رمان آوای نیاز تو پارت 120

5
(1)

 

 

نمی‌دونمی زیر لب گفتم و ادامه دادم

_می‌دونستی پدر ژیلام میاد؟

 

_آره خب

 

نگاه کلافه ای به اطراف کردم و تو دو راهی رفتن نرفتن مونده بودم که صدای آیدین اومد

_جاوید؟!

 

نگاهم و بهش دادم که ادامه داد

_ببین کاری به خوب و بد ژیلا ندارم ولی این و تو می‌دونی که مادر پدرش وقتی از هم طلاق گرفتن یه بچرو به اسم این که آقابزرگ دوستش داره و شبیه خاتون بوده و نمی زاره بهش بد بگذره و جاش خوبه ول کردنو هر کدومشون رفتن پی زندگی‌ خودشون و در اصل ژیلا رو ترک کردن!

می‌خوام‌ بگم بعضی شخصیتای بد آدما یا بد بودن آدما تا قسمتیش ربط پیدا میکنه به زندگیشون و اتفاقایی که براشون افتاده و تو این و خوب می‌دونی که ژیلا عقده دیده شدن داره یا جلب توجه و شاید سه سال پیش اگه این خصوصیتش نبود باهم می‌موندین… اصلا کاری به اون ماجرام ندارم اما چه بخوای چه نخوای در حال حاضر اسمش الان روته و اون بعد مدتی می‌خواد به پدر و مادرش که وقت گذاشتن یکی دو روز بیان این جا نشون بده زندگیش بدون اونام خوبه و بدون اونام از پس زندگیش براومده پس حداقل تلاش کن به عنوان پسر عموش یا یه دوست کنارش باشی… هر چند تو کار خودت و میکنی همیشه ولی خوب بودن سخت نیست باور کن!

 

 

نفس عمیقی کشیدم که ادامه داد

_قهوت سرد شد نمی.خوری بریم چون تو کلا در جواب زر زرای من یا نفس عمیق می‌کشی همیشه یا فحش میدی میری

 

 

نیشخنوی زدم… نگاهی به لیوان قهوم کردم و با تردید لب زدم

_تو هنوز با آتنا در ارتباطی؟

 

 

ابروهاش بالا رفت

_اگه منظورت اینه که ازش خبر آوا و گرفتم‌ یا نه باید بگم نه چون اصلا شماره اونور آبش و ندارم

 

 

سری تکون دادم و از جام بلند شدم که اونم بلند شد و گفتم:

_من شرکت نمیرم کار دارم حواستم باشه به کارمندا

 

باشه ای گفت و گوشیم و از رو میز برداشتم، سمت خروجی رفتم و موقع خارج شدن از در کافه تو صفحه چتم با ژیلا رفتم و بدون هیچ مقدمه و سلام و علیکی خشک نوشتم

“تا نیم ساعت دیگه آماده باش”

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 5 / 5. شمارش آرا 1

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
IMG 20240424 143258 649

دانلود رمان زخم روزمره به صورت pdf کامل از صبا معصومی 5 (1)

بدون دیدگاه
        خلاصه رمان : این رمان راجب زندگی دختری به نام ثناهست ک باازدست دادن خواهردوقلوش(صنم) واردبخشی برزخ گونه اززندگی میشه.صنم بااینکه ازلحاظ جسمی حضورنداره امادربخش بخش زندگی ثنادخیل هست.ثناشدیدا تحت تاثیر این اتفاق هست وتاحدودی منزوی وناراحت هست وتمام درهای زندگی روبسته میبینه امانقش پررنگ صنم…
IMG 20240424 143525 898

دانلود رمان هوادار حوا به صورت pdf کامل از فاطمه زارعی 4.2 (5)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان:   درباره دختری نا زپروده است ‌ک نقاش ماهری هم هست و کارگاه خودش رو داره و بعد مدتی تصمیم گرفته واسه اولین‌بار نمایشگاه برپا کنه و تابلوهاشو بفروشه ک تو نمایشگاه سر یک تابلو بین دو مرد گیر میکنه و ….      
IMG ۲۰۲۴۰۴۲۰ ۲۰۲۵۳۵

دانلود رمان نیل به صورت pdf کامل از فاطمه خاوریان ( سایه ) 2.7 (3)

1 دیدگاه
    خلاصه رمان:     بهرام نامی در حالی که داره برای آخرین نفساش با سرطان میجنگه به دنبال حلالیت دانیار مشرقی میگرده دانیاری که با ندونم کاری بهرام نامی پدر نیلا عشق و همسر آینده اش پدر و مادرشو از دست داده و بعد نیلا رو هم رونده…
IMG ۲۰۲۳۱۱۲۱ ۱۵۳۱۴۲

دانلود رمان کوچه عطرآگین خیالت به صورت pdf کامل از رویا احمدیان 5 (4)

بدون دیدگاه
      خلاصه رمان : صورتش غرقِ عرق شده و نفسهای دخترک که به لاله‌ی گوشش می‌خورد، موجب شد با ترس لب بزند. – برگشتی! دستهای یخ زده و کوچکِ آیه گردن خاویر را گرفت. از گردنِ مرد خودش را آویزانش کرد. – برگشتم… برگشتم چون دلم برات تنگ…
رمان شولای برفی به صورت pdf کامل از لیلا مرادی

رمان شولای برفی به صورت pdf کامل از لیلا مرادی 4.1 (9)

7 دیدگاه
خلاصه رمان شولای برفی : سرد شد، شبیه به جسم یخ زده‌‌ که وسط چله‌ی زمستان هیچ آتشی گرمش نمی‌کرد. رفتن آن مرد مثل آخرین برگ پاییزی بود که از درخت جدا شد و او را و عریان در میان باد و بوران فصل خزان تنها گذاشت. شولای برفی، روایت‌گر…

آخرین دیدگاه‌ها

اشتراک در
اطلاع از
guest

6 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
همراز
همراز
1 سال قبل

سلام چطور میشه کامل این رمان روخریداری کرد

آخرین ویرایش 1 سال قبل توسط همراز
ستی
ستی
1 سال قبل

نویسنده محترم لطفا یکم بیشترش کن اخه دیروز تاحالا هیمنجای رمان گیر کردی 😐

Blood
Blood
1 سال قبل

چرا کمممهههههه🥸

Prm
Prm
1 سال قبل

خیلی خوبه که شخصیت آدما رو اینقدر قشنگ نشون میدی و سعی نمیکنی شخصیت بد رو از چشم بندازی ✨
لطفا آوا و جاوید مال هم باشن ، درسته که جاوید خودخواهی میکنه اما فرزان هم برای خوبی کردن آوا رو نیاورد پیش خودش و برای منفعت خودش بود

قهوه ی سرد شده ی جاوید....!
قهوه ی سرد شده ی جاوید....!
پاسخ به  Prm
1 سال قبل

اما فرزان با اینکه بخاطر منفعتش از اوا استفاده میکنه مثل جاوید نمیاد غرورشو خورد کنه جاوید هم خر رو میخواد هم خرمارو اینطور نمیشه تو الان جای شخصیتا رو برعکس کن مثلا اوا دختر اقا بزرگ بود و اگه با پسر عموش ازدواج میکرد سه دونگ شرکتی که توش کار میکرد براش میشد ولی اوا جاویدو دوست داشت…..حالا اوا میره با پسر عموش به جاوید میگه منتظرم بمون طلاق میگیرم میام بنظرت با توجه به اخلاقای جاوید واکنشش چی بود از نظر من جاوید خودخواهه و همه چیزو یکجا و باهم میخواد پس لایق اوا نیست هرچند فرزان هم تعریفی نداره ولی……

نیلو
نیلو
1 سال قبل

اینم لنگاش رفت هوا😂💔 دیگه باید چسی چسی بخونیم ریدم من توی این وضع

دسته‌ها

6
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x