سعی کردم آروم باشم.
اصلا نمیخوام اینجا عصبی بشم.
اونم جلو این آدما.
سهیلا خنده ریزی میکند.
– بهتر اصلا دختر مناسبی نبود خودم برات میگردم یه دختر خوب پیدا میکنم.
پوزخندی میزنم.
کاش بتوانم جلوی خودم را بگیرم و هر چه از دهنم در میآید بارش نکنم!
– نه سهیلا خانوم اشتباه متوجه شدی نفس از هر کسی بهتر میتونست یه زندگی رو اداره کنه. هر کسی آرزوش رو داشت اما من لیاقتش رو نداشتم در شرایطی هم نیستم بخوام ازدواج کنم ، زحمت نکشید. الانم اومده بودم راجب ترانه حرف بزنم چه خوب که خودش اینجاست.
میثم اخم میکند.
فکر نمیکرد بيايم؟
تکلیف ترانه را مشخص میکنم. نگفته بودم؟
پدر منتظر نگاه میکنم.
میدانم قبول نمیکند. از ترس ابرویش!
اما من دیگر خواهرم را رها نمیکنم.
– میخوام طلاق ترانه رو بگیرم.
میثم میخندد و پدر خشک نگاهم میکند.
سهیلا پوفی میکند و هامون با تعجب نگاهم میکند.
حرف عجيبی گفتم؟
میثم از جایش بلند میشود.
– بیین من هر چقدر حرف نمیزنم میخوام احترام بزارم ، تو چیز دیگه ای برداشت میکنی.
تو کی هستی که بخوای طلاق ترانه رو بگیری؟
چه فکر کردی واقعا با خودت؟
پدر هم پشت بند او بلند میشود و نگاهی به ترانه و بعد من میاندازد.
– دلیلت چیه؟
بعدم مگه خود ترانه زبون نداره؟ اگه مشکلی باشه خودش میاد میگه.
سهیلا نیشخندی میزند.
– بیکاره دیگه. چشم نداره خوشبختی بچه های منو ببینه اخه پسر مگه ما چیکارت کردیم چرا هر بار میایی يه بدبختی با خودت میاری؟
ترانه حالش خوب نیست.
از اخر این ماجرا میترسد و حق هم دارد. اما با این حال ساکت نمیماند.
– من واس همین امروز اومده بودم اينجا پدر.
من دیگه نمیخوام با میثم زندگی کنم
– تو غلط میکنی. داداشت هر چی بگه باید گوش کنی مگه؟
میثم این را با عصبانیت میگوید و با نفرت مرا نگاه میکند.
هامون که تا آن لحظه ساکت مانده کنارم میایستد .
– تو این چند هفته که من نبودم چه اتفاقی افتاده یکی بگه جریان چیه؟ هاکان؟
– نیستی عیبی نداره، ولی اینکه حواست به خواهرت نیست اذیتم میکنه هامون.
این آقا یه ماه پیش زده تمام صورت و بدن ترانه رو داغون کرده. بار اولش هم نیست بگذرم منتهی این دفعه رو من دیدم.
تو رو نمیدونم اما من دستی که روی خواهرم بلند شه قلم میکنم.
مرتیکه تو خیلی غلط میکنی با خواهر من اينجوری رفتار میکنی زنته نوکرت که نیس.
متاسفم واس کسایی مثل تو که بویی از انسانيت نبردن.
پدر با خشم به من نگاه میکنم.
میداند هدفم تحریک کردن هامون بوده است.
ديوانه که شود، دیگر هیچکس جلو دارش نیست!
انگار موفق شده ام که هامون قرمز میشود.
– تو خیلی گوه خوردی دست رو ترانه بلند کردی. بزنم تو دهنت پر خون شه ببینی چه حالی وقتی کسی رو کتک میزنی؟
میثم با مسخرگی نگاهش میکند.
– اینجا رینگ نیست و منم حریفت نیستم.
جرئت داری دستت بخوره به من.
واقعا فکر کردی ولت ميکنم.
زورم به تو هم که نرسه به ترانه که میرسه. پس حواست با…
اولین بار است از کتک خوردن کسی لذت میبرم. انگار هامون دق دلی های خودش را هم سرش در میآورد.
سهیلا جیغ میزند و پدر سعی در جدا کردنشان دارد!
– تو خیلی غلط اضافه میکنی.
جلو خود من خواهرم رو تهدید میکنی عوضی.
یک بار دیگه فقط یک بار دیگه زر زر کن ببین چه جوری فکت رو خورد میکنم.
فکر کردی ما چی هستيم.
اگه پدرم بی غیرت شده باهات کاری نداره من مثل اون نیستم. کاری نکن جنازه ات رو بزارم رو دست اون بابای پولدار حروم خورت.
سهیلا جلوی پدر را میگیرد.
اما او عصبی شده است .
– دهنتو ببند هامون گمشو از خونه من بیرون. خیلی غلط میکنی دخالت میکنی نه به تو ربط داره نه به هاکان.
دعوای زن و شوهر که دخالت نميکنن. خودشون میدونن چه جوری باهم کنار بیاین.
هامون خنده هیستریکی میکند.
– اوه جوش آوردی آقای سلحشور بزرگ.
باش گم میشم میرم بیرون اما تنها نه .
دست ترانه را میگیرد و میخواهد به سمت در برود، که میثم جلویش را میگیرد.
– هر گوری میخوای بری برو اما ترانه باتو جایی نمياد.
هامون دستی به صورتش میکند و بعد مشتی در صورت میثم فرو میآید.
– بیا برو اون ور بابا مرتيکه تا نزدم بیشتر آش و لات کنم.
قبلا اینکارو کردی بهت هشدار دادم گوش نکردی. ایندفعه دیگه مثل دفعه قبل نیست.
ترانه اون موقع به حرفم گوش نکرد اما الان خودشم میخواد جدا شه.
پس به نفعته زیپت رو بکشی وگرنه خودم جرت میدم.
با پوزخند سری برای پدر که از عصبانيت در حال انفجار است تکان میدهم و پشت سر هامون خارج میشویم .
هامون مچ دستش را ماساژ میدهد و همان طور رو به من میگوید:
– نمیشد زودتر بگی؟ اخر همه من باید متوجه بشم.
ترانه من به تو زنگ نزدم چرا نگفتی برای چی با هاکان رفتی خونش؟
دهنتون رو باید سرویس کنم.
ابرویی بالا میاندازم.
– تو هم که همش میخوای دهن یکی رو سرویس کنی بچه.
بعدم من نباید بگم خودت باید بدونی.
چپ چپ نگاهم میکند و زیر لب فحش رکیکی ميدهد.
ترانه از خجالت لبش را گاز میگیرد و چشمان من درشت میشود.
– هامون ببند دهنتو.
واقعا فکر میکنی فحش میدی پر ابهت تر میشی سخت در اشتباهی
– همین که دهن تورو میبنده اینجوری حرص میخوری بسه حالا کی موافقه با دیزی؟
خیلی وقته نخوردم.
ترانه اینجوری نگام نکن.
ما دیزی نخوریم چیزی حل میشه؟
نه پس در نتیجه تو کلا بهش فکر نکن. منو هاکان حلش میکنیم.
راستی هاکان من پنجشنبه باید برم تا اون موقع مهمون توییم ظاهرا این ورا فعلا نمیشه آفتابی شد .
میخندم.
از سر بدبختی!
از سر اینکه باید دو هفته هامون را تحمل کنم.
نیشخندی میزند.
– اخی چقدر خوشحال شد.
حالا که اینجوری میخوای بیشتر پیشت میمونم. البته اگه الان دیزی رو مهمون تو باشیم.
راستی نگفتی خانم وکیل رو چه جوری پروندی؟
– نمیدونم شاید بعدا از این کاری که در حقش کردم پشیمون شم اما بهترین کار ممکن بود .
ترانه با دلسوزی نگاهم میکند.
– نگران نباش همه چی درست میشه داداش.
حتما وقتی به نفس گفتی خيلی اذیت شدی
لبخند تلخی میزنم.
– واکنش نفس برام تلخ بود. انتظار داشتم داد و بیداد کنه عصبی شه هر چی از دهنش در میاد بارم کنه اما خیلی خانومانه رفتار کرد . بیشتر شرمنده ام کرد.
هامون با مسخرگی جونی میگوید .
– باشه بابا بیخیال حالا هندی ش نکنین. نمیاین بریم الان میبدن رستورانا بعد باید با ترانه خودت دیزی درست کنی…
سارا در زیرزمین را با شوق باز میکند.
– بفرما هاکان خان چطوره؟ کارگاه جدیدمون اینجاست از شر بقیه هم خلاص میشیم بدون غر اضافه شنیدن.
نگاهم را دور تا دور کارگاه میچرخانم.
– خیلی بزرگ تر از اون چیزی که فکر میکردم. وسائل رو کی میچینین؟
چشمکی برایم میزند.
– فردا صبح قرار شده پیمان و ساشا برن مکان قبلی همه رو بار بزنن من و بیتا از این ور شروع به چیدن میکنیم. شما به کاراتون برسید آقای دکتر نگران هیچی نباشید.
نگاهش میکنم.
– میام کمک صبح زود میام یکم هستم بعد میرم مطب از اون ور عصر زودتر برميگردم. راستی مامان ساشا خوبه ؟
شانه ای بالا می اندازد.
– ظاهرا خوبه.
روی صندلی مینشینم.
– چته سارا خانوم؟
سرحال نیستی؟
صندلی روبرویم میگذارد و مینشیند.
– راسته با نفس بهم زدید؟
خدای من !
فقط یک ساعت از این موضوع حرف نزنند چه میشود؟
خودم سر این قضیه داغان شده ام.
– آره ولی جواب سوالم رو ندادی جنابعالی.
آهی میکشد.
– ازم ناراحت نشو هاکان اما وقتی پیمان گفت جدا شدید ناامید شدم از خودم و ساشا.
– آها پس بگو قضیه چیه.
اولا ماجرای من و نفس با تو ساشا به کل فرق داره و داشته.
بعدم اگه الان از این ناراحتی که ساشا قدمی جلو نمیزاره ناراحت نباش همون روز اولم بهت گفتم ساشا فرق داره با همه. درکش کن و بازم صبور باش
انگار با حرفهایم نمک روی زخمش پاشیدم که بغضش منفجر میشود.
– هاکان بحث خودم نیست من به خاطر ساشا هر کاری میکنم اما خانواده ام ولم نمیکنن.
انگار بحث خیلی جدی تر از این حرفاست!
– آروم باش سارا بگو ببینم چیشده؟
– پسر صمیمی دوست پدرم اومده خواستگاری پدرمم بدجور گیر داده. میترسم به ساشا بگم
صاف میشینم و جدی میگویم :
– باید بهش بگی. اگه بعدا بفهمه که قطعا میفهمه عصبی میشه عصبی هم بشه میدونی که چیکار میکنه.
راجب خواستگارت هم نگران نباش من یه نقشه دارم حالا هم پاک کن اشکات رو.
به این رمان امتیاز بدهید
روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!
میانگین امتیاز 5 / 5. شمارش آرا 5
تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.
النا خانووم رمانت قشنگه ولی نمیدونم چرا دلم برای نفس سوخت بیچاره گناه داره هاکان خیلی نامرده
النازم عزیزم
خیلی ممنون گلی
اره منم دلم براش سوخت
اونم جز قربانی های داستانه
همیشه اخر همه داستان ها که خوب تموم میشه برای همه خوب نمیشه خیلی ها قربانی میشن عین زندگی واقعی
ممنونم از اینکه میخونید
عزیزم قضیه زلزله سرپل بود که چند سال پیش اومد
مرسی
اره هست
هنوزم میرم اونجا یاد اون مردمی می افتم که از زیر آوار بعد یک ماه بیرون کشیده میشدن
خیلی سال شومی بود اون سال برای کرمانشاه اول زلزله بعد هم که سیل…
خدا نصیب نکنه دیگه
بلههههه ، مائده ای من عالییه ، محشره ، خانومه
کلا عشقهه عشق .
اقا مرصاد با شما شوخی می کنیم ، اگه ناراحت شدین ببخشید 😔
سلام نسترن جونم ، خوبی ؟؟
دلم برات تنگ شده بود 😢😭
الان من کجا کامنت بزارم ؟🤔
سلام عزیز دلممم منم دلم تنگ ود ..
کلیپ عاشقانه گلم…
ایلینی نگو نگو ، به هرکی که میگم تا چند دقیقه کپ میکنه ، به خالم یک بار گفتم ، کلی بهم خندید
تصور نکن چون مزه ی خاصی می ده .
سلااااام مائده جونم ، خوبیییییی ؟
دلم برات حسلبی تنگ شده بود 😢😭
سلام اقا مرصاد خوب هستین ؟؟
مائده ای من خیلی دختره خوبیه ، محشره محشر ، در دنیا تکه ، تک 👌🏻
ای ای من اگه امروز مردم ، بدونین تقصیر شماهایه
اییی گلبم 😖😟😫
جاااالوب!
اهم ، تاره کلا من در اشپزی کلی خراب کاری کردم 😖😟😫
سلام عزیز دلم
خوبم مرسی تو خوبی؟
.
.
الان که نیس
اومد دوباره بهش بگو گول بخوره😉😂
خداروشکر ، منم خوبم .
باشه باشه ، هروقت امدن میگم .
واااا ، برای چی گول بخوره ، دختر به این ماهیییی
از خداشونم بخواد 🤨
وای نیکاااا😂
خیلی میخوامت!
والاااا
همین و بگو
دخمل به این خوفی!
من آمده ام
ولی آقا بدون شوخی من رل دارم یاسی هم میدونه 😅😅😅همتون ماهین فرزندان من
داداش مرصاد بیا کلیپ عاشقانه ..اینجا پر شده
من آمده ام
ولی آقا بدون شوخی من رل دارم یاسی هم میدونه 😅😅😅
سلاممم سلام بابا جان خوبی..
قرزندات خوبن😂😂
خوش امدی وبا امدنت سایت را منور کردی😂😂
مرسیییی نسترن تو چطوریب
منم خوبم چخبر حاجییی
والا هیچی بدبختی تنهایی در به دری من مظلوم گیر اینا افتادم😭
خدا کنممم قوم بنی امیه هم گیر این قوم مظلومین میفته😂😂😂😂😂
هعیییی
واقعا فک کردی کراش زدم روت؟!😂😂😂
مگه یاسی شات نداد😂
نه ما اهل این کارا نیستیم ما به حریم خصوصی مخاطبم ن احترام میذاریم
بابا احتراااام😂
حاجی انقد خوب نباش چشم میخوری!
هییی حاجی هام حاجی های الان چقدر با احترام 😂😂
هعی چی بگم قدرمو نمیدونن که…
خودت و ناراحت نکن بی تر ادبن!
.
.
بابا بیاید زیرا اون کلیپه اینجا کنده😑
اه قلبم!
با من شوخی نکن قلبم ضهیفه
اینجاعم داره نفسای اخرشو میکشه!
برگردیم زیر کلیپ؟
بریم عزیزممم….
ایلین ۵۰تا پارت اماده دارم امشبم ۶۰تاش میکنم بزارم سایت؟!
باشه!
نمیدونم میتونی پارت گذاری منظم داشته باشی؟
به نظرم یه روز درمیون بزار خسته نشی
اره یه روز در میون از امشب میزارم
باشه موفق باشی نسی
عزیزی
سلام
بچه ها این کسی از بستگانش بر اثر کرونا فوت کرد ؟
سلام عزیز
من..
متاسفم روحش شاد
مادر منم امروز بستری کردن …..
خیلی ممنونم
خدا رفتگانتونو بیامرزه
.
.
کاملا میفهمم الان چه فشار و استرسی رو تحمل میکنی
ایشالا که حال مادرت زود زود خوب میشه واسشون دعا میکنم
مرسی خیلی ممنون
خیلی خیلی ممنون واسه دعا، فشار ،خانه، نذار ببینیش هم وهم ….
هعیی!
تنها کاریه که از دستم برمیاد!
خیلی خیلی میفهممت!
همین که دعا میکنی کافیه
پس میدونی چه شرایت سختی امیدوارم کسی تجربش نکنه
خیلی خوشحال شدم باهات صحبت کردم بازم تسلیت میگم
مرسی واسه هم دردیت
اره اره خیلی بده
امیدوارم که هیچوقت تو شرایط من قرار نگیری
هیچوقت!
ممنونم ازت
منم امیدوارم و دعا فراموش نمیشه
سلاممم ..
اره ما داریم ولی اقوام دور …امروز فرداس تموم کنه ..دکترا گفتن به دعا زنده هست
سلاام
آها درست مرسی ممنون
سلام
انشاالله زود زود حال مادرتون خوب خوب بشن و خبر سلامتیشونو بشنوید 🤲🏻
سلامم
ایشالا قربون شما خیلی ممنون
خواهش می کنم .
آقا مرصاد اون دسری که میفرمایین خوشمزه اس و صبحونه میل میفرمایین پنکیکه😊
مرصاااااد!
نگو برادر!
بگو عشقم!
آیلین خوبی تو😐
قبلا اینجوری نبودی سرت جایی خورده😐😂
نه خوب که نیستم!
فک کنم دیوونه شدم!
.
.
ولی خو ت جدی بگیر!
نه که احسان گم شده از وقتی بهش گفتم کراش زدم حسودی کرد داره میدزدتت😕😂
پخخخخخخخ!
وای لنتیییییی!
انا لله و انا الیه راجعون…
به عرضتون عارضم که در کمال تاسف و ناباوری نهمین هندزفریمم دار فانی رو وداع گفت!
بقایای عمرش نصار هندزفری شما…
عااااه!
۹ تا دادی!
سقوط نکنی!
خو مگه میکنیش تو زیرت؟؟
یا باهاش کشتی میگیری بچه؟!
دهنت سرویس 😂😂😂
باور کن نمیدونم چجوری خراب میشه!
الان جرات ندارم بگم به خانواده
دوا میکنن😕
اها پس فعلا گوشی بچسبون به گوشت یواش گوش بده
تا دلشون بسوزه برات!
خو میگن بلند کن مام گوش بدیم!
من چنقده بخبختم!
این آخری و هم عموم خرید برام😢
عاه!
به فنا رفتی!
عب نداره فداسرت منم ماجراهاا داشتم😂
سرش کنکور پر…… تل پاک……
# تلپاتی😂
لنتی منو تو ذهنامون از اولم به هم وصل بود من میدونم!
بپر بغلم!
آیم کامینگگگگگگگگگگگگگگگ
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.دستاتو چرابستی😐
#خز بازی😂
#خز بازی!
#لوس بازی!
#اوسکول بازی!
..
.
.
.
.
وویییی باز کردم فقط بخااااطر تو عشقم!
کی با یه جمله مثل من می تونه آرومت کنه..
هعیی!
تو اه منی اشتباه منی همسفر نیمه راه منی …
چگونه هنوزم از تو میگویمم..
گناه منی
همگناه منی
همیشه تویی بهترین راهم
تو اشتباه منی …
چگونه از تو میگویممم..
بازم خوبه من ماهی یه دونه هندزفری به خاک میدم…
الگو مایی حاج آقا. ..
#تفاهم_مائده_مرصاد
بیا
توم فهمیدی ما تفاهم داریم!
هی بهش میگم بیا من و بگیر میگه میخوتم درس بخونم😑😂
الکی میگه!
یکم پاپیچ شو دلبری کن شل میشه!
سست میشه!
من بلد نیستم شلش کنم خو
تو بکن قلش بده اینور😢💔
نه دیگه بکنم که قلش نمیدم اونور!
خودشم بیشتر به تو تمایل داره انگار!
عه!
نامرد😢 خو من در اتش عشق سوزان باشم؟!💔
نمیدونم والا یه کاری بکن قل بخوره اون وری!
میخوای من خم شم شیب به اون سمت باشه؟!
اون خیلی سنگینه!
همه بیاید پشت من واستید این طرف سنگین شه قل بخوره😃😂
منکه پشتتم عشقم!
ای لاو یو پی ام سی!
نخبرررر ۹ تاا
.
انشالا!😶😅
اره!
یه هدفنم صب از خواب بیدار شدم خابالو بودم لگد کردم شکست…
عاه منم یه بار گوشیمو تو خواب کوبوندم تو دیفال ،هزار تیکه شد!😑
گایز…
میشه لطفا یه خلاصه از این رمان بدین؟!
میخام ببینم با من سازگاره ک شروع کنم بخونم باهاش پیش بیام یا نه
یه پسریه به اسم هاکان دندونپزشکی خونده
یه نامزد هم داره به اسم نفس!
.
.
بعد این وسط احتمالا( ما حدس میزنیم)
عاشق یه نفر شده به اسم اوینار
.
.
خیلی ناگهانی میره نامزدیشو با نفس به هم میزنه
میگه ما باهم تفاهم نداشتیم
.
.
چند تا داستان مختلف هم داره باید بخونی متوجه بشی منکه دوست داشتم!
هوم مرسی
بنظر ژالب بیاد✦
از امشب شروع میکنم
گوربونت کاری نکردم!
آیلییییین تلی واتساپی توبازرفتی تو چس خلسه نه به مجازی بچه
نه ندارمممم سایانم!
پخخخخخ چس خلسه!
.
.
واقعا الان شرایطشو ندارم!
ولی هر وقت نصب کردم بهت پیام میدم شمارتو دارم!
آیلین واتس اپ تلگرام یعنی هیچ بچه توبازرفتی تو خلسه نه به فضای مجازی بیا تل خو یا واتس اپ
وووییی نه سایانم!
کلا پاکیدم فقط اینجا هستم!
.
.
البته جریانش مفصل بود!
ولی خداروشکر گذشت!
.
.
خودت چطوری اخه جیگر؟؟؟؟؟؟؟؟؟
آیلینم البته هاکان چند ساله درسش تموم شده مطب داره بچه ام😅
قشنگه من دوسش دارم!
دیش دیری دیدان ماشالاااا💃
گولی گولی تومانی!
بالام لای!
گولوم لای!
هر وقت میریم تبریز دختر عمو مامانم اینو واسه من میخونه!😶
سکینه دایی قیزی لای لای!
اخه معنی خاصیم نداره ولی قشنگه ریتمش!
کاش بودی و میدیدیییییی!
کبوتر بچه کردهههههه
عاه حیف شد نبودم ندیدم!
عه!
خیلی جالب بود
نصف عمرت به فناس…
مائی دقت کردی ما چقد چرتو پرت میگیم!
ینی اینهمه زر میزنیم از توش دوتا نکته مفید درنمیاد!
تاحالا دقت نکرده بودم!
الان دقت کردم
راس میگیا
ولی مهم نیته…!
اینا خاطره میشه😎😂
یاح یاح!
همیشه نکته سنج بودی!
حالا زرو ولش ،ایهمه نت اصراف میکنیم!
.
وای امروز چندم بودددد؟😰😰😰
وییی!
راس میگی!
ولی بتر ازینه که نت صرف کلاس درس بشه!
واقعا منم نمیدونم چندمه؟!
آره راس میگی!
.
وای چرا نمیدونی😑
درددددددد😑😑
من فکر کنم رفتم آفساید😑
اه خدافصصصصصص😑
به جمع ما خوش امدی!
ای خداااااااااااا😑
نیکا بیوتو دوس دارم!
ممنونم ایلین جونم ، چشمات دوستداشتنی میبینهه
گوربونت!
آقا من شلوغ شد رفتم ورزش و شام پیاده روی حالا برگشتم
یکی گفته بود مرس واسه دسرا خواهش عزیز دل برادر
یکی گفته بود دختره آره فرزندم تو هر جنسیتی دوست داری به من نسبت بده فقط یکم برای دختر بودن به قول اینا گندم😂😎
و اینکه خب این دسرا چیزی نیستن ما همیشه دسر تو خونمون داریم تازه الان چندتا دیگم یادم اومد کرم کارامل پای سیب
یکیم هست خیلی خوشمزس یادم نمیاد اسمشو بعدا میپرسم بهتون میگم صبحا هم میتونین روش عسل و مربا بریزین بخورین مهم درست کردنشون که من هیچییییی بارم نیست فقط عین بولدوزر میخورم
و من الله توفیق
اومدی بغلی کوچولوی من!
آره عزیز دل برادر
اه پای سیب مگه شبیه کیک نبود؟😑
دیدی که سخت نیست فردا بدون من؟
.
دیدی که صبح می شود شب ها بدون من؟
.
این نبض زندگی بی وقفه میزند..
.
فرقی نمیکند، با من، بدون من!
.
دیروز گرچه سخت، امروز هم گذشت!
.
طوری نمی شود،فردا بدون من..!
آیلینم عجیب وصف حال بود
دلم میخواد هزاار بار بخونمش
🥺☹😕
هعیی نیکا کوچولوی من!
بیا بخل خودم!
اینم میگذره..
گشنگ بود که!
.
هعی هعیی
هعییییی!
کتلتم بلدم
واییی ایلینی ، تو که از من وارد تری ، بلاااااا
والا نپزیم گشنه میمونیم!
نه من کتلتام باز میشه معمولا!
تخم مرغ هم دوست ندارم زیاد بزنم توش!
از کتلتای خودم خوشم نمیاد!
اییی نگوووو
انقدر از غذا گفتیم ، بعدم به شدت میگه که من گشنمهههه
من برای چهار نفر ، دوتا میزنم تخمه مرغ . نه انشالله اشپزت بهتر میشه .
ایلینی یک خاطره از اشپزیم برات بگم که دلت شادشه .
اولین بار که می خواستم عدسی درست کنم ، اشتباهی به جای زرد چوبه ، دارچین ریختم ، واییی
نمی دونی رنگش تیره شده بود !!!
ولی خیلی خوشمزه شده بود .
مرسی!
.
.
واااااااای!
دارچیییییییییین!
نمیتونم تصور کنم چه طعمی میداده!
اییی ایلینی ، من گناه دارم 😭😢
چه جوری با دستای کوچولوم این همه غذا درست کنم !؟😭😢
عاه لاناتیه با کلاس دست کوچولو!
.
.
عیبی نداره خجانم اومد یکمشو میدیم درست کنه!
واییی مرسی 💋😘
باشه باشه ، هرکی امد یک چیزی بهش می دیم 😉🙊
چون خیلی رئوفی باشه!
اگه من بودم که نمیدادم!
چراااااا ؟
نمی دادی ؟؟
رئوف چرا ؟؟
دمه گوشتو بیار ،؛راستشو بگم ، بلد نیستم اینا رو درست کنم 🙊🙉🙈
باید یک سر به اینترنت بزنم .
نه نمیدادم همه رو خودم میخوردم!
.
.
عه بلد نیستی٬!
چرا با احساسات من بازی میکنی بچه!
.
.
رفتم خیار شور اوردم با غذا بخوریم!
چرا با قلبت ؟؟
باشه اصلا به هیچ کس نمی دم ، فقط با خودت می خورم 🤨
نهههه پیش بند اشپزیمو بستم و با مشت های کوچولوم شروع کردم به ورست کردن 😅
خو من هیجان داشتم بخوریم
بعد یهو گفتی بلد نیستی ذوقم کور شد!
.
.
ولی مرسی تلاشت تحسین برانگیزه عشقم!
راستشو بگم ، از نظر اشپزی قرمه سبزی ، قیمه ،برنج و مرغ سوخاری و اب پز بلدم ، بقیشه بلد نیستم . اگه اینارو می خوای برات درست کنم ؟!
در تمام تلاشمو می کنم . فقط به خاطر ایلینم 😍😻
اره اره منم اینا رو بدک درست نمیکنم!
ماکارونی و پلو و کوکو هم بلدم!
.
.
مررررررررسی عشقوم!
من زحمت خوردنشو به عهده میگیرم!😌😒
خسته نشی یه وقت!
نگرانتم!
آره بخدا خسته میشم آخه سخت ترین کاره! مگه نمیدونستی؟😂
نه والا تازه از تو شنیدم!
بازم اطلاعات جدید داشتی حتما به من بگو منو از تاریکی دربیار!
باشه حتما!
پسس تا اطلاع بعدی خدانگهدار!😅😘
بووووس بهت!
نوچ نوچ نوچ ، فقط منو ایلینم می خوریم .
به هیچچچچچچچ
کسسسسیم
نمیییی دییییم .
اخه بوش میاد نظرم عوض شد!
آبان از خودمونه بزار یه لقمه بدیم!
.
.
یه لقمه بیشتر بخوره میزنیم از دماغش بریزه بیرون!
باشهههه ، فقط به گل روی ایلینی ، ابان جونم توام بخور .
وووییییییی دمت گرم آیلی😘❤
باوشه قول میدم کم بخورم اخه این غذاها یکوچولو لوسن با معده من سازگار نیس!
دلوم کباب و دیزی موخواد!😕
ها منم کباب!
اصن کباب عشقه!
.
.
دیگه گوربونت!
اه حالا چیکار کنیم؟😑
بیا همدیگه رو بزنیم!
تک منو بزن!
ولی تو گناه داری من نمیزنمت!
ولی بوست میکنم😘
عه پس منم بوس!
من چی درست کنم؟😅
نمیدونم از اون فحش اسپانیایی اگه بلدی بی زحمت درست کن!
واییی آیلینی دهنت صاف😂🤦🏻♀️
فحش اسپانیایی اخه؟!😂🤣
دیگه گوربونت!
سلااااااام
اهااااااالی
خوبیییییین ؟
خوشیییییین ؟
سلامتیییییییین ؟
ریحانه جونم به شما و خانواده ی ان مرحوم تسلیت عرض می کنم و انشاالله غم اخرتون باشه .
از خدا برای آن مرحوم طلب امرزش و برای شما و خانواده طلب صبر می کنم . من را در غم خود شریک بدونید 🖤
نامردااااااا
نمی گین من شکموام دلم همه ی همشونو می خواد ؟!
دسسسسسسسر
غذااااااااا
🤤😭😢😫😋
سلام نیکی کوچولوی من!
ماعم خوبیم مرسی خودت چطوری؟
.
.
اره میبینی چقد بی رحمن!
خیلی بی ادبن!
منم دلم خواااااااااااااست!
سلام ایلینم ، خوبی ؟؟
خیلیییییی خیلیییییی
بدددددددن
ای گلبم 😫
ایییییی
مرسی عشقم
منم خوبم بد نیستم
.
.
عاه!
انشاالله زود زود حال دلت خوب بشه 🤲🏻
خواهرم ، غصه نخور . بیا خودمون برای شکمامون چیزی درست کنیم که دل اینا بسوزه😉🤨🤔
مرسی!
آفرین آفرین!
.
.
چی بپزیم؟؟؟؟؟؟؟؟؟!
نمی دونم 🤷🏻♀️
ولی یک چیز خیلی خیلی خوشمزه
گزینه ها :
کیک
پانسپانیا
پیتزا
لازانیا
پیراشکی
همبرگر
ماکارانی
.
.
.
ایییی گلبم ، من که حلاک شدم 🤤😋
پانسپانیا؟؟!
فوش دادی؟!
.
.
بقیه رو پایم!
نه ، یک دسره
خیلی خیلی خوشمزس
از کی شروع کنیم ؟؟
از الان شروع کنیم پیتزا با من بقیش باتو!
.
.
فک کنم تقسیم عادلانه ای بود نه؟!
سلام نیکا جون مرسی عزیزم تو خوبی؟😘
آره بدون موز هم درست میکنن من یبار خوردم موز داشت توش و ازاونجایی که موز دوس ندارم نخوردم😬ولی ظاهرش شبی تیرامیسوعه
عاه خدیج تو موززز دوس نداری؟!
عجبببب!😅😅
فک کنم منظورش پان اسپانیایه تقریبا مثه تیرامیسوعه
سلام خدیجه جونم ، خوبی ؟؟
اسم دقیقشو نمی دونم ، فقط میدونم خوشمزس 🤤😋
با بیسکوییت ، موز ، کرمو اینا ساخته میشه .
عاها جالوب!
مرسی توضیحات!
عههه سلام نیکا خوبی خوشی چ خبر!؟
سلاااام ابانم ، خوبییی؟
دلم از دوریت اندازه ی سوراخ جوراب مورچه شده بود 😭😢
بیام بغلت ؟!
منم خوبم
وای چه باحال😂
بیا بیا بگردم دورت!
فقط آروم بغل کنیاااا گناه دارم له میشم!😅
امدم امدم
باشه اروم بغلت می کنم .
من هزار دور دورت بگردم .
عاه گلبم!
چیشد گلبت؟!😢
گلبم حوصلش سر رفت!
هعییی!
اخه کدوم بدبختی کدوم بیچاره ای الان کلاس داره که من دارم 😭😭😭
خدایااااا به کدوم گناه نکرده
کمکککککک😭😭😭😭
به خدا خسته شدم ولم کنید لعنتیاااااا
خدایا چی میشد گوشی معلما میسوخت هنگ میکرد نیستو نابود میشد اصن
سرمو کجا بکوبمممممم😭😭😭😭
عه چه کلاسی بچه؟!
بچه چیه پیر شدم از دستشون به خدا🤦♀️🤦♀️
زیستم الان تموم میشه 😭😭
یه رب دیگم کلاس مهدویت داریم🤦♀️🤦♀️😑😑
کلاس مهدویت چیه دیگه؟!
درمورد قرآن و امام زمان و….
جالبه!
ما همچین درسی نداشتیم!
هیچکس نداره 🥺🥺
فقط این سمپادیای بدبخت بیچاره فلک زده دارن این درسارو
باز پارسال معلمش اخوند بود میومد میخندوند
الان یه خانم خشن عصبانی اومده جاش 🤦♀️🤦♀️
نمیدونم احتمالا جدیده چون ما نداشتیم!
سلام انیا جون ، خوبی ؟؟
دانشجویی ؟؟
سلام گلم مرسی شما خوبی؟
نه بابا دانشجو چیه کلاس نهمم🤦♀️🤦♀️🤦♀️
خواهش می کنم ، منم خوبم .
ببخشید ، چون فکر می کردم کلاسای مدارس ، صبح ها است .
از اشناییت خیلی خوشحالم .
موفق باشی
مرصاد!
رفت کورتاهااا😂😂
گلبم را با خود برد!
کورتاهاااا😂😂😂
کورتاهااااا حکم سوس ماس داره😂😂😂