رمان آوای نیاز تو پارت 127 - رمان دونی

 

 

پوفی کشیدم و شونه ای بالا انداختم

سمت در اتاقم رفتم‌ و خارج شدم، تند تند از پله ها پایین اومدم و خوشحال از این که اولین نفر من امروز بیدار شدم تو عمارت سمت آشپز خونه رفتم و وارد شدم تا صبحونرو آماده کنم و از اون جا که همیشه عدالت خانم صبحونرو درست میکرد و الان اون نبود وَ گفته بود مسئولیتای اون برای منه پس صبحونرو من باید آماده میکردم

وارد آشپرخونه شدم و نگاهم به دختری افتاد که مشغول چایی دم کردن بود و همین که برگشت و نگاهش بهم خورد تازه فهمیدم همون دختر دیشبیست که رو راه پله ها دیده بودمش و منتظر فرزان بوده!

 

با حضور نور تازه متوجه قیافش شده بودم و تو یه کلمه می‌تونستم بگم خیلی خوشگل بود!

زوم رنگ چشماش شده بودم که اولین چیز تو صورتش دیده میشد و آدم و جذب میکرد و اصلا از حضورش وا رفته بودم و فقط سر تا پاش و میکاویدم و اونم دست کمی از من نداشت ولی در آخر لبخند نه چندان دوستانه ای زد و ابروهاش و داد بالا و گفت:

_سلام!

 

چقدر نچسب، لبخند زورکی زدم و گفتم:

_سلام… عزیزم چه زود بیدار شدی!

 

_زود؟! نه من که عادت دارم از طرفی فرزان ازم خواست این چند روز که عدالت خانم رفتن شهرستان کارا و من عهده بگیرم شما چرا زود بیدار شدی؟

 

دستام و مشت کردم و هر چی فحش بلد بودم تو دلم به فرزان دادم

کلا یه روز از پس کارا بر نیومده بودم اونم به خاطر حال ناخوشم و حوصلم بعد رفته بود جایگزین برای مسئولیتی که بهم داده بود آورده بود؟

مثل این که واقعا من و بی عرضه دیده بود و چرا ازین مضوع این قدر لجم گرفته بود؟

لبخندی زدم و خودم و نباختم و ریلکس طوری که در جریان هستم گفتم:

_آهان آره یادم اومد به فرزان گفته بودم کمک دست برام بزاره!

 

کاملا جا خورد که ادامه دادم ولی ریلکس بودن خودم و کنار نزاشتم و بالاخره یه چیزایی از جاوید و فرزان یاد گرفته بودم

_شمارو جز خدمه ندیده بودم ولی!

 

نه برداشت نه گذاشت

_همچنین من

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 5 / 5. شمارش آرا 4

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان یک تو به صورت pdf کامل از مریم سلطانی

    خلاصه رمان:     سروصدایی که به یک‌مرتبه از پشت‌سرش به هوا خاست، نگاهش را که دقایقی می‌شد به میز میخ شده بود، کند و با رخوت گرداند. پشت‌سرش، چند متری آن‌طرف‌تر دوستانش سرخوشانه سرگرم بازی‌ای بودند که هر شب او پای میزش بساط کرده بود و امشب برخلاف تمام شب‌هایی که او خودش دوستانش را آنجا جمع

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان سکوت تلخ pdf از الناز داد خواه

    خلاصه رمان :         نیکا دختری که تو یه شب سرد پاییزی دم در خونشون با بدترین صحنه عمرش مواجه میشه جسد خونین خواهرش رو مقابل خودش میبینه و زندگیش عوض میشه و تصمیم میگیره انتقام خواهرشو بگیره.این قصه قصه یه دختره دختری که وجودش پر از اتشه پر از اتش انتقام دختری که میخواد

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان ماه دل pdf از ریحانه رسولی

  خلاصه رمان :   مهرو دختری ۲۵ ساله که استاد دفاع شخصی است و رویای بالرین شدن را در سر می‌پروراند. در شرف نامزدی است اما به ناگهان درگیر ماجرای عشق ناممکن برادرش می‌شود و به دام دو افسر پلیس می‌افتد که یکی از آن‌ها به دنبال انتقام و خون خواهی و دیگری به دنبال نجات معشوقه‌اش است. آیهان

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان سالوادور به صورت pdf کامل از مارال میم

  خلاصه رمان:     خسته از تداوم مرور از دست داده هایم، در تال طم وهم انگیز روزگار، در بازی های عجیب زندگی و مابین اتفاقاتی که بر سرم آوار شدند، می جنگم! در برابر روزگاری که مهره هایش را بی رحمانه علیه ام چید… از سختی هایش جوانه میزنم و !از عشق قدرت سالوادرو داستان دختریست که به

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان شوهر آهو خانم

  خلاصه رمان :           شوهر آهو خانم نام رمانی اثر علی محمد افغانی است . مضمون اساسی این رمان توصیف وضع اندوه بار زنان ایرانی و نکوهش از آئین چند همسری است. در این رمان مناسبات خانوادگی و ضوابط احساسی و عاطفی مرتبط بدان بازنمایی شده است. این کتاب جایزه بهترین رمان سال را از

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان ربکا pdf از دافنه دوموریه

  خلاصه رمان :       داستان در باب زن جوان خدمتکاری است که با مردی ثروتمند آشنا می‌شود و مرد جوان به اوپیشنهاد ازدواج می‌کند. دختر جوان پس از مدتی زندگی پی می‌برد مرد جوان، همسر زیبای خود را در یک حادثه از دست داده و سیر داستان پرده از این راز بر می‌دارد مشهورترین اقتباس این اثر

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
دسته‌ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x