رمان دلارای پارت 231 - رمان دونی

 

دلارای با ذهنی درگیر جواب داد

_ گفت دو سه ماه دیگه میاد

هنگامه کف زد

_ یعنی جفت داداشم خرن!

دلارای نگاهش کرد

_ هومن خوبه؟

هنگامه پوزخند زد

_ مهمه واست؟ با شوهرت گند زدید بهش که

_ اون زمان که حاجی انداخته بودمون گوشه زندان کجا بودید؟
بعدم هومن چرا؟ ما مشکلمون با حاجی بود
هومن فقط حقیقت رو فهمید

_ گند زدید زن و شوهر!
مروارید خانم حالش بد شد برید خداروشکر کنید سکته نکرد بخاطر هنرمندی شما دوتا

_ از هنرمندی شوهر عزیزش خبردار شد
به من و آلپ‌ارسلان چه مربوط؟

هنگامه رو به آزاده غر زد

_ کپی ارسلان شده ، بچه به این دوتا نره صلوات

دلارای دستش را روی شکمش گذاشت
دلش از خوشی ضعف رفت

_ شبیه مامان باباش نباشه میخواد شبیه کی بشه؟

آزاده خندید

_ لابد عمه شیرین عقلش!

هنگامه به بازویش کوبید و بلند شد

_ کارت ارس و بده حساب کنم!

دلارای غر زد

_ من نخوردم هنوز

_ تو انقدر ذخیره کردی که تا دوسال تامینی!
بده کارتو

دلارای کارت را از کیفش بیرون کشید

_ خداروشکر اس ام اس برداشت این کارتش نمیره واسش

آزاده دوباره خندید

_ سکته میکرد دهنش کج میشد

دلارای با خنده خدانکنه ای زمزمه کرد و هنگامه شانه بالا انداخت

_ واسه پسرش خرج میکنیم واسه خودمون که نیست

دلارای با احتیاط از پشت میز بلند شد

_ چه قدرم تو گذاشتی چیزی به دهن پسرش برسه!

هنگامه سمت پذیرش رفت و صدایش را بالا برد

_ الان می‌ریم پاساژ سیسمونی که قسممونم دروغ نشه!

میشد گفت اتاقی کامل برای بچه چیده بودند!

هنگامه با لجبازی کسی را آورد برای کاغذدیواری و بعد او را مجبور کرد تخت و کمد بخرند

با سخاوقت هربار مبلغی بزرگ را دست نگهبان میداد و او هم با نیش باز خم و راست میشد

حال پسرک در خانه ی آلپ‌ارسلان اتاق داشت!

اتاقی فقط برای خودش با دیوارهای لیمویی رنگ ، نقاشی خورشیدی روی دیوار مقابل تختش و خرس پو به سلیقه آزاده

تخت طوسی با زنبورهای کوچک را خود دلارای انتخاب کرد

چند کوسن افتابگردان و عروسک شیر زرد رنگ را مانیا از سایتی خارجی سفارش داد و بعد نوبت خرید عروسک ها بود

تقریبا هر چهار نفرشان جدا جدا برایش عروسک میخریدند!

خرس های گنده ، ماشین های ست ، عروسک های حیوانات و باربی ، لگو بازی فکری و هرچیزی‌ که فکرشان می‌رسید

مانیا قهقهه میزد و می‌گفت کارت ارسلان به بانک مرکزی وصل است و تنها دلارای می‌دانست ارسلان حتی فکرش را هم نمی‌کرده دلارای تا این حد خرج کند!

با این همه با این جمله که خرید هابرای بچه‌ی خودش است خودشان را آرام میکردند و کفش و لباس های بعدی را سفارش می‌دادند!

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.8 / 5. شمارش آرا 4

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان کوازار pdf از پونه سعیدی

  خلاصه رمان :       کوازار روایتگر داستانی عاشقانه از دنیای فرشتگان و شیاطین است. دختری به نام ساتی که در یک شرکت برنامه نویسی کار می کند، پس از سپرده شدن پروژه ی مرموز و قدیمی نوسانات برق به شرکت شان، دست به ساخت یک شبکه ی کامل برای شناسایی انرژی های مشکوک (کوازار) که طی سال

جهت دانلود کلیک کنید
رمان دلدادگی شیطان
رمان دلدادگی شیطان

  دانلود رمان دلدادگی شیطان خلاصه: رُهام مردی بیرحم با ظاهری فریبنده و جذاب که هر چیزی رو بخواد، باید به دست بیاره حتی اگر ممنوعه و گناه باشه! و کافیه این شیطانِ مرموز و پر وسوسه دل به دختری بده که نامزدِ بهترین رفیقشه! هر کاری میکنه تا این دخترِ ممنوعه رو به دست بیاره، تا اینکه شبانه اون‌

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان باید عاشق شد pdf از صدای بی صدا

  خلاصه رمان :       پگاه دختر خجالتی و با استعدادی که به خواست پدرش با مبین ازدواج میکنه و یکسال بعد از ازدواجش، بهترین دوستش با همسرش به او خیانت می‌کنن و باهم فرار میکنن. بعد از اینکه خاله اش و پدر و مادر مبین ،پگاه رو مقصر میدونن، پدرش طلاقشو غیابی از مبین میگیره، حالا بعد

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان انار از الناز پاکپور

    خلاصه رمان :       خزان عکاس جوانی است در استانه سی و یک سالگی که گذشته سختی رو پشت سر گذاشته دختری که در نوجوانی به دلیل جدایی پدر و مادر ماندن و مراقبت از پدرش که جانباز روحی جنگ بوده رو انتخاب کرده و شاهد انتحار پدرش بوده و از پسر عمویی که عاشقانه دوستش

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان هیچ ( جلد اول ) به صورت pdf کامل از مستانه بانو

        خلاصه رمان :   رفتن مرصاد همان و شکستن باورها و قلب ترمه همان. تار و پودش را از هم گسسته می دید. آوارهای تاریک روی سرش سنگینی می کردند. “هیچ” در دست نداشت. هنوز نه پدرش او را بخشیده و نه درسش تمام شده که مستقل شود. نازخاتون چشم از رفتن پسرش گرفت و به

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان بی چهرگان به صورت pdf کامل از الناز دادخواه

    خلاصه رمان:   رویا برای طرح کارورزی پرستاری از تبریز راهی یکی از شهرهای جنوبی می‌شه تا دو سال طرحش رو بگذرونه. با مشغول شدن در بخش اطفال رویا فرار کرده از گذشته و خانواده‌اش، داره زندگی جدیدی رو برای خودش رقم می‌زنه تا اینکه بچه‌ای عجیب پا به بیمارستان می‌ذاره. بچه‌ای که پدرومادرش به دلایل نامشخص کشته

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
93 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
N.gh
N.gh
2 سال قبل

نه تنها داستان داره روند بسیار خنک و قابل پیش بینی ای رو طی می کنه بلکه دیر به دیر پارت گذاشته میشه. واقعا انگیزه خواننده برای دنبال کردن داستان به صفر رسیده 😐

Fateme
Fateme
2 سال قبل

ای بابا بعد از ۲۳٠پارت حالا نویسنده ناز میکنه تمومش کن دیگه خستمون کردی اه

Nikoo
Nikoo
2 سال قبل

سلام ب همه رمان خوناا
من خیلی کم حرف میزنم
بیشتر میخونم
و نظرات و چک میکنم و لایک میکنم خوباش و
ولی واقعا در این موقعیت ک بیشتر اپا قطعن رمان جدیدی در دسترس نیس و رمانتون پربازدید شدهه واقعا خیلی بی احترامی ب شعور افراد خواننده است
لطفا رسیدگی بشه فاطمه هی🚶🏾‍♀️

هلوعلیکم
هلوعلیکم
2 سال قبل

نویسنده در خواب زمستانی فرو رفتهه😐

عصبیتونم
عصبیتونم
2 سال قبل

ینی ی پارت بزارین جان ننتون🔪😐💔

شکوهناز
شکوهناز
2 سال قبل

این واسه چی پارت نمیزاره؟!!!!!!!!شده مثل کارگردانای فیلم فیلمشون میگیره فس و چسشون درمیاد اولش خواننده ندارن هی پارت میزارن خواننده جمع میکنن اذیت میکنن یه ذره ام مدافع حقوق خواننده باشید لطفا خیلی خوبه منم خودم مینویسم وای پاش بیفته اینطوری تا نمیکنم واقعا که.

صغرا دختر اصغر
صغرا دختر اصغر
2 سال قبل

بچها بيايين چت روم(:🚶🏻‍♀️

تورو سننه قربونم بری
2 سال قبل

ناموساااااااا فرداااا 5تا پارتتت نزاااریینننن دیگهه هرچی دیدین از چشمم خودتون دیدیننن. بدجورییی هلیااا میشم

صغرا دختر اصغر
صغرا دختر اصغر
پاسخ به  تورو سننه قربونم بری
2 سال قبل

نكن شر ميشه بچه😂😂😂😂😂😂

خوووو نويسنده پارت نميدههههه چيكار كنن

تورو سننه قربونم بری
پاسخ به  صغرا دختر اصغر
2 سال قبل

نننن بذاررر برمممم 🤬🤬🤬😬

صغرا دختر اصغر
صغرا دختر اصغر
پاسخ به  تورو سننه قربونم بری
2 سال قبل

باشه حالا كه اينجوري برو خودم پشتتم😂😂😂

Fooooolad
Fooooolad
2 سال قبل

حیف وقتمون که الکی میایم اینجا رو چک میکنیم ،خبری از پارت نیست

maghare
maghare
پاسخ به  𝑭𝒂𝒕𝒆𝒎𝒆𝒉
2 سال قبل

هی میگی فردا فردای تو کی میرسه وقتی پی دی اف اصلی اومد؟

Shaghayegh
Shaghayegh
2 سال قبل

فقط هر لحظه دارم به خودم میگم نکنه نتم مشکل داره نمیاره
آخه این چه وضعشه تورو خدا یا رمان نذارین یا میزارین منظم بزارین اه ! 😒

Fh. S
Fh. S
2 سال قبل

رمانی میشناسین تو سبک همین رمان باشه؟

Ubcgv
Ubcgv
2 سال قبل

Aaaaaa

Root
Root
2 سال قبل

واقعا که

hasii
hasii
2 سال قبل

نویسنده رمان رفته خواب زمستونیی آهاییی کسی نیستتتت🗣️

Celestial
Celestial
پاسخ به  𝑭𝒂𝒕𝒆𝒎𝒆𝒉
2 سال قبل

Wtf😑

maghare
maghare
پاسخ به  𝑭𝒂𝒕𝒆𝒎𝒆𝒉
2 سال قبل

واقعا که اگه مسئولیت پذیر نیستید دیگه رمان نذارید شورشو در آوردید مگه خوانندها مسخره شما هستن که یه روز پارت میدید ده روز نمیدید

صغرا دختر اصغر
صغرا دختر اصغر
پاسخ به  maghare
2 سال قبل

عزيزم نويسنده يكي ديگست پارت نميده نويسنده وقتي پارت نميده فاطمه چي چيو بزاره🚶🏻‍♀️🚶🏻‍♀️🚶🏻‍♀️🚶🏻‍♀️

سون
سون
پاسخ به  𝑭𝒂𝒕𝒆𝒎𝒆𝒉
2 سال قبل

ممنون از اطلاع رسانیت اگه هر دفعه همینطوری بگی پارت بعدی کیه ممنون میشیم دیگ دم به دقیقه نمی‌آیم سر بزنیم ببینیم آیا فرجی حاصل شده یا ن

maghare
maghare
پاسخ به  𝑭𝒂𝒕𝒆𝒎𝒆𝒉
2 سال قبل

خیلی بی مسئولیتید

Fateme
Fateme
پاسخ به  𝑭𝒂𝒕𝒆𝒎𝒆𝒉
2 سال قبل

منتظریم…😐

هلوعلیکم
هلوعلیکم
2 سال قبل

قبلا منظم پارت میزاشتی فقط خیلی کن بودن
الان همون کمم نمیزاری دیگ
ایتجاست ک میگن کفر نعمت از دستت بیرون کند🤣
واس چسمثقال پارت باید 10 روز صب کنیم😑

سون
سون
2 سال قبل

هر کس پیاممو میبینه رمان آفلاین معرفی کنه بهم لطفا

𝑆𝑎𝑏𝑎
𝑆𝑎𝑏𝑎
پاسخ به  سون
2 سال قبل

دختر بد پسر بدتر

سون
سون
پاسخ به  𝑆𝑎𝑏𝑎
2 سال قبل

ممنونم 😚

یکی
یکی
پاسخ به  سون
2 سال قبل

رمان سه تفنگدار قشنگه، ۱و۲ داره که یکش خنده دار تره، بخوام دقیق بگم که با رمان دیگه اشتباه نشه، اسم شخصیت اصلیش آیداعه

آخرین ویرایش 2 سال قبل توسط یکی
سون
سون
پاسخ به  یکی
2 سال قبل

مرسی😚

یکی
یکی
پاسخ به  سون
2 سال قبل

حالا کلی بازم میشناسم که قشنگ باشه، اگه خواستی بگو، بازم بهت معرفی کنم

سون
سون
2 سال قبل

من به گور مادربزرگ نوه عمه همسایمون خندیدم اگه دوباره رمان آنلاین بخوام دنبال کنم…
اولین و مطمئنن آخرین رمان آنلاینی هست ک دنبال میکنم.

امیرعلی دختر کش
امیرعلی دختر کش
2 سال قبل

تمام این رمان داره گوه خوری زیادی به ادم می اموزد 😐 🚶‍♂️
تو که غلطاتو کردی، با اون لاشی حالم کردی ،کارتشم که دستته الان اون سگ پدر نیس فلنگو ببند در رو! لااقل جون اون بچه معصومو نجات بده ساده ی احمق هرزه
امیدوارم وقتی بچه ۱۸ سالش شد ننش بمیره باباشم بر اثر ایدز بمیره
واقعا دیگه جون برام نمونده فشش بدم 🙄

آخرین ویرایش 2 سال قبل توسط امیرعلی دختر کش
دکتر ماما دلی
دکتر ماما دلی
پاسخ به  امیرعلی دختر کش
2 سال قبل

حرص نخور آبجی پیر میشیا😂

My nazi
My nazi
پاسخ به  امیرعلی دختر کش
2 سال قبل

دختر کش جان
خدانکنه بیشعورر

امیرعلی دختر کش
امیرعلی دختر کش
پاسخ به  My nazi
2 سال قبل

حاجی واسه یه داستان به من میگی بی شعور باشعور؟😐

آخرین ویرایش 2 سال قبل توسط امیرعلی دختر کش
Root
Root
پاسخ به  امیرعلی دختر کش
2 سال قبل

واقعا خنگه

najme
najme
پاسخ به  امیرعلی دختر کش
2 سال قبل

عالی بود 😐👌😂

امیرعلی دختر کش
امیرعلی دختر کش
پاسخ به  najme
2 سال قبل

خاکتیم🚶🏻‍♂️ 😎

Shayeze
Shayeze
پاسخ به  امیرعلی دختر کش
2 سال قبل

حالا توخودتو جر نده😂😂دختر کش😝

امیرعلی دختر کش
امیرعلی دختر کش
پاسخ به  Shayeze
2 سال قبل

ناموسا دهن مارو سرویس کرد اصلا دیگه مهم نی این هرزه گوزو که اخرش ادم نمیشه ارزش وقت گذاشتن نداره😐

صغرا دختر اصغر
صغرا دختر اصغر
پاسخ به  امیرعلی دختر کش
2 سال قبل

همه ش اينجا پلاسي ولي نميايييييي چت روممممممممممممممممممم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

دکتر ماما دلی
دکتر ماما دلی
2 سال قبل

اهَ چرا نمیزاره دیگه

آخرین ویرایش 2 سال قبل توسط دکتر ماما دلی
najme
najme
2 سال قبل

جرررررر ای هنوز بچش به دنیا نیومده😂
من از پارت 190دگ نخوندم امشب خوندم میبینم هنو دلارای تو دوران حاملگیه😐

یکی
یکی
پاسخ به  najme
2 سال قبل

به خدا با نخوندنت بُرد کردی👌🏻😂

دسته‌ها
93
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x