رمان نغمه دل پارت20

 

_بله

_سلام

_سلام کاری داشتی؟

_تو الان نباید سر کار باشی؟

_اره چطور؟

_هیچی می خاستم بدونم کجایی که به خانم منیری(منشی شرکت) گفتم میگه دیشب زودتر رفتی و هنوزم نرفتی؟

_فکر نمیکنم باید به تو جوابی پس بدم

تن صداش رف بالا و عصبی گفت

_من زنتم باید بدونم کجایی

تاکید کردم

_منم شوهرت بودم ولی تو با دوست پسرت تبانی کردین اموالمو بکشین بالا

هینی از حیرت کشید و به من من افتاد

_محمد…. محمدعلی… اینطور نیست

_هر طور که باشه دیگه دلم نمیخاد اسمت تو شناسنامم باشه

_چی.. چی داری میگی؟

_منتظر احضاریه برای طلاق باش

بعدشم قطع کردم اعصابمو بهم ریخته بود

به وکیل که سپرده بودم بهش همه چیو گفتم بره و شکایت کنه

_محمدعلی اقا؟

_جانم

_نمیاین؟

_اومدم

نمیخاستم فرصتهایی که پیش مائده هستم با فکر کردن به چیزای مزخرف خراب کنم

_به به چه کردی

فکر کنم شاهکارمو دیده بود که سرش پایین بود

رفت و دورترین صندلی نشست

_بلند شو بیا پیش من بشین

_راحتم همین جا

تشرگونه صداش زدم

_مائده خانم

بلند شد و بغلم نشست

_کبودی لبت چیزی نیست مه بخای ازم پنهون کنی مخصوصا وقتی خودم این بلا رو سرشون اوردم

حیرت زده با اون لبای ورم کرده نگاهم کرد که لبخندی امد به لبم

_حالا به جای زل زدن به من صبحانتو بخور

(مائده)

خیلی زود مچ ادمو میگیره و کیش و ماتت میکنه

خودش لقمه برام گرفت و داد دستم

_ممنون خودم میگیرم

_من دوس دارم بگیرم

خودش دونه دونه لقمه میگرفت و میداد بهم

_بعد صبحانه زود اماده شو

_جایی میخایم بریم؟

سری تکون داد

_کجا؟

_خرید

_خرید برای چی ما که تازه خرید کردیم

_چون من میگم الانم زود اماده شو

خوشحال زود ظرفارو شستم و شروع کردم به حاضر شدن

همون ستی که خودش برام خرید رو پوشیدم و نگاهی به صورتم کردم

ذاتا پر مو نبودم ولی قیافه دخترونه ای داشتم انگار نه انگار هفده سالمه

_اماده ای وروجک؟

_بله حاضرم

پیرهن صورتی با شلوار طوسی خیلی بهش میومد

نشستیم تو ماشین و اهنگی پلی کردم

_خیال میکردم عاشقت نمیشم اگه نگات کنم یکم

یه روز تو خابمم نمی دیدم واسه تو جونمم بدم

دلم یکاری کرده با غرورم که مثل بچهام تا از تو دروم

که وقتی میری بغضو از چشام میشورم

دلت یه لحظه واسه من نمیشه میدونم تقصیر تو نیست همیشه

اونی که مال قلبته دیر عاشقت میشه

همینه عشققق

خوابت نمیبره

ازت نمیگذره

شکنجه اوره

همینه عشق یه حس دلهره

که میگی با خودت نباشه بهتره

 

رسیدیم به پاساژ وقتی وارد شدیم دستمو توی دستش گرفت

دیگه خجالتم کمتر شده بود ولی بازم لبمو گزیدم

(محمد علی)

رسیدیم به پاساژ دستشو گرفتم و وارد شدیم، یه طرف لوازم ارایشی بود یه طرفم لباس

داشتیم میرفتیم سمت لباس ها که دیدم چشماش روی مغازه لوازم ارایشی هست

_اگه وسیله ای میخای بریم؟

دستپاچه گفت:

_چ… چی؟

_میگم وسیله ای از لوازم ارایشی میخای بریم بخر

_نه… نمیخام

فهمیدیم دلش لوازم ارایش میخاد طبیعی هم بود همه دخترا عاشق اینا هستن ولی میدونستم اگر بهش بگم قبول نمیکنت

پس بعدا خودم براش میگرفتم و بهش میدادم

پس بی تفاوت گفتم:

_پس بیابریم دیگه

_باشه بریم

چیزی از وسایل اونجا پسند نکرد و به زور رفتیم قسمت ارایشی ها و به زور من دوتا گل سر و دستگاه فر کننده مو گرفت

تو راه شهربازی دیدم و تصمیم گرفتم بریم اونجا

(بچها حتماااا برین اهنگ راغب همینه عشق رو گوش کنین مطمئنم عاشقش میشین

راستی ببخشید بابت دیر پارتگذاریم امروز خیلی خسته بودم🥺)

4.6/5 - (53 امتیاز)
[/vc_column_inner]
پارت های قبلی همین رمان

دسته‌ها

اشتراک در
اطلاع از
guest
77 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
بانو
بانو
1 ماه قبل

سلام رمان جالب و خوبی هست
من یه زن متاهل هستم به نظرم ،،،،من اگه خیلی هم بد باشم اصلا شما بگو یزید ولی این درست نیست وقتی طلاق کامل نگرفتیم شوهرم با یکی دیگه باشه😐😐

لطفاً ترویج خیانت نکنین 💔💔

بانو
بانو
پاسخ به  ℰ𝒹𝒶
1 ماه قبل

من از اول نخوندم این رمان و نمیدونستم زن محمد علی اول خیانت کرده🙏🙏

Aida
Aida
پاسخ به  بانو
1 ماه قبل

گل من شما باید بری از اول رمان رو بخونی این مرده با اینکه زنش ۶ماه بهش خیانت کرده و همین طور کاری کرده که اون زندگی سرد و بی روح باشه و مرده دم نزده و حالا هم که دختری که دوستش داره و کنارش آرامش داره رو کنارش داره این اسمش خیانت نیست این زنه اگه میخواست خیانت نبینه باید پیش شوهرش میموند و برای زندگیش تلاش میکرد تا قلب مرده رو به دست بیاره 😍 من اینطوری بهش نگاه میکنم 😁

آخرین ویرایش 1 ماه قبل توسط Aida
◦•●◉✿Nava✿◉●•◦
پاسخ به  Aida
1 ماه قبل

افرین

◦•●◉✿Nava✿◉●•◦
پاسخ به  بانو
1 ماه قبل

گلم اصلا منطقی نبود

✞ΛƬΣПΛ✞
عضو
1 ماه قبل

ادا من تو خواب ک محمدعلی آقا رو دیدم شبیه این قیافه بوووود

✞ΛƬΣПΛ✞
پاسخ به  ℰ𝒹𝒶
1 ماه قبل

ادا ازاااااااااااااار
مثل ادم بحرف

✞ΛƬΣПΛ✞
پاسخ به  ℰ𝒹𝒶
1 ماه قبل

دوماد رفته گل بچینه

𝕾𝖚𝖌𝖆𝖗 𝕲𝖊𝖓𝖎𝖚𝖘
𝕾𝖚𝖌𝖆𝖗 𝕲𝖊𝖓𝖎𝖚𝖘
پاسخ به  atena
1 ماه قبل

واییییییی🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣

✞ΛƬΣПΛ✞
پاسخ به  𝕾𝖚𝖌𝖆𝖗 𝕲𝖊𝖓𝖎𝖚𝖘
1 ماه قبل

تو جدیدا زیاد میخندیاااا
دختر اروم بگیرررررر

الهام
الهام
پاسخ به  atena
1 ماه قبل

خو لعنتی اینا رو از کجات میاری
یهو اومدم دیدم منم خندم گرف 😐🤣

✞ΛƬΣПΛ✞
پاسخ به  الهام
1 ماه قبل

والا یدفعه اومد تو ذهنم

✞ΛƬΣПΛ✞
پاسخ به  ℰ𝒹𝒶
1 ماه قبل

من جدی ام دلبر:)

Aramesh
1 ماه قبل

مرسی عالیه مثل همیشه

Aramesh
پاسخ به  ℰ𝒹𝒶
1 ماه قبل

میشه یکم زیاد ترش کنی😘

Aramesh
پاسخ به  ℰ𝒹𝒶
1 ماه قبل

موچ رو لپت💋😘

Aramesh
1 ماه قبل

ل

Yas
Yas
1 ماه قبل

👀👀👀👀

Yas
Yas
1 ماه قبل

مثل همیشه عالی😍🥰

بـــیــتا
بـــیــتا
1 ماه قبل

رمانت کاملا برگرفته از زاده نوره به این نویسندگی نمیگن منم بلدم بیام مثلا از روی رمان دلارای یه رمان چرت دیگه ای بنویسم

Yas
Yas
پاسخ به  بـــیــتا
1 ماه قبل

عزیزم مشکل داری نخون کسی مجبورت نکرده بخونی

بـــیــتا
بـــیــتا
پاسخ به  Yas
1 ماه قبل

به تو چه؟

𝕾𝖚𝖌𝖆𝖗 𝕲𝖊𝖓𝖎𝖚𝖘
𝕾𝖚𝖌𝖆𝖗 𝕲𝖊𝖓𝖎𝖚𝖘
پاسخ به  بـــیــتا
1 ماه قبل

خوب نخون مگه اسکلی؟😐

✞ΛƬΣПΛ✞
پاسخ به  𝕾𝖚𝖌𝖆𝖗 𝕲𝖊𝖓𝖎𝖚𝖘
1 ماه قبل

حیفه اسکل هس ک بهش میگی خخخخ
جماعت بیکار و علافن

بـــیــتا
بـــیــتا
پاسخ به  atena
1 ماه قبل

زر زرای تو برای کسی اهمیت نداره پس اینقد نسوز

✞ΛƬΣПΛ✞
پاسخ به  بـــیــتا
1 ماه قبل

چون تو ی نفهمی فک میکنی من زر زر میکنم ولی حرفم برا بقیه گوهره خخخ
برو ب درس و مشقت برس جوجه زوده ک اینجا بیای رمان بخونی

بـــیــتا
بـــیــتا
پاسخ به  atena
1 ماه قبل

احمقی مث تو فکر کنه من نفهمم هیچ مشکلی نداره ضمنا اگه من بخوام به درس و مشقم برسم تو باید به پستونک خوردنت ادامه بدی دخی !

✞ΛƬΣПΛ✞
پاسخ به  بـــیــتا
1 ماه قبل

ترجیح میدم احمق باشم تا مثل تو عاقل:)
من پستونک رو ب تو میخورنم دلبر

◦•●◉✿Nava✿◉●•◦
پاسخ به  بـــیــتا
1 ماه قبل

سعی کن بفهمی چی میگی مگر نه میتونم بهت نشون بدم

Ower
Ower
پاسخ به  بـــیــتا
1 ماه قبل

آره باهات موافقم میان یه رمان از روی رمان‌های دیگه می‌نويسن و با کمک دوستاشون تو یه سایت میزارن
یه کم خلاقیت هم ندارن از ترس هم پیام رو تایید نمیکنن نکنه مدیر روانشان رو پاک کنه

✞ΛƬΣПΛ✞
پاسخ به  Ower
1 ماه قبل

خب من پیامتو تایید کردم
اصلا از رو رمان دیگ ای نوشته بتو چه؟؟؟؟؟؟
نخون مگ مجبوری ؟؟؟؟
تو الان اینجا پی دادی ینی رمان برات مهمه کامنت میدی هاهاههااها

Aramesh
پاسخ به  ℰ𝒹𝒶
1 ماه قبل

عزيزم خیلیم خوبه رمانت به حرفاینا گوش نده خوششون نمیاد نخونن بی تربتا

Aramesh
پاسخ به  ℰ𝒹𝒶
1 ماه قبل

بوش بوش 😘🤗

◦•●◉✿Nava✿◉●•◦
پاسخ به  Ower
1 ماه قبل

ای خدا چقدر مردم روان پریشن داداش تو اینو بنویس خودم میزارم برات تو سایت

◦•●◉✿Nava✿◉●•◦
پاسخ به  بـــیــتا
1 ماه قبل

عزیزم ناراحتی هری😐

Aida
Aida
1 ماه قبل

ادا جون پارت جدید رو چه ساعتی می زاری؟

الهام
الهام
1 ماه قبل

مرسی ادا
چطوری روبراهی الان؟!

الهام
الهام
1 ماه قبل

از اون پارت بپرین اینور

بانو
بانو
1 ماه قبل

یه پارت دیگه هم میدی ؟؟؟😂☹

رشیدی
فاطمه
1 ماه قبل

ایشالله فقط آخرش خوش باشه🥲❤️

،،،
،،،
پاسخ به  ℰ𝒹𝒶
1 ماه قبل

وای ادانگوک جدایی درپیشه😭😭😭

رشیدی
فاطمه
پاسخ به  ℰ𝒹𝒶
1 ماه قبل

🫠😏🫤🫤☹️💔💔

Aida
Aida
1 ماه قبل

اسم این مرده چیه ( به جز امیر علی)؟😂

Aida
Aida
پاسخ به  ℰ𝒹𝒶
1 ماه قبل

اخ اشتباه تایپی بود 🤦

اسمش رو نگفتی ؟ آخه حس میکنم تو تلویزیونی جایی دیدمش نمیدونم بازیگر بود یا مدلینگ

آخرین ویرایش 1 ماه قبل توسط Aida
Zoha
پاسخ به  Aida
1 ماه قبل

مدلینگ هست . آرش قصیری😂

Aida
Aida
پاسخ به  Zoha
1 ماه قبل

گفتم یه جا دیدمش 😂 ممنونم❤️🦋

،،،
،،،
1 ماه قبل

سلام اداجون نویسنده شدنت مبارکه شرمنده دیرگفتم منتظررمانت بودم عالیه دستت دردنکنه

،،،
،،،
پاسخ به  ℰ𝒹𝒶
1 ماه قبل

دیگ معروف شدی منویادت نمیادآیلین

◦•●◉✿Nava✿◉●•◦
1 ماه قبل

ادا وسط پارت پارازیت ننداز😐

◦•●◉✿Nava✿◉●•◦
1 ماه قبل

رمان رو نخوندم ولی اولااااااا

Yas
Yas
پاسخ به  ◦•●◉✿Nava✿◉●•◦
1 ماه قبل

مایی خیلی بدی بازم به معرفت نصفه و نیمه ادا که جواب کامنتامو میده☹ بورو بورو دیگه دوستتندالم🥺

◦•●◉✿Nava✿◉●•◦
پاسخ به  Yas
1 ماه قبل

وییی چی گفتی من جواب ندادم

77
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x