رمان جزر و مد پارت 37 - رمان دونی

 

 

از آشپزخونه که چهار زانو اومدم تو سالن

مامان خواب بود و پایین پاش خونی……

 

من حتی ترسیدم بهش بگم نزنتش

 

با دوتا دستاش مچمو گرفت

از گوشام پایین آورد و به جلوی خودش نگه داشت

 

_منو نگاه کن…..

 

نمیکنم…..نگاش نمیکنم

 

میخواد بزنه

میخواد فحشم بده به من و بابام

میخواد بگه نون خور اون ح……

من نمیخوام

 

_و…..ولم……کن

 

دستشو بند فکم کرد و سرمو چرخوند

 

خودش بود؟؟…..نه……بدتر…..زورش خیلی بیشتر از اونه

 

_خوب گوشاتو باز کن…….اگه یه بار دیگه فقط یه باره دیگه باعث بشی مادرم، همه ی زندگیم به این حال بیوفته روزگار تو و اون مادرتو ،اون خواهر و برادرتو سیاه میکنم

 

فشار دستشو رو مچام بیشتر کرد و نفس داغشو تو صورتم خالی کرد

 

_فهمیدی؟؟

 

تمام تنم داشت میلرزید

 

با هق هق التمالش کردم

 

_و……ولم…..کن…..غلط….کردم…..

 

_ولش کن…..چیکارش داری؟

 

به عقب که برگشت از دستاش آزاد شدم

 

#جزرومد

#پارت۱۴۶

 

 

افتادم رو زمین و خودمو کشیدم پشت میز

 

لعنتی تموم نمیشه

 

_روانی شدی محمد طاها؟نمیبینی داره پس میوفته؟

 

_به جهنم…..

 

پاهامو تو خودم جمع کردم و با صدای بلند گریه کردم

دلم مامانمو میخواد

رفتن از اینجا رو میخواد

اینجا هم یکی مثل منوچهر و داره

یه عوضی وحشی

 

_ریحانه جان…..ریحانه خانوم…..

 

سرمو آوردم بالا

امیر حسام نگران جلوم نشسته بود

با یه لیوان آب جلوم گرفت

 

_بیا یه ذره بخور آروم میشی

 

سک سکه ام گرفته بود

 

_ک……کجاست؟؟

 

برگشت با حرص اونور و نگاه کرد

هنوزم همین جاست

صداش دوباره اومد

 

_داره ادا در میاره تا از زیر گندش در بره…..

 

_تو حرف نزن عاقلمون……

 

یه ذره از آب خوردم تا حالم برگرده سر جاش

 

امیر حسام داشت بهم میخندید و مهربون نگام میکرد

ولی من……از همشون بدم میاد

 

بدون اینکه دوباره بهش نگاه کنم از جام بلند شدم

بدو از کنار دوتاشون رد شدم

و رفتم اتاقم

 

#جزرومد

#پارت۱۴۷

 

 

ساعت هفت صبح بود

 

مطمئنم اون روانی وحشی که الان بیشتر ازش متنفرم تو اتاق خودشه

به خاطره همین بالاخره به خودم جرات دادم برم حاج خانومو ببینم

 

درسته حالم از اینجا موندن به هم میخوره ولی واقعا نگرانشم

دوست ندارم به خاطره من بلایی سرش اومده باشه

 

آسه رفتم طبقه ی پایین

تو اتاقش

 

خوابه الان نباید بیدارش کنم

فقط میخوام ببینمش

 

جلوتر رفتم

مظلوم خوابیده بود مثل همیشه

 

دوباره اشک گوشه ی چشمم اومد و وایسادم به نگاه کردن

 

بابا از دستم ناراحتی که مادرت و به این روز انداختم مگه نه؟

 

نشستم رو تختش پتویی که روش بود و مرتب کردم که چشماشو باز کرد و مهربون زل زد بهم

 

_اینجایی مادر؟؟

 

سرم و از خجالت انداختم پایین و با انگشتم گوشه ی خیس چشممو پاک کردم

 

_ببخشید.‌…که‌……که ترسوندمت

من…..

 

دستشو گرفت رو صورتم

 

_عیبی نداره…..فدای سرت…..گریه نکن…..

 

لحن مظلومش عذاب وجدانم و بیشتر کرد که طلبکار شدم به ظاهر از اون ولی واقعا از خودم..‌‌.

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.6 / 5. شمارش آرا 112

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان قصاص pdf از سارگل حسینی

  خلاصه رمان :     آرامش دختر هجده ساله‌ای که مورد تعرض پسر همسایه شون قرار میگیره و از ترس مجبور به سکوت میشه و سکوتش باعث میشه هاکان بخواد دوباره کارش رو تکرار کنه اما این بار آرامش برای محافظت از خودش ناخواسته قتلی مرتکب میشه که زندگیش رو مورد تحول قرار میده…   به این رمان امتیاز

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان اوژن pdf از مهدیه شکری

    خلاصه رمان :       فرحان‌عاصف بعد از تصادفی مشکوک خودخواسته ویلچرنشین می‌شه و روح خودش رو به همراه جسمش به زنجیر می‌کشه. داستان از اونجایی تغییر می‌کنه که وقتی زندگی فرحان به انتقام گره می‌خوره‌ به طور اتفاقی یه دخترسرکش وارد زندگی اون میشه! جلوه‌ی‌ بهار یه دختر خاصه… یه آقازاده‌ی فراری و عصیانگر که دزدکی

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان قاصدک های سپید به صورت pdf کامل از حمیده منتظری

    خلاصه رمان:   رستا دختر بازیگوش و بی مسئولیتی که به پشتوانه وضع مالی پدرش فقط دنبال سرگرمی و شیطنت‌های خودشه. طی یکی از همین شیطنت ها هم جون خودش رو به خطر میندازه و هم رابطه تازه شکل گرفته دوستش سایه با رضا رو بهم میزنه. پدرش تصمیم میگیره که پول توجیبی اون رو قطع بکنه و

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان در رویای دژاوو به صورت pdf کامل از آزاده دریکوندی

      خلاصه رمان: دژاوو یعنی آشنا پنداری! یعنی وقتایی که احساس می کنید یک اتفاقی رو قبلا تجربه کردید. وقتی برای اولین بار وارد مکانی میشید و احساس می کنید قبلا اونجا رفتید، چیزی رو برای اولین بار می شنوید و فکر می کنید قبلا شنیدید… فکر کنم برای همه مون این اتفاق افتاده! گلشنِ قصه ی ما

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان زهر تاوان pdf از پگاه

    خلاصه رمان :       درمورد یه دختر به اسمه جلوه هستش که زمانی که چهار سالش بوده پسری دوازده ساله به اسم کیان وارد زندگیش میشه . پدر و مادرجلوه هردو پزشک بودن و وقت کافی برای بودن با جلوه رو نداشتن برای همین جلوه همه کمبودهای پدرومادرش روباکیان پرمیکنه وکیان همه زندگیش جلوه میشه تاجایی

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان قصه عشق ترگل pdf از فرشته تات شهدوست

  خلاصه رمان :     داستان در مورد دختری شیطون وبازیگوش به اسم ترگل است که دل خوشی از پسر عمه تازه از خارج برگشته اش نداره و هزار تا بلا سرش میاره حالا بماند که آرمین هم تلافی می کرده ولی…. به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
دسته‌ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x