رمان حورا پارت 163 - رمان دونی

 

 

 

 

 

 

خشم در نگاهم شره میکرد، چشم ریز کرده گفت:

_ حالت خوبه؟

 

بی اراده بود که از دهنم پرید:

_ اره، یکم فقط حالت تهوع دارم، فکر کنم مسموم شدم…الان توالت بودم هول کردم، درو تند بستم ببخشید اگه ترسوندمت!

 

ابروهایش بالا پرید:

_ نه بابا خواهش میکنم، مطمئنی خوبی؟ دمنوش بذارم برات؟

 

حتما میخواهی در ان سم هم بریزی و کارم را تمام کنی دیگر…

من احمق، من خام و نادان که گول تو و کارهایت را خوردم، زندگی‌ام را دو دستی تقدیمت کردم، لعنتی!

 

_ نه خوبم ممنون!

 

سری تکان داد، موبایل را در مشتم فشردم و منتظر ماندم تا بیرون برود، معده‌ام میجوشید و استرس در جانم پیچیده بود…

 

سری جنباند و همینکه در را بست نفسم را محکم بیرون دادم، به موبایلم که روی شماره‌ی کیمیا مانده بود نگاه کردم اگر میگفتم زیاده‌روی بود؟ چه میکردم؟

 

عصبی چشم بستم:

_ باید بگم، اصن مستقیم به قباد میگم، ای خدا چجوری باور کنه اصن…

 

با خودم زیرلبی حرف میزدم و مدام فکر میکردم، چطور می‌گذاشتم او جای من بنشیند؟ چگونه بگذارم ذات کثیفش اینگونه ادامه یابد؟

همه را گول زده بود…با خراب کردن نام من؟

 

عوضی، خوشبختی من را گرفت…زندگی‌ام را ویرانه کرد…

محال است بگذارم خوش خوشان زندگی کند! محال است اجازه دهم اینگونه پشت سرم به من و بقیه بخندد!

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.2 / 5. شمارش آرا 252

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان بی چهرگان به صورت pdf کامل از الناز دادخواه

    خلاصه رمان:   رویا برای طرح کارورزی پرستاری از تبریز راهی یکی از شهرهای جنوبی می‌شه تا دو سال طرحش رو بگذرونه. با مشغول شدن در بخش اطفال رویا فرار کرده از گذشته و خانواده‌اش، داره زندگی جدیدی رو برای خودش رقم می‌زنه تا اینکه بچه‌ای عجیب پا به بیمارستان می‌ذاره. بچه‌ای که پدرومادرش به دلایل نامشخص کشته

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان انار از الناز پاکپور

    خلاصه رمان :       خزان عکاس جوانی است در استانه سی و یک سالگی که گذشته سختی رو پشت سر گذاشته دختری که در نوجوانی به دلیل جدایی پدر و مادر ماندن و مراقبت از پدرش که جانباز روحی جنگ بوده رو انتخاب کرده و شاهد انتحار پدرش بوده و از پسر عمویی که عاشقانه دوستش

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان نا همتا به صورت pdf کامل از شقایق الف

  خلاصه رمان:         در مورد دختری هست که تنهایی جنگیده تا از پس زندگی بربیاد. جنگیده و مستقل شده و زمانی که حس می‌کرد خوشبخت‌ترین آدم دنیاست با ورود یه شی عجیب مسیر زندگی‌اش تغییر می‌کنه .. وارد دنیایی می‌شه که مثالش رو فقط تو خواب و رویا دیده!     به این رمان امتیاز بدهید

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان خاطره سازی

    خلاصه رمان:         جانان دختریِ که رابطه خوبی با خواهر وبرادر ناتنی اش نداره و همش درگیر مشکلات اوناس,روزی که با خواهرناتنی اش آذر به مسابقه رالی غیرقانونی میره بعد سالها با امید(نامزدِ سابقِ دوستش) رودررو میشه ,امید بخاطر گذشته اش( پدر جانان باعث ریختن ابرویِ امید و بهم خوردنِ نامزدیش شده) از پدرِ جانان

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان طالع دریا

    خلاصه رمان:     من دنیزم اتفاقات زیادی و پشت سر گذاشتم برای اینکه خودمو نکشم زندگیمو وقف نجات دادن زندگی دیگران کردم همه چیز می تونست آروم باشه… مثل دریا… اما زندگیم طوفانی شد…بازم مثل دریا سرنوشتم هم معنی اسممه مجبورم برای شروع دوباره…یکی از بیمارارو نجات بدم… روانشو درمان کنم بیماری که دچار بیماریه خطرناکیه که

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان آدم و حوا pdf از گیسوی پاییز

  خلاصه رمان :   نمی دانی که لبخندت خلاصه ای از بهشت است و نگاه به بند کشیده ات ، شریف ترین فرش پهن شده برای استقبال از دلم ، که هوایی حوا بودن شده …. باور نمی کنی که من از ملکوت نگاه تو به عرش رسیدم …. حرف های تو بارانی بود که زمین لم یزرع دلم

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
22 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
حورا
حورا
10 ماه قبل

وای بلاخره دست این عفریته رو شد 😤😁
امشب پارت نمیذاری؟

روا
روا
10 ماه قبل

هر چی از زیادی رمان بگم کمه

روا
روا
10 ماه قبل

بشین تا بقیه باور کنن

آنی‌ام .
آنی‌ام .
10 ماه قبل

ب کیمیا اول بگه بهتره

Esfp99
Esfp99
10 ماه قبل

بلاخره روند داستان هیجانی شده

Bahareh
Bahareh
10 ماه قبل

این حورای ببو گلابی بعید میدونم بتونه کاری بکنه اینقد ازش هیچی ندیدم بازم چشمم آب نمیخوره بتونه دست لاله رو رو کنه.

Yas
Yas
10 ماه قبل

الان دوباره حورا برمیگرده با قباد ؟

نمیدانم
نمیدانم
10 ماه قبل

دستت درد نگرف🤨🤨
اما خوشم اومد خوب پیچوندش

رهگذر
رهگذر
10 ماه قبل

خیلی زیاد بود من بودجه بندی کردم یک سوم پارت رو الان بخونم یک سوم دیگه شو دو ساعت دیگه یک سوم اخری هم باشه برای فردا صبح
واقعا زیاد بود دستت موقع نوشتنش نشکست ؟

به تو چه😐
به تو چه😐
10 ماه قبل

همین 😐

حانی
حانی
10 ماه قبل

😐 😐 😐 😐 😐 😐 😐 😐

صبا
صبا
10 ماه قبل

ابلفضضضضضض یا ابللللفضضضض بالاخره حورا خانیم بیلدی گورخ نینیجاخ😂😂 هوشدوز قبادی بغیشلسع توپورجیم رمانا با گره قشه ایت اولا هامی قاپا پوخ گویا لالع قباد هامین آغزینا سیح لرین وورا چیخا گدع تکینه زندگی الیع ایت دن اسگیح دی اگر دوباره برگشت وورا بو سیح قبادازندگیه

\Me
\Me
پاسخ به  صبا
10 ماه قبل

ادب چیز ذاتیه

آنی‌ام .
آنی‌ام .
پاسخ به  صبا
10 ماه قبل

توروخدا فارسی تایپ میکردی مام می‌گرفتیم

روا
روا
پاسخ به  صبا
10 ماه قبل

واتتتت چیشد

Fateme
Fateme
10 ماه قبل

واقعاااا این دفعه خیلی زیاد بود چشمام درد گرفت

دلارام
دلارام
10 ماه قبل

سلام فاطمه جون خوبی عزیزم
خواهشنننن یخورده پارتارو بیشتر کنید اینکه نشد عزیزم

دلارام
دلارام
پاسخ به  𝑭𝒂𝒕𝒆𝒎𝒆𝒉
10 ماه قبل

سلام بانو ممنونم به خوبیت
اوناهم خوبن مرسی 😘
خانوادگی همه خوبین الحمدالله

دلارام
دلارام
پاسخ به  𝑭𝒂𝒕𝒆𝒎𝒆𝒉
10 ماه قبل

بخدا دهنمون سرویس شد😂

دسته‌ها
22
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x