رمان آوای نیاز تو پارت 149 - رمان دونی

 

 

ازون جایی که نمی‌خواستم شرط و ببازم و الکی سوال کنم و گفتم:

_خب یه راهنمایی کن یکی از سوالام و کم کن

 

سرش و آورد جلو و با حرص تو چشماش خیره بهم گفت:

_رو مخه!

 

چشمام گرد شد و شکم به یقیین تبدیل شد

_منو میگی؟!

 

سرش و برد عقب

_آره خب تو هم رو مخی ولی نه

 

نگاهم و ازش گرفتم

_خب یعنی چی میتونه باشه که هر دفعه با جواب دادنات یه نگاه خاص به من میکنی؟

 

 

هیچی نگفت که بشکنی زدم

_نکنه منظورت کلمه آواست

 

_نه

 

پوفی کردم که ادامه داد

_داری نزدیک میشی

 

نگاهم و به چشمای پر تفریح عسلیش دادم

_هر چی هست یه ربطی به من‌ پیدا میکنه نه؟!

 

یه نگاه کلی بهم انداخت

_ازین زاویه که بهش نگاه میکنم خب آره!

 

اخمی کردم و دیگه تحمل نکردم، کاغذ تو دستش و چنگ زدم و با دیدن کلمه آلودگی صوتی رو بهش توپیدم

_آلودگی صوتی؟! کجای آلودگی صوتی اسمه؟

 

نیشخندی زد

_همون طوری که آوا اسمه

 

شاکی نگاهش کردم:

_واقعا که تو ذهنت به من به جا آوا میگی آلودگی صوتی!؟… عیب نداره منم تو ذهنم خیلی چیزا بهت میگم که اصلا قابل بیان نیست

 

گوشه لبش بالا رفته بود ولی هیچی نگفت و کتابی که روی میز گذاشته بود و برداشت دوباره دراز کشید رو کاناپه

_باختی… پاشو برو‌ به کارات برس

 

 

پوفی کشیدم

_واقعا درک نمیکنم شرطت اینه من برم به کارام برسم؟

 

_در اصل میخوام از شرت راحت شم

 

ار جام بلند شدم‌ و همین طور که سمت کتابام‌ میرفتم گفتم:

_شعور فرهنگی مردمی نداری دیگه

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 5 / 5. شمارش آرا 3

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان سونات مهتاب

  خلاصه رمان :         من بامداد الوندم… سی و شش ساله و استاد ادبیات دانشگاه تهران. هفت سال پیش با دختری ازدواج کردم که براش مثل پدر بودم!!!! توی مراسم ازدواجمون اتفاقی میفته که باعث میشه آیدا رو ترک کنم. همه آیدا رو ترک میکنن. ولی من حواسم دورادور جوری که نفهمه، بهش هست. حالا بعد

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان جوانه عشق pdf از غزل پولادی

  خلاصه رمان :     جوانه عاشقانه و از صمیم قلب امیر رو دوست داره اما امیر هیچ علاقه ای به جوانه نداره و خیلی جوانه رو اذیت میکنه تحقیر میکنه و دل میشکنه…دلش میخواد جوانه خودش تقاضای طلاق بده و از زندگیش خارج بشه جوانه با تمام مشکلات میجنگه و زندگی سختی که با امیر داره رو تحمل

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان به چشمانت مومن شدم

    خلاصه رمان :     این رمان راجب یه گروه خوانندگی غیرمجازی با چند میلیون طرفدار در صفحات مجازی با رهبری حامی پرتو هستش، اون به خاطر شغل و شمایلش از دوستان و خانواده طرد شده، اکنون او در همسایگی ترنج، دختری چادری که از شیراز جهت تحصیل در دانشگاه تهران آمده قرار گرفته با عقاید و دنیایی

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان مانلی
دانلود رمان مانلی به صورت pdf کامل از فاطمه غمگین

    خلاصه رمان مانلی :   من مانلیم…..هجده سالمِ و از اونجایی که عاشق دنیای رنگ‌ها هستم، رشته هنر رو انتخاب کردم و در حال حاضر   سال آخر هنرستان رو پشت سَر می‌ذارم. به نظرم خیلی هیجان انگیزِ  که عاشق نقاشی و طراحی باشی و تو رشته مورد علاقه‌ات تحصیل کنی و از بازی با رنگ‌ها لذت ببری. در کنار

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان غرور پیچیده

  خلاصه رمان :             رمو فالکون درست نشدنیه! به عنوان کاپوی کامورا، بی رحمانه به قلمروش حکومت می کنه، قلمرویی که شیکاگو بهش حمله کرد و حالا رمو میخواد انتقام بگیره. عروسی مقدسه و دزدیدن عروس توهین به مقدساته. سرافینا خواهرزاده ی رئیس اوت فیته و سال هاس وعده ازدواجش داده شده، اما سرافینا

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان دامینیک pdf، مترجم marya mkh

  خلاصه رمان :     جذابیت دامینیک همه دخترهای اطرافش رو تحت تاثیر قرار می‌ده، اما برونا نه تنها ازش خوشش نمیاد که با تمام وجود ازش متنفره! و همین انگیزه‌ای میشه برای دامینیک تا با و شیطنت‌ها و گذشتن از خط‌قرمزها توجهشو جلب کنه تا جایی که… به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
8 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
عسلی
عسلی
1 سال قبل

عکس شخصیت هارو هم بذارین

عسلی
عسلی
پاسخ به  𝑭𝒂𝒕𝒆𝒎𝒆𝒉
1 سال قبل

اهان مرسی عزیزم

عسلی
عسلی
1 سال قبل

اگر میشه تعداد پارت هارو بیشتر کنین . روابط فرزان و اوا هم قویتر شه

همتا
همتا
1 سال قبل

واقعا این همون فرزان عظیمی با ابهت و خطرناک و روانیه
جاوید بیشتر خطرناک و روانی بود
بنظرم آوا هیچ چیز خاصی نداره نسبت به دخترای دیگه، منظورم اینه کاش ی خصوصیت متفاوت داشت که اینطور جاویدو یا همین فرزان رو به خودش جذب میکنه
مثلا خیلی شاد بود یا خیلی خیلی زیبا بود یا ی چیز خاص و متفاوت دیگه

آخرین ویرایش 1 سال قبل توسط همتا
Yas
Yas
1 سال قبل

همین یعنی.یه راهنمایی کن به تو مربوطه آلودگی صوتی واقعا که .یکم برای مخاطب ارزش قائل شوید جواب هم که نمیدین

Kimiya
Kimiya
1 سال قبل

ای کاش پارت ها بیشتر بشن خیلی کمه

ndar
ndar
1 سال قبل

سلام واقعا ممنون از رمان خوبتون ولی چرا الان که به اینجاش رسیده همش روزمرگیه و کلا روی هم رفته ده خط هم نمیشه تازه این ده خط رو بعد یه روز یا شاید دو روز میزارید. به نظرتون یه کم کشش نمی‌دید و با روان بقیه بازی نمی کنید؟ اینجوری واقعا حوصله آدم سر میره
ممنون میشیم اگه یه کم بیشتر بزارید.

دسته‌ها
8
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x