رمان نغمه دل پارت4

🍀رمان نغمه دل🍀
صبح با اومدن عاقد لام تا کام حرف نزد و فقد یه بله گفت و بعد از خداحافظی با پدرش به سمت تهران حرکت کردیم
سرش تمام مدت پایین بود
_گردنت شکست اینقدر پایین گرفتیش بچه
_را… راحتم اقا
نمیخاستم ازم بترسه
_مائده خانوم من اوردمت اینجا چون پدربزرگت نمیخاست حق الناس به گردنش باشه نیاوردمت که ازارت بدم
حرفی نزد و اروم سر تکون داد
وختی رسیدیم تهران از رضا خدافظی کردیم و رفتم سمت خونه مائده
(مائده)
درو برام باز کرد و رفتیم تو خونه خیلی خوشگل بود ولی رون نمیشد حتی لبخند بزنم
_خب مائده خانوم به خونت خوش اومدی اینجا خونه توعه و از این به بعد اینجا زندگی میکنی
_خانم کجان؟
جا خورد از حرفم
_خانم اینجا خودتی و کسی جز من رفت امد نداره
با اینکه از تنهایی تو این خونه ترسیدم ولی گفتم:
_ چشم ممنونم
_خب بیا اتاقتو نشون بدم
به همراهش رفتم
اتاق قشنگی بود و دخترونه
_خیلی ممنون اقا
سری تکون داد و شب بخیری گفت و رفت
از یه طرف خیلی خوشحال بودم از یه طرف دلتنگ حاج بابام که معلوم نیست کی قراره ببینمش
صبح وختی بلند شدم و بیروت رفتم دیدم نیست حتی اسمشم نمیدونستم
رفتم توی اشپزخونه و در یخچالو باز کردم همه چی بود
بعد صبحانه رفتم جلو اون تلوزیون عظیم الجثه و مشغول کانال اینور اونور کردن شدم

(محمد علی)
صبح زودتر از اونجا رفته بودم تا مغذب نشع
خسته از روی صندلیم بلند شدم و به سمت خونه حرکت کردم
همش ذهنم درگیر اون دختر بود که نکنه کار دست خودش بده
بهتر بود یه خدمتکار بفرستم براش حداقل مراقبش هست، اون دختر امانته دست من و بابد ازش مراقبت کنم
طبق معمول خونه سوت و کور بود و زهره هنوز برنگشته بود و ماهگل خانم مشغول پختن غذا
_سلام اقا خسته نباشید، سفر بخیر
_ممنون شام چیه؟
_فسنجون درست کردم اقا
_ممنون من میل ندارم
_پس میزارم یخچال گشنتون شد گرم کنین شبتون بخیر
سری تکون دادم و از پله ها رفتم بالا
خسته لباسامو عوض کردم و خابیدم
……………………..
صبح با صدای زهره بیدار شدم تازه رسیده بود
مثلا 4 روزه بود و یه هفته طول کشید
با اینکه از بد قولیش دلگیر بودم ولی به روش نیوردو و سفر رو براش زهر نکردم.
_سلام سفر بخیر
_سلام ممنون، جات خالی خیلی خوش گذشت
میدونستم اون کنار دوستاش بیشتر از من بهش خوش میگذره
_تو ام رفتی سفر با رضا؟
_اره برای دیدن کارا یه سفر سه روزه رفتم و اومدم
سری تکون داد و مشغول صبحانه شدیم
زندگی ما خلاصه میشد تو همین حرفای معمولی در اصل رابطه با زن و شوهری نبود و کاملا دوستانه بود
بعد از صبحانه لبای پوشیدو و رفتم سر کار و به کارام رسیدگی کردم
……………………
دوهفته گذشتع بود، بنظرو باید میرفتم ببینم کم و کسری نداره بالاخره هر چند روی کاغذ و صوری اما بازم دلیل نمیشد از انجام وظایفم شونه خالی کنم
خونه ای که براش اماده کرده بودم محله ارومی بود و کسی کاری به زندگی کس دیگه ای نداشت
از پنجره ساختمون دیدم چراغا خاموش بود
با اینکه نگهبان گذاشته بودم ولی بازم نگران شدم و رفتم سمت لابی ساختمون
_سلام طبقه دوم جایی رفتن؟
_سلام خیر جناب
ممنونی گر تم و پا تند کردم سمت اسانسور
نگرانیم دپ برابر شد و دائم داشتم خودمو سرزنش میکردم که نباید یه دخترو تنها ول میکردم
کلید داشتم، تا درو باز کردم رفتم داخل یه چیز محکم خورد تو سرم

4.6/5 - (34 امتیاز)
[/vc_column_inner]
پارت های قبلی همین رمان

دسته‌ها

اشتراک در
اطلاع از
guest
107 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
◦•●◉✿Nava✿◉●•◦
1 ماه قبل

بیخیالش شید بابا هرچی بود گذشت
گذشته ها گذشته مهم اینه ک گذشت😂خودم نفهمیدم زندگی کنید بابا مگه مهمه کی فیکه یا کی کیه
همتون موفق باشید بابا🧸

◦•●◉✿Nava✿◉●•◦
پاسخ به  atena
1 ماه قبل

حیحیحیحی درسته😂

◦•●◉✿Nava✿◉●•◦
1 ماه قبل

نامردیه واقعا یاسی میدونست من چقدر گریه میکردم چقدر اعذیت میشدم اونوقت بهم دروغ گفت ؟خود تو چی؟میدونی چقدر اعذیت شدم سر اون خبر دروغت؟کارم شده بود جلوی خانوادمم بلند بلند گریه کردن!من ب درک ادا هم اعذیت شد پا ب پام اتی اعذیت شد با من
بعد شما دوتا دست ب یکی کردید بگید که مصلا علی مرده؟

ℰ𝒹𝒶
عضو
پاسخ به  ◦•●◉✿Nava✿◉●•◦
1 ماه قبل

بیخی نوا
گذشت🙂🖤

خواننده ناشناس
خواننده ناشناس
پاسخ به  ◦•●◉✿Nava✿◉●•◦
1 ماه قبل

یاس سرخود اون خبرو به شما داد مثلا میخواست بیچاره کمکتون تا بنده رو فراموش کنید

◦•●◉✿Nava✿◉●•◦
پاسخ به  خواننده ناشناس
1 ماه قبل

چی بگم واقعا چیزی ندارم بگم بهت علی

ℰ𝒹𝒶
عضو
پاسخ به  ◦•●◉✿Nava✿◉●•◦
1 ماه قبل

نوا بس کن دیگه

◦•●◉✿Nava✿◉●•◦
پاسخ به  ℰ𝒹𝒶
1 ماه قبل

ب من چچچچچ 😐😂

◦•●◉✿Nava✿◉●•◦
1 ماه قبل

علی توضیح بده ؟؟لطفا

ℰ𝒹𝒶
عضو
پاسخ به  ◦•●◉✿Nava✿◉●•◦
1 ماه قبل

توضیحی بده که بتونم چشم روی همه مدرکا ببندم

خواننده ناشناس
خواننده ناشناس
پاسخ به  ℰ𝒹𝒶
1 ماه قبل

لازم نیست چشم روی مدرکا ببندی ۶ ماه پیشم همین طور نشستین به افکار بچگانه تون حکم کردین الانم روش

◦•●◉✿Nava✿◉●•◦
پاسخ به  خواننده ناشناس
1 ماه قبل

من میخام توضیح بدی لطفا بگو قضیه چیه

خواننده ناشناس
خواننده ناشناس
پاسخ به  ◦•●◉✿Nava✿◉●•◦
1 ماه قبل

بنظرت فایده داره؟
فراموشش کن نوا
بیچاره فاطمه یاس پاسوز منه احمق شد فقط میتونم بهت بگم اشتباه میکنید نه من فاطمه یاسم
نه فاطمه یاس منه اون طفلی اومد به حرف من گوش کرد خیلی وقته باهام سر سنگینه
فاطمه یاس دختر خاله ی منه
اگرلطف کنی این کامنت رو که خوندی حذفش کن
به ادا بگو علی مرد دوباره اومدنم اشتباه محض بود معلوم نیست اون بیچاره تو چه حالیه توهم فکر کن من یک آدم عوضی و لاشیم بیخیال بابا خسته میکنید ادم رو

◦•●◉✿Nava✿◉●•◦
پاسخ به  خواننده ناشناس
1 ماه قبل

پس چرا خودش دروغ گفت ؟

◦•●◉✿Nava✿◉●•◦
پاسخ به  خواننده ناشناس
1 ماه قبل

خب چرا فرستادیش سراغ ما؟
فایده نداره؟یعنی حق اینو نداریم بدونیم چ خبره؟

◦•●◉✿Nava✿◉●•◦
پاسخ به  خواننده ناشناس
1 ماه قبل

راستش من دیگه فکر نمیکنم برام هیچ چیز و هیچ کس مهم نیست

ولی اگه جدی دختر خالته بهش بگو حال مارو دیدی و هیچی نگفتی!گفتی
علی مرده ؟؟

neda
عضو
پاسخ به  atena
1 ماه قبل

چی چی شده؟
عه وا 😂
بچه های منو گول زدن، کو کجان 👠

◦•●◉✿Nava✿◉●•◦
پاسخ به  neda
1 ماه قبل

ننه ندا🥺💔بغل میخام بیام؟

◦•●◉✿Nava✿◉●•◦
پاسخ به  atena
1 ماه قبل

جررررر میام😐😂

◦•●◉✿Nava✿◉●•◦
پاسخ به  atena
1 ماه قبل

نقشه چیه؟😐😂🔪

◦•●◉✿Nava✿◉●•◦
پاسخ به  atena
1 ماه قبل

ارهههه تو راست میگی

neda
عضو
پاسخ به  ◦•●◉✿Nava✿◉●•◦
1 ماه قبل

بیا مادر بیا بغلم ببینم چی شده 🙂

neda
عضو
پاسخ به  atena
1 ماه قبل

فدات ننه جان خوبم 😂

neda
عضو
پاسخ به  atena
1 ماه قبل

واییییی 😂 😂 😂
باور کن همین طور عذب اوقلی مونده 🤣
نگران نباش 😂

neda
عضو
پاسخ به  atena
1 ماه قبل

عه ؟والا بوت ک سمت ما نیومده، بقیه رو نمیدونم 😂

neda
عضو
پاسخ به  atena
1 ماه قبل

نه هنوز نکردن…
ولی در شرفن…
آماده میشن قبل محرم بگیرن دیگ،
خیلی عجله داره، آمپر چسبوندن 😂😂🤦🏻‍♀️

neda
عضو
پاسخ به  atena
1 ماه قبل

چشم 😂
اونام منتظر میمونن حتما 😂عجله دارن بشدت، 😂
عروس و دوماد دیگ 😂

neda
عضو
پاسخ به  atena
1 ماه قبل

😂
چی بگم والا، آدم نمیتونه قضاوت کنه،
آره خیلی، 😂

ℰ𝒹𝒶
عضو
پاسخ به  neda
1 ماه قبل

هییی مامی نمیدونی چقد دل بچه کوچیکتو اتیش زدن🙂🖤
دلم برات تنگ شده بود کجا بودیض

neda
عضو
پاسخ به  ℰ𝒹𝒶
1 ماه قبل

عه چرا ؟کی آتیش زده بگو تا آتیشش بزنم…
من همینجاهام، عین پلیس نا محسوس کنترلتون میکنم 😂

ℰ𝒹𝒶
عضو
پاسخ به  neda
1 ماه قبل

هوم بیخی🖤🙂
خوبهه از پشت حواست بهمون هس😂

neda
عضو
پاسخ به  ℰ𝒹𝒶
1 ماه قبل

دوس نداری بگی ؟هرطور راحتی عزیزم ☺️🤗
آره پس چی، فک نکنین ولتون کردم ب امون خدا، دل ببندین ب فیکا🤨🤨

ℰ𝒹𝒶
عضو
پاسخ به  neda
30 روز قبل

هعی حرفی نمونده کامنتا رو بخون میفهمی
دل به یه ادم فیک بستیم که خداروشکر قضیه حل شد
بله بله قبون شما🙂🖤

neda
عضو
پاسخ به  ℰ𝒹𝒶
30 روز قبل

بله فهمیدم..
بنظرم براتون خوب شد،
اینک یاد میگیرن بیجا اعتماد نکنین، اونم مخصوصا جنس مخالف!
سن شما الان بشدت حساسه، توروخدا اگ مامان بابا هاتون توصیه ای میکنن گوش کنین، بخاطر خودتون هس…
عزیز دلم تو رابطه دختر و پسر اونی ک بیشتر از همه ضربه میخوره دختره. اینو دیگ شما ک ماشالا از همه چی خبر دارین باید بدونین!
پس دنبال عشق نباشین، اونم از نوع مجازی،…

ℰ𝒹𝒶
عضو
پاسخ به  neda
30 روز قبل

چشم
از این به بعد مراقبم🙂🖤

neda
عضو
پاسخ به  ℰ𝒹𝒶
30 روز قبل

چشمت بی بلا!
دیگ لطفا تو رمانم اطلاع رسانی کن ک علی یاس بود 😂

ℰ𝒹𝒶
عضو
پاسخ به  neda
30 روز قبل

ها؟
اطلاع رساتی والا من نکردم اتی کرد😂

neda
عضو
پاسخ به  ℰ𝒹𝒶
30 روز قبل

😂
میگم اون ک تو رمانت شخصیت علی هس اونو تبدیل ب یاس باردار کن 😂

ℰ𝒹𝒶
عضو
پاسخ به  neda
30 روز قبل

واییی مامی ترکیدم🤣
اصلا پشیمونم از انتخاب شخصیتم😐ولی حیف نمیشه

neda
عضو
پاسخ به  ℰ𝒹𝒶
30 روز قبل

عب نداره هر وقت یاد رمان افتادی یاد اینم بیفت ک زود باور نکنی… اونم تو سن!

ℰ𝒹𝒶
عضو
پاسخ به  neda
30 روز قبل

اره شد تجربه😎😂

neda
عضو
پاسخ به  ℰ𝒹𝒶
30 روز قبل

آفرین…

neda
عضو
پاسخ به  ℰ𝒹𝒶
30 روز قبل

حیف ک حوصله ندارم ی رمانی مینوشتم براتون زار زار گریه کنین 😂🤣

ℰ𝒹𝒶
عضو
پاسخ به  neda
30 روز قبل

وایی نه توروخدا😐😂😂

neda
عضو
پاسخ به  ℰ𝒹𝒶
30 روز قبل

وا برا چی ؟😂

ℰ𝒹𝒶
عضو
پاسخ به  neda
30 روز قبل

من نزده میرقصم
جدیدا فیلم میبینم هم دختره پسرت رو ول میکنه میشینم گریه میکنم
اوندفعه رمان میخوندم زنه مرد بچش دنیا اومد اینقدر غصه خوردم و اشک ریختم مامانم نزاشت بخونم ادامشو😐😂

neda
عضو
پاسخ به  ℰ𝒹𝒶
30 روز قبل

درکت میکنم 😂
من با این سنو سال اشکم در میاد 😂
حالا اسمش چی بود بگو برم یکم خودمو خالی کنم 😂

ℰ𝒹𝒶
عضو
پاسخ به  neda
30 روز قبل

فک کنم دمی از جنس لبخند بود نمد😂
نخونش خیلییی اشک درار بود

neda
عضو
پاسخ به  ℰ𝒹𝒶
30 روز قبل

عه ؟خیلی؟ خوراک خودمه پس 😂
تازه میخونم جو میگیره میرم تو فاز اونا
شوهرم شک میکنه میگ ی اتفاقی افتاده تو نمیگی 😂

ℰ𝒹𝒶
عضو
پاسخ به  neda
30 روز قبل

😂😂😂😂
وای من تا یه هفته تو مود افسردگی بودم😐😂
داییم میگف باز چته همش ناله ای🤣

neda
عضو
پاسخ به  ℰ𝒹𝒶
30 روز قبل

من از بچگی هم احساساتی و بشدت زود رنج بودم…و زود باور!
چقد آسیب دیدم
هم دوران مجردی
هم بعد ازدواج،
الانم همونم،
فقط یاد گرفتم چجوری کنترلش کنم…
ولی احساساتم همونه، انقد زود احساساتی میشمو اشکم درمیاد،

ℰ𝒹𝒶
عضو
پاسخ به  neda
30 روز قبل

خیلی بده🙂🖤
من خودمم همینم هر چقدم ضربه بخورم ادم نمیشم یه چیزایی تو ذات ادمه درست نمیشه🙂

neda
عضو
پاسخ به  ℰ𝒹𝒶
30 روز قبل

آره همینطوره!
چی بگم
ایشالا کسی پیدا بشه براتون
ک قدر ذاتتون رو بدونه…
رمانو اشتبا گفتی اسمشو ،نبود

خواننده ناشناس
خواننده ناشناس
پاسخ به  atena
1 ماه قبل

والان دوباره به گوشی فاطمه یاس وصلم من نمیدونم ایمیل فاطمه چیه ولی به محض اینکه به گوشیم وصل میشم کدها یکی میشه
روز خوش موفق باشید بانو

خواننده ناشناس
خواننده ناشناس
1 ماه قبل

فحش بدی دلت خنک میشه فحش بده عیب نداره
ولی شرمنده ی اخلاق ورزشکاریت اون بیچاره تا الان روحشم خبر نداشت درحال حاضر به لطف شما فهمید

Azadeh
عضو
پاسخ به  خواننده ناشناس
1 ماه قبل

سرکارمون گذاشتی😐

ℰ𝒹𝒶
عضو
پاسخ به  خواننده ناشناس
1 ماه قبل

یعنی چی علی؟
توروخدا یکیتون توضیح بده من اینجا دارم. سکته. میکنم

Azadeh
عضو
پاسخ به  ℰ𝒹𝒶
1 ماه قبل

ادا جون برو یه آب قند برای خودت بیار بخور میفهمی
بابا دکتر علی همون یاسه خودمونه

ℰ𝒹𝒶
عضو
پاسخ به  Azadeh
1 ماه قبل

چرندیات🤣🤣

Azadeh
عضو
پاسخ به  ℰ𝒹𝒶
1 ماه قبل

درکت میکنم تو هم تو شوکی

ℰ𝒹𝒶
عضو
پاسخ به  Azadeh
1 ماه قبل

شوک؟ 🤣
کدوم شوک؟ من به حرفای دروغیتون باوری ندارم جم کنین این بساطو

Azadeh
عضو
پاسخ به  ℰ𝒹𝒶
1 ماه قبل

خیلی خب من دروغ میگم آتی هم دروغ میگه یاس و دکتر راست میگن

خواننده ناشناس
خواننده ناشناس
پاسخ به  ℰ𝒹𝒶
1 ماه قبل

فقط همین رو بدون من اون خانوم نیستم

خواننده ناشناس
خواننده ناشناس
1 ماه قبل

نواجان
چی شده؟

◦•●◉✿Nava✿◉●•◦
پاسخ به  خواننده ناشناس
1 ماه قبل

ی دختری

خواننده ناشناس
خواننده ناشناس
پاسخ به  ◦•●◉✿Nava✿◉●•◦
1 ماه قبل

خب؟

◦•●◉✿Nava✿◉●•◦
پاسخ به  خواننده ناشناس
1 ماه قبل

به ادا درخواست داده تا باهاش رابطه داشته باشه!دیگه خودت بفهم چی میگم!بعدش ک میگم از این آدم دوری کن گوش نمیکنه

خواننده ناشناس
خواننده ناشناس
پاسخ به  atena
1 ماه قبل

؟؟؟؟بفرمایید من کی هستم 🤔🤔🤔🤔

خواننده ناشناس
خواننده ناشناس
پاسخ به  atena
1 ماه قبل

کی؟؟؟؟😂😂😂

◦•●◉✿Nava✿◉●•◦
پاسخ به  atena
1 ماه قبل

اتی بم شات داد!کدای ایمیلا مثل هم بود

خواننده ناشناس
خواننده ناشناس
پاسخ به  atena
1 ماه قبل

باشه بانو من فاطمه یاس مهدویم که چی؟😂

Azadeh
عضو
پاسخ به  خواننده ناشناس
1 ماه قبل

آتی جون من تو هیچ جا نرو اینجا خیلی آدمای نامحسوس داریم من میترسم والا گوشیم هک بشه😂

Azadeh
عضو
پاسخ به  atena
1 ماه قبل

هرکی میاد یه شفاف سازیش بکن محض اطمینان 😂
ولی واقعا چجوری تا الان نفهمیدی این دوتا یکین؟

Azadeh
عضو
پاسخ به  atena
1 ماه قبل

یعنی چی مگه ممکنه خودش نباشه ولی ای پی ها یکی باشه؟
دارم دیوونه میشم الان عصبی میشم اعصابمم داغونه اینم فهمیدم بدتر شدم

ℰ𝒹𝒶
عضو
پاسخ به  خواننده ناشناس
1 ماه قبل

علی میشع عین ادم یکیتون برام توضیح بده چیشده؟

خواننده ناشناس
خواننده ناشناس
پاسخ به  ℰ𝒹𝒶
1 ماه قبل

توضیحی ندارم اتنا خانوم میگن من فاطمه یاسم دیگه

ℰ𝒹𝒶
عضو
پاسخ به  خواننده ناشناس
1 ماه قبل

من کاری به اون ندارم
میخام خودت بگی داستان چیه

◦•●◉✿Nava✿◉●•◦
پاسخ به  خواننده ناشناس
1 ماه قبل

یعنی چی؟

ℰ𝒹𝒶
عضو
1 ماه قبل

می بینم حدس دارین میزدین چی شده؟ 😈
خوبه دیگ پارت ندم بمونین تو خماریش؟ 😈🤣
میدم میدم

Yas
Yas
پاسخ به  ℰ𝒹𝒶
1 ماه قبل

مریضی خواهرم😂😂😂

Yas
Yas
1 ماه قبل

دوتا احتمال وجود داره
یکی اینکه مائده زده توسرش😂
یا اینکه دزد اومده تو خونه و مائده بی هوشه دزده هم میخواسته فرار کنه که محمدعلی سر میرسه اونم میزنه توسرش😱

◦•●◉✿Nava✿◉●•◦
Maedeh
پاسخ به  Yas
1 ماه قبل

میبینی خواهر😂

آیوا
آیوا
1 ماه قبل

وای فکر کنم مائده زد تو سرش

Bitch I'm best
Bitch I'm best
پاسخ به  آیوا
1 ماه قبل

لاقل میگفتی خونه دزد اومده کار اونه😂😬

107
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x