رمان نغمه دل پارت 13

 

گیج گفتم:

_چی؟

_حاج بابا مرد مائده مرد

انگار دنیا رو سرم اوار شد توانایی حرف زدن ازم صلب شد

اشکام بند نمیومد، تنها کسی که داشتم هم مرد دیگه رسما بی کس شده بودن فقط تونستم زنگ بزنم به علی

_الو وروجک؟

فقط تونستم بگم

_حا.. ج… با… بابام

مشکوک و نگران پرسید

_بابات چی؟

هق هقم اوج گرفت

_م…. مرد…. بی… بی کس…. ش.. شدم

هق هق میکردم و اون بعد مکثی گفت:

_اروم باش الان میام

(محمد علی)

بعد یه هفته که اندازه یک سال برام گذشت و به زور طاقت اورده بودم بهش زنگ نزنم دیدم بالاخره بهم زنگ زد کم کم داشت باورم میشد حسی بهم نداره

سرخوش فکر کردم براب منت کشی زنگ زده که با حرفی که بهم زد حالم دگرگون شد و بدو به سمت خونه حرکت کردم

(مائده)

علی که درو باز کرد فقد بغلش کردم

_بی… بی کس… شدمم…. تن.. تنها شدم.. بابام

_اروم باش قربونت برم اروم باش

_می…. خام…. برم

_کجا بری قربونت برم؟

_منو… بب… رین… پیشش…. بابامم

_باشه باشه الان میریم

خودش چمدونمو بست و راه افتادیم

تموم راه داشتم گریه میکردم، بدنم ضعف داشت و نمیتونستم حرکت کنم

اب میوه رو گرفت سمتم

_بیا بخور هلاک کردی خودتو بچه

_میل….. ندارم

تشر زد:

_بخور ببینم

بغل یه درمانگاه میان جاده ایستاد و منو برد اونجا

دکتر بهم سرم وصل کرد و کم کم خابم برد

(محمد علی)

اینقدر گریه کرده بود دیگه صداش در نمیومد دکتر لراش ارامبخش تزریق کرده بود و خواب بود

بیدار که شد رسیدا بودیم، توقع داشتم بازم. گریه از سر بگیره ولی فقد سکوت کرده بود و این سکوتش بیشتر منو میترسوند

وقتی رسیده بودیم حاج حسن رو دفن کرده بودن

_مائده خانم بهتره بریم استراحت کنی

_منو… ببرین… پیشش… حاج بابام

_خسته ای اخه….

_خواهش میکنم

زیاد تا قبرستون راهی نبود و زود رسیدیم

وقتی قبر باباشو دید بغضش با صدا ترکید و محکم بغلم گرفت

_حا… حالا… من… چک… ار.. کنم…. ب.. بدون… حاج… با… بابام

اروم سرشو ناز کردم

_اروم باش قشنگم مگه من مردم؟

_نه… نیستین… شماهم بعد 6 ماه ولم میکنین

از این کلمه ش حس بدی گرفتم.

قرار نبود ولش کنم به هیچ عنوان

دستمو سمت چونش بردم و صورتشو گرفتم بالا

_کی همچین حرفی زده؟ تو تا ابد برای منی، دیگه نشنوم حرفی نزد و گریه کرد

گذاشتم با گریه خودشو تخلیه کنه تا اروم شه

خودمم حالم میزون نبود من این پیرمرد رو از وقتی اومدم برای کار به این روستا میشناسم و حالا نبودش و سپردن عزیزترین کسش به من برام قابل هضم نبود

مائده داشت از حال میرفت

_مائده جانم بلند شو شب شده هوا سرده

اولین قدم رو برنداشته بود که سرش گیج رفت اگر دست من پشتش نبود پخش زمین شده بود

دست زیر پاش انداختم و بلندش کردم و گذاشتمش تو ماشین

چشماش بسته بود مطمئنا باز ضعف کرده بود

این دختر میخاست جون منو بگیره با این کاراش؟

به سمت خونه بی بی همسایه حاج حسن که مائده رو از بچگی بزرگ کرده بود حرکت کردم

خودم زیاد میل نداشتم و استراحت رو به شام ترجیح دادم

مائده هم اگر بیدار میشد می خاست گریه کنه پس بهتر بود استراحت کنه

4.5/5 - (55 امتیاز)
[/vc_column_inner]
پارت های قبلی همین رمان

دسته‌ها

اشتراک در
اطلاع از
guest
36 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
خواننده ناشناس
خواننده ناشناس
1 ماه قبل

اسفند ماه حال روحیم مناسب نبود حرفیم که بهت زدم نصیحت برادرانه بود نمیخوام ضربه بخوری ادا متوجه ای؟؟؟ چند روز بود که حالم به شدت بد بود هرچی صبر کردم نیومدی مجبور شدم پیم بدم و برم
الانم نمیخواستم شناخته بشم که دوباره اذیت بشی وابسته بشی ضربه بخوری
الانم میگم موندنی نیستم میدونم عمر دست خداست ولی دارم از الان آماده میشم
از الان به بعد خود خوری نکن هرچی حرف تو دلته بریز بیرون جوجه رنگی

خواننده ناشناس
خواننده ناشناس
پاسخ به  ℰ𝒹𝒶
1 ماه قبل

الان چی بهت بگم آبجی؟
خوشحالم بزرگ شدی خوشحالم وابسطه نمیشی خوشحالم برات که مواظب خودتی که زمین نخوری واقعا برات خوشحالم جوجه رنگی

آخرین ویرایش 1 ماه قبل توسط خواننده ناشناس
خواننده ناشناس
خواننده ناشناس
پاسخ به  ℰ𝒹𝒶
1 ماه قبل

اره آبجی چالشتو شرکت کردم
بخاطرمن به این حال افتادی؟ چون اون ادایی که من میشناسم قوی تر از این حرفاست که بخواد با این چیزا دیوونه بشه
من مرز دیوونگیم رد کردم آبجی با این اوصاف دیوانه چو دیوانه ببینید خوشش آید
از آشناییت خوشبختم عزیزم

Sarah
Sarah
1 ماه قبل

خیلی عالی بود 👌
منتظر پارت بعدی هستیم 🦋🫀🌹

Sarah
Sarah
پاسخ به  Sarah
1 ماه قبل

پارت جدید رو نمی زاری؟

Yas
Yas
1 ماه قبل

اللهیییی 🥺🥺🥺🥺

خواننده ناشناس
خواننده ناشناس
1 ماه قبل

Eda

نویسنده

در انتظار تایید

پاسخ به خواننده ناشناس

 ۳۹ دقیقه قبل

اره علی عصبیمم چون شش ماه تموم منتظر موندم بیای یه حالی از خودت بدی بهم
دلتنگم چون بعد رفتنت به گند کشیدم خودمو رسماا خودمو انداختم تو چاه
عصبیمم چون یه عالمه سوال دارم ولی برای اینکه اذیت نشی هیچی نمیگم
لطفآ هر چند وقت یکبار بیا از خودت خبری بده اگه یکم برات ارزش دارم
.
.
.
چی بگم آبجی
فقط میتونم بگم غلط کردی گند زدی به زندگیت بی جا کردی اشتباه رفتی دو روز نبودم با پشت دست بزنم تو دهنت تو هم گند زدی به زندگیت به چه حقی توجیه بهتری نداشتی؟؟؟؟ فقط بخاطر نبود من گند زدی به زندگیت؟ خب فردا که من مردم دوباره میخواهی گوه بزنی به زندگیت که چی ادا آخرش که چی خودتم میدونی من موندی نیستم آخرش که چی هر دفعه که تنها شدی میخوای خودتو نابود کنی میخوای اینجوری زندگی کنی میخوای فردا روزی که من مردم مدام تنم رو تو قبر بلرزونی؟
عزیزم شیش ماه پیش تو نبودی که به رضا گفتی به علی بگو بازیمون نده عزیزم من رفتم تا تو نوا بیشتر از این اذیت نشید تورو نمیدونم آبجی ولی شرط دوستداشتن اینه تا وقتی مرحمی باشی ولی وقتی زخم شدی سربار شدی باید بزاری بری رفتم تا نوا بخاطر من گند نزنه به زندگیش رفتم تا نوا زندگی کنه دلتنگی تو میدیدم ولی خودخوری میکردم میگفتم فراموشم میکنی رفتم و فحش خوردم متهم شدم به نامرد بودن دروغگو بودن همه ی اینا رو بجون خریدم تا شما دوتا آروم باشید منو فراموش کنید به زندگی تون برسید رفتم تا آروم بشی با خودت فکر نکنی که بازیت دادم که والله قسم بازیت ندادم که به والله قسم قصدم کمک کردن بود دیگه اونقدر نامرد و لاشی نشدم که دوتا دختر بچه ی معصوم رو بازی بدم
هرسوالی داری بپرس من اذیت نمیشم هی خودخوری نکن تو دلت نریز هر سوالی که ذهنتو مشغول کرده بپرس که اگه نپرسی من اذیت میشم

خواننده ناشناس
خواننده ناشناس
پاسخ به  ℰ𝒹𝒶
1 ماه قبل

چشم آبجی تا جایی که تو این دنیا باشم همینجا پیشت میمونم
دیگه حرف رفتن نمیزنم خوبه؟ اینجوری خوشحال میشی؟ دیگه گند نمیزنی به زندگیت؟ وای ادا نمیدونی چقدر از دستت عصابنیم نمیدونی
حالا بگو چی ذهنتو درگیر کرده هر سوالی داری بپرس آبجی

Hasti
1 ماه قبل

لطفا پارت هارو یکم طولانی کن 🥲😘تا میام می‌خونیم تموم میشه

وای الان راه واسه محمد علی باز میشه ایول داره خیلی جالب میشه🥰🤗💖

خواننده ناشناس
خواننده ناشناس
1 ماه قبل

اداجان آبجی
چی شده عزیزم؟
برای نوا چه اتفاقی افتاده؟
حالت خوبه جوجه رنگی؟
نگرانتم از خودت بهم خبر بده

خواننده ناشناس
خواننده ناشناس
پاسخ به  ℰ𝒹𝒶
1 ماه قبل

همون موقعم که تو ایتا بودم بهت گفتم هر وقت کاریم داشتی به مشکلی خوردی تو چت روم فقط یک ندا بده خودمو با سر بهت میرسونم نگفتم؟
هر چند وقت یکبار میومدم اینجا همه ی پیاماتونو میخوندم میدونستم حالتون نسبتا خوبه
فهمیدم که نوا با کس دیگه ای وارد رابطه شده فقط می موند بی تابی های تو که فقط برات دعا میکردم قلبت آروم شه احساس میکردم هر چقدر از شما دوتا دور بمون به نفع خودتونه

خواننده ناشناس
خواننده ناشناس
پاسخ به  ℰ𝒹𝒶
1 ماه قبل

دلتنگی تو باور کنم یا این عصبانیتتو؟؟
بی تابی هاتو باور کنم یا این لحن تندتو؟
باشه آبجی اذیتت نمیکنم عزیزدل چه تو بگی چه نگی من همیشه دعات میکنم جوجه رنگی امیدوارم بهترینها برات رقم بخوره
ببخشید واقعا شرمندتم نمیدونستم اذیت میشی آبجی وگرنه کامنت نمیدادم

خواننده ناشناس
خواننده ناشناس
پاسخ به  ℰ𝒹𝒶
1 ماه قبل

درست توضیح بده ببینم چه مشگلی براش پیش اومده
من خوب بودنو تو هیچی نمیبینم جوجه رنگی تو جای من نیستی ببینی که هر روز مرگم رو از خدا طلب میکنم
توهم بگی خوبیم اگر واقعا هم خوب باشید ولی همیشه گوشه ی قلبم نگرانتونه حتی تو بدترین شرایط خودم نگرانتم جوجه رنکی برادر نیستی بتونی حالم رو درک کنی

خواننده ناشناس
خواننده ناشناس
پاسخ به  ℰ𝒹𝒶
1 ماه قبل

از دست تو فسقلی 🤦‍♂️خداروشکر که حالش خوبه امیدوارم جفتی تون همیشه حالتون خوب باشه

خواننده ناشناس
خواننده ناشناس
پاسخ به  ℰ𝒹𝒶
1 ماه قبل

جانم؟

oikawa
oikawa
1 ماه قبل

بیشتر پارت بزارر و البته طولانی تر 💝

رشیدی
فاطمه
پاسخ به  ℰ𝒹𝒶
1 ماه قبل

اینا الان ادامه همین پارته یا چت با کس دیگس؟😐

رشیدی
فاطمه
پاسخ به  ℰ𝒹𝒶
1 ماه قبل

والا کاری ندارم نخوندمشونم اصلا فقط دیدم طولانیه گفتم‌بپرسم شاید ادامه پارته🫠

36
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x