ارسلان پوف کشید و چمدان را برداشت
خواست سمت در برود که صدای جیغ دخترک بلند شد
_ نه نه صبر کن
بهت زده با اخم ایستاد
دخترک که تازگی به طرز مشکوکی تپل شده بود سمت آشپزخانه دوید و ثانیه ای بعد با تقویم و لیوانی آب برگشت
_ چیه اینا؟!
تقویم را سمت صورتش گرفت
_ قرآن پیدا نکردم تو خونت!
صفحه اول این چندتا ایه داشت
ارسلان پوف کشید
_ اون دعای سال نوئه!
_ چه فرقی داره؟ اونم قبوله
بوس کن دیگه
ارسلان لبخند کمرنگی زد و خودش را جلو کشید
به جای تقویم لب های دخترک را بوسید و عقب رفت
_ حله؟
لب های دلارای کش آمد
به جای او خودش بوسه ای روی تقویم زد و زمزمه کرد
_ حله … من برات دعا میکنم
و در دل ادامه داد که دعای زن حامله گیراست!
در که بسته شد لیوان اب را پای گلدان ریخت و سمت خانه برگشت
کم کم لبخندش بزرگ و بزرگ تر شد
آرام زمزمه کرد
_ خدایا شکرت
خنده ای دیگر و اینبار فریادی آرام
_ خدایا عاشقتم!
لباس های گشاد را کنار انداخت و تاپی تنگ پوشید
با عشق به گردی کوچک شکمش خیره شد و با خیالی راحت سمت موبایل رفت
آزاده مثل همیشه از شنیدن صدایش خوشحال شد اما او آنقدر ذوق زده بود که حال احوال پرسی نداشت
_ برام وقت سونوگرافی میگیری آزاده؟
غربالگری ، آزمایش ، معاینه
هرچی که نیازه! ویتامین و اینا
اصلا از اون کلاسای ورزش زایمان یا آمادگی مادران
بعدش بریم خرید
میای باهام؟ من تا حالا چندتا تیکه خریدم ولی هیچ تجربه ای ندارم
قد و وزن پسرمم میخوام بدونم
میشه صدای قلبشم برام بذارن؟ اصلا قلبش تشکیل شده؟
آزاده بهت زده خندید
_ هی خانم یواش یواش!
چه خبرته؟ ترمز بگیر منم بفهمم چی میگی
دلارای ذوق زده خندید
_ خیلی خوشحالم آزاده
تا الان حتی زمان تنهایی هم میترسیدم با بچم حرف بزنم نکنه ارسلان برسه
انگار تازه بهم گفتن حامله ای!
_ خداروشکر که خوشحالی عزیزم
وقت میگیرم برات
اگر شد همین امروز بریم سونو
_ سونوی رنگی هم میشه بگیرید؟
تو اینترت نوشته بود صورت بچه واضح تره
آزاده خندید
_ آره ولی من پیشنهاد نمیدم انقد یهویی دوتا دوتا سونو بدی
واسه بچه اشعه ضرر داره
_ میخوام همه رو نگه دارم برای آلپارسلان
از دوره حاملگیم هیچی نفهمید ولی خدارو چه دیدی؟ شاید بعدا کنجکاو شد مگه نه؟
آزاده سعی کرد از صدایش ترحم را حذف کند
_ آره حتما همینطوره
_ به هنگامه هم میگم! خوشحال میشه نه؟
عمه شده
به نظرت به ارسلان حرفی نمیزنه؟
به این رمان امتیاز بدهید
روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!
میانگین امتیاز 4 / 5. شمارش آرا 5
تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.
اینکه تکراریه
نویسنده خسته ای نمیتونی پارت بزاری لاقل تکراری نزار
پارت بعدی و کی میزارین!؟
اخیییییی