رمان دلارای پارت 203

1
(1)

 

چشمانش را روی هم فشرد و سعی کرد طاقت بیاورد

ناخن هایش را در گوشت بازوی آلپ‌ارسلان فرو برد

میدانست از نظر او تمام این حرکات نمایشی ست اما از جنین که خبر نداشت

ناخواسته صدای ناله اش بالا رفت

_ بسه ارسلان درد دارم

ارسلان توجهی نکرد
اصلا انگار صدایش را نمی‌شنود!

احساس میکرد بچه اذیت میشود
دردش بیشتر شد
میتوانست از خودش بگذرد اما او را نمیتوانست اذیت کند

سرزنش هایش را به جان خرید و عقب هلش داد

_ نکن ارسلان بسه بسه درد دارم

خودش را کنار کشید و با درد نالید

_ بسه

ارسلان نفس زنان با خشونت چانه اش را گرفت و سرش را روی بالشت کوبید

صدای فریادش دیوار هارا لرزاند

_ چه مرگته؟
بزنم تو دهنت که دیگه لجبازی کردن یادت بره؟

دلارای بغض کرده نالید

_ بخدا درد دارم

_ زر نزن
دفعه اولته که درد داری؟

دلارای به گریه افتاد

چرا کسی در این دنیا درکش نمیکرد؟

به تنهایی باید با همه مشکلات در می‌افتاد

مادر بودن زیادی برایش سخت بود
هنوز دنیا نیامده وضعیتش این بود خدا به داد روزهای بعد می‌رسید

روزهایی که شاید باید به تنهایی از پس بزرگ کردن بچه برمی‌آمد
بدون ارسلان!
بچه ای بدون پدر

خودش را همانطور برهنه در سرویس بهداشتی انداخت و دستش را جلوی دهانش گرفت تا صدای گریه اش به گوش ارسلان نرسد

در عوض صدای تهدید و ناسزاهای او در خانه پخش بود

ترجیح داد مثل همیشه سکوت را انتخاب کند

بی توجه به او در اتاق دیگری روی تخت یک نفره نشست و زانوهایش را در آغوش کشید

به آینده فکر کرد
از روز زایمان تا سال ها بعد
اگر تب میکرد ، اگر سرما می‌خورد ، اگر مشکلی داشت…

روزهای دندان درآوردنش
اولین باری که راه میرفت
اولین کلمه اش
زمان مهدکودک و مدرسه
روزهایی که در جلسه اولیا مربیان والدین را می‌خواستند…

او تنها بود
در تمام این مسیر…..

متوجه نشد چنددقیقه به آینده فکر کرد که همانطور نشسته خوابش برد

چندساعت بعد با صدای بسته شدن در ورودی چشمانش را باز کرد

دستی به گردن دردناکش کشید و همانطور که لباس می‌پوشید خدارا شکر کرد که ارسلان از خانه بیرون زده است

حداقل می‌توانست از اتاق خارج شود و او هم بعد از برگشتن خشمش فروکش کرده بود

دکمه های لباسش را می‌بست که با شنیدن صدای خنده دخترانه ای مات ماند

_ نکن ارس قلقلکم میاد

بهت زده از جا بلند شد

زیرلب به خودش دلداری داد

_ نمیکنه ، ارسلان روز عقدتون همچین کاری نمیکنه!

اما کسی در دلش فریاد می‌کشید که دور از تصور هم نیست

با حرص و پاهایی که از شدت بهت می‌لرزید از اتاق خارج شد

دختری با موهای بلوند و نیم‌تنه ای که سینه هایش را به نمایش گذاشته شد روی مبل پاهایش را روی هم انداخته بود و ارسلان آن طرف تر با تلفن حرف میزد

دلارای میدانست تماس از دیسکویی در خارج از کشور است که متعلق به ارسلان بود و این روزها انگار کارهایش بهم ریخته بود

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 1 / 5. شمارش آرا 1

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
c87425f0 578c 11ee 906a d94ab818b1a3 scaled

دانلود رمان به سلامتی یک شکوفه زیر تگرگ به صورت pdf کامل از مهدیه افشار 3 (2)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان:   سرمه آقاخانی دختری که بعد از ورشکستگی پدرش با تمام توان برای بالا کشیدن دوباره‌ی خانواده‌اش تلاش می‌کنه. با پیشنهاد وسوسه‌انگیزی از طرف یک شرکت، نمی‌تونه مقاومت کنه و بعد متوجه می‌شه تو دردسر بدی افتاده… میراث قجری مرد خوشتیپی که حواس هر زنی رو…
aks darya baraye porofail 30 scaled

دانلود رمان یمنا به صورت pdf از صاحبه پور رمضانعلی 5 (1)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان:     چشم‌ها دنیای عجیبی دارند، هزاران ورق را سیاه کن و هیچ… خیره شو به چشم‌هایش و تمام… حرف می‌زنند، بی‌صدا، بی‌فریاد، بی‌قلم… ولی خوانا… این خواندن هم قلب های مبتلا به هم می خواهد… من از ابتلا به تو و خواندن چشم‌هایت گذشته‌ام… حافظم تو را……
aks gol v manzare ziba baraye porofail 43

دانلود رمان بانوی رنگی به صورت pdf کامل از شیوا اسفندی 5 (2)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان:   شایلی احتشام، جاسوس سازمانی مستقلِ که ماموریت داره خودش و به دوقلوهای شمس نزدیک کنه. اون سال ها به همراه برادرش برای این ماموریت زحمت کشیده ولی درست زمانی که دستور نزدیک شدنش، و شروع فاز دوم مأموریتش صادر میشه، جسد برادرش و کنار رودخونه فشم…
55e607e0 508d 11ee b989 cd1c8151a3cd scaled

دانلود رمان سس خردل به صورت pdf کامل از فاطمه مهراد 5 (2)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان:     ناز دختر فقیری که برای اینکه خرجش رو در بیاره توی ساندویچی کوچیکی کار میکنه . روزی از روزا ، این‌ دختر سر به هوا به یه بوکسور معروف ، امیرحافظ زند که هزاران کشته مرده داره ، ساندویچ پر از سس خردل تعارف میکنه…
porofayl 1402 04 2

دانلود رمان آرامش پنهان به صورت pdf کامل از سمیرا امیریان 4 (5)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان:       دلارا دختری است که خانواده خود را سال ها پیش از دست داده است و به تنهایی زندگی می گذراند. روزی آگهی استخدام نیرو برای یک شرکت مهندسی کامپیوتر را در اینستا مشاهده می کند و برای مصاحبه پا به این شرکت می گذارد…

آخرین دیدگاه‌ها

اشتراک در
اطلاع از
guest

166 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
قاتل ارسلان 😐
قاتل ارسلان 😐
1 سال قبل

آشغاللللل لاشییییی هرزه خراب سگ کونی 😐😐😐😐نجسسسس بیشعور کثافط بی رحم بزه سم خورده

Maedeh
پاسخ به  قاتل ارسلان 😐
1 سال قبل

الاهووووو اکبرررررررررر 😐😐😐😐😐خودتو معرفی کن؟مگر ن ناشناس میری اون دنیااااااااا🤨

قاتل ارسلان 😐
قاتل ارسلان 😐
پاسخ به  Maedeh
1 سال قبل

اون دنیا چرا؟🤨🤨🤨🤨
مسیحا ۱۶ و ط؟😐
ناموصا ارس خیلی بیتربیتع دلارای هم گاو

mehr58
mehr58
1 سال قبل

ای نامرددددد

Aram
Aram
1 سال قبل

اگه من این ارسلان و ببینم پارش میکنم دوباره میدوزمش 🥲😒

Roya
Roya
1 سال قبل

اصل بدین بشناسمتون

Roya
Roya
1 سال قبل

من اصلاگروهی که گفتیناپیدانکردم

دیجی تلما😜
دیجی تلما😜
1 سال قبل

بذارید آماده تون کنم واسه جنگ تحمیلی 🤣🤣🤣
دوستان هرچی شد بر خودت مثلث باشید اگرم خواستید مربع یا دایره باشید🤣🤣🤣🤣🤣🤣

هستیشونم
هستیشونم
1 سال قبل

میتونم ۲ تا کار انجام بدم
۱ حرفی نزنم
۲ دلی فوش بدم
کدوم؟

دیجی تلما😜
دیجی تلما😜
پاسخ به  هستیشونم
1 سال قبل

ن انرژیتو نگه دار واسه پارت امروز چون هیجانیه و جای بددد تمام میشه😈😈🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣

Maedeh
پاسخ به  هستیشونم
1 سال قبل

دلیو قوس بده

دریا فرهمند
دریا فرهمند
1 سال قبل

😂😂😂یکی خانوم ورنیکا رو حالی کنه جون من 😂😂داداشا علی و امیر علی بیایین کمک

Maedeh
پاسخ به  دریا فرهمند
1 سال قبل

چی شده؟ورییی در ب در باز چه آتیشی زوزوندیی؟

دریا فرهمند
دریا فرهمند
پاسخ به  Maedeh
1 سال قبل

ول کن اعصاب خودتو خورد نکن😂😂

Maedeh
پاسخ به  دریا فرهمند
1 سال قبل

دیگه بیشتر از این معدن میترکه

هستیشونم
هستیشونم
پاسخ به  دریا فرهمند
1 سال قبل

مال کجایی؟

دریا فرهمند
دریا فرهمند
پاسخ به  هستیشونم
1 سال قبل

شیراز واس چی؟

هستیشونم
هستیشونم
پاسخ به  دریا فرهمند
1 سال قبل

هیچی همین طوری یهو کنجکاو شدم😐

دریا فرهمند
دریا فرهمند
پاسخ به  هستیشونم
1 سال قبل

😂😂😂😂😂👻

Tamana
Tamana
1 سال قبل

😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐
یعنیییییی چقدرررررر یه آدم میتونه پست باشههه؟!!!!

اسم من الان چه دردی رو دوا می‌کنه؟!
اسم من الان چه دردی رو دوا می‌کنه؟!
1 سال قبل

خیلی اوضاع خیطِ..

yekta
yekta
1 سال قبل

پارت بعدم ارسلان داره با تلفن حرف میزنه به امید خدا

(رویا)
(رویا)
1 سال قبل

چرا چرا دیگه دارم خیلییییی عصبی میشم بابا نویسنده یکم این ارس رو خوب کن
این رمان ۲۰۰۰تااااااااا پارت داره میگین ن ببینید دیگه داره سیمام اتصالی میکنه

آراد
آراد
1 سال قبل

فاککک این چق مسخرس

Maedeh
پاسخ به  آراد
1 سال قبل

فاکو کوفت بچه نشسته اینحها

mohabbat
mohabbat
1 سال قبل

خوندن رمان که صفایی نداره ،خدا شاهده من فقط به عشق کامنتای شما میام😂

آخرین ویرایش 1 سال قبل توسط Mohabat
دیجی تلما😜
دیجی تلما😜
پاسخ به  mohabbat
1 سال قبل

قربانت🤣🤣🤣

fati
fati
1 سال قبل

ارسلان دیوث یعنی ی جا فق ببینمت یعنی ی جا ببینمت تا از پایین تا بالا پارت نکنم ولت نمیکنم بی ناموص کثافت

آخرین ویرایش 1 سال قبل توسط fati
Veronika Malek Shahan
Veronika Malek Shahan
پاسخ به  fati
1 سال قبل

اههههههمممم😐😐😐😐
بنده خواهرشم خودشم جفتمه
هزار تا بادیگارد داره اجازه نمیدن از ۲۰ سانتی شم رد شی😡😡😡
چرا فووش میدییی ب ارسلان
دستت ک هیچچ وقت بهش نمیرسه هیچچچ
جرعت نداری تووچشاش نگاه کنی یه ثانیهه
نگا هیکلش کنی میمیری سرجاتت😐😐😐

یکی
یکی
پاسخ به  Veronika Malek Shahan
1 سال قبل

بیا پایین سرمون درد گرفت

دریا فرهمند
دریا فرهمند
پاسخ به  Veronika Malek Shahan
1 سال قبل

بیا برو چرا توهم زدی ر داستانی که واقعیت نداره

سپیده Sepideh
سپیده Sepideh
پاسخ به  Veronika Malek Shahan
1 سال قبل

خاهرم احساس نمیکنی زیاد تو نقشت فرو رفتی😂

دریا فرهمند
دریا فرهمند
پاسخ به  سپیده Sepideh
1 سال قبل

ای گفتی😂😂😂

ساحل
ساحل
1 سال قبل

ازاده؟؟؟؟
فکر میکنم الان وقت هنر نماییمون باشه یه کلت‌ برا من بیار لطفا خودتم هرچی دوس داری😊
بزنیم ارسو عقیم کنیم دیگ هوس نکنه این کارا کنه اون برم دلی ایقد بزنم خودشو بچش سقط شن ی ملتی راحت کنیم✌
فقط بچه‌ها پیشنهاد بدین ارسو چطوری عقیم کنم دلیو چطوری بکشم؟ هرچی شما بگین‌ مک ب عشق شما دارم میزنم 😊❤
مرسی منم دوستون دارم❤😂

Maedeh
پاسخ به  ساحل
1 سال قبل

ساحل🥺💔🥀عقیم؟نه!

Nahar
Nahar
پاسخ به  ساحل
1 سال قبل

بچه دلارای ب این زودیا نمیمیره یادت ک نرفته خودشو پرت کرد پایین ولی نمرد؟؟😂

دیجی تلما😜
دیجی تلما😜
1 سال قبل

جر دهنم صاف شددد😐🤣🤣به همتون کامنت گذاشتم برید بخونید هرکی جوابم نداد خیلی آدم بدیه🤣🤣🤣🤣🤣🤣

Veronika Malek Shahan
Veronika Malek Shahan
1 سال قبل

ماماااان مائده

Maedeh
پاسخ به  Veronika Malek Shahan
1 سال قبل

جووووووونمممممم

Veronika Malek Shahan
Veronika Malek Shahan
پاسخ به  Maedeh
1 سال قبل

بی من میری خوش گذرونییی🥺🥺

Maedeh
پاسخ به  Veronika Malek Shahan
1 سال قبل

خب توعم گمشو بیا😂

دیجی تلما😜
دیجی تلما😜
1 سال قبل

من بعنوان کمیته آرامش دهنده اومدم آرومتون کنم حرص نخورید🤓🥼

امیرعلی
امیرعلی
1 سال قبل

مائده گفتی از دیشب تاحالا کجا بودم؟ هیچی دیدم خواستگارام دارن زیاد میشن😷 شایعه هاهم دارن میان وسط میدون گفتم نیست بشم😂😂

دیجی تلما😜
دیجی تلما😜
پاسخ به  امیرعلی
1 سال قبل

🤣🤣🤣🤣🤣سقفففففف

آخرین ویرایش 1 سال قبل توسط دیجی تلما😜
Maedeh
پاسخ به  امیرعلی
1 سال قبل

آسمون ویران شد داداشم😐🤣🔪

یلدا
یلدا
پاسخ به  امیرعلی
1 سال قبل

اعتماد ب نفست من و کشته😐😂

ساحل
ساحل
پاسخ به  امیرعلی
1 سال قبل

خاستگارام؟
شت 🖕😉🤣🤣(شوخی)
صاعقه زد اصن😂

امیرعلی
امیرعلی
پاسخ به  ساحل
1 سال قبل

🤣🤣🤣🤣

Maedeh
پاسخ به  امیرعلی
1 سال قبل

کوشن،،😐🤣🤣🤣امیر خیلی خیلی خرید😂😂اون ی چی گفت این باور کرد،

امیرعلی
امیرعلی
پاسخ به  Maedeh
1 سال قبل

😂😂😂

دریا فرهمند
دریا فرهمند
پاسخ به  امیرعلی
1 سال قبل

خودت ادرس افق روبده که محو شیم😂

دسته‌ها

166
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x