل از ملیسا حبیبی

  ♥️خلاصه رمان: دختری به اسم سودا که عاشق رادمان هم دانشگاهیش میشه اما وقتی با خواهرش آشناش میکنه عاشق هم میشن و رادمان با خواهر سودا ازدواج میکنه سودا برای فراموش کردم رادمان به خارج از کشور میره تا ادامه تحصیل بده و بعد چهارسال برمیگرده اما میبینه هنوزم به رادمان بی حس نیست برای همین تصیمیم میگیره ازدواج

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان تموم شهر خوابیدن

    خلاصه رمان:       درمانگر بيست و چهارساله ای به نام پرتو حقيقی كه در مركز توانبخشی ذهنی كودكان كار می‌كند، پس از مراجعه ی پدری جوان همراه با پسرچهارساله اش كه به اوتيسم مبتلا است، درگير شخصيت عجيب و پرخاشگر او می‌شود. كسری بهراد از نظر پرتو كتابی است قطور كه به هيچ كدام از زبان

جهت دانلود کلیک کنید
رمان زیر درخت سیب
دانلود رمان زیر درخت سیب به صورت pdf کامل از مهشید حسنی

  خلاصه رمان زیر درخت سیب به صورت pdf کامل از مهشید حسنی :   من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم میرود   فشاری که روی جسم خسته و این روزها روان آشفته اش سنگینی میکند، نفسهای یکی در میانش را دردآلودتر و سرفه های خشک کویری اش را بیشتر و سخت تر کرده او اما همچنان میخواهد

جهت دانلود کلیک کنید
رمان جاوید در من

  دانلود رمان جاوید در من خلاصه : رمان جاويد در من درباره زندگي آرام دختريست كه با شروع عمليات ساخت و ساز برابر كافه كتاب كوچكش و برگشت برادر و پسرخاله اش از آلمان ، اين زندگي آرام دستخوش نوساناتي مي شود. به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان آشوک به صورت pdf کامل از سحر مرادی

      خلاصه رمان:   ساره، اسیر دست پدر معتادش، مجبور است به کارهایی تن بدهد که در گذشته کودکی‌‌اش را تباه کرده و حالا قرار است جوانی‌‌اش را هم به تاراج ببرد. کار به جایی میرسد که ساره چیزی برای از دست دادن ندارد و بین مرگ و زندگی دست به انتخاب می‌زند، اما همبازی‌ کودکی‌هایش به موقع

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
3 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
همتا
همتا
12 روز قبل

سلام ببخشید من میخوام این رمانو شروع کنم بخوونم
ولی انگار از آخر دی ماه دیگه نیومدع، ینی پارت گذاری نمیشه و نصفه می مونه یا بخوونم میاد پارتا

امیر
امیر
12 روز قبل

پارت بعدی لطفا

سیده فريبا خالقی
سیده فريبا خالقی
20 روز قبل

مرحبا به محمد طاها

دسته‌ها
3
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x