رمان دلارای پارت 249

4.4
(10)

 

 

 

دستش را روی چشمانش گذاشت و هم زمان دخترک عطسه کرد

 

توجهی نشان نداد

 

عطسه بعدی و یکی دیگر پشت سرش

 

بی اعصاب با همان چشمان بسته غرید

 

_ برو زیر پتو

 

_ سردمه

 

_ پتو رو بکش رو سرت گرم میشی

 

دلارای مظلوم پرسید

 

_ بیام بغلت؟

 

آلپ‌ارسلان آب دهانش را فرو داد

 

چشمانش را بسته بود تا برهنگی او را نبیند و حال…

 

دندان روی هم سایید و دستش را باز کرد

 

دلارای بدون حرف سرش را روی بازویش گذاشت و صورتش را در گردنش فرو برد

 

_ بغلم کن دیگه

 

ارسلان مثل کسی که هیپنوتیزم شده کاری که او گفت را انجام داد و دخترک باز هم رهایش نکرد

 

_ محکم تر

 

_ میخوابی یا بفرستمت تراس؟

 

 

 

دلارای بی توجه با انگشتش نوازش وار روی سینه مردانه‌اش اشکال نامفهوم کشید و گرفته زمزمه کرد

 

_ ارسلان؟

 

ارسلان بی حوصله هوم کشید

 

_ ارسلان؟

 

_ چیه؟

 

_ من دلم خیلی واست تنگ شده بود

فکر نمیکردم دلم تنگ بشه ولی شد

تو که نبودی یک چیزی کم بود

 

ارسلان سکوت کرد

 

او هم به حضور دخترک در خانه اش عادت کرده بود

 

کاش بچه ای در کار نبود تا این حضور ادامه دار باشد…

 

_ ارسلان؟

 

_ چرا نمیخوابی؟

 

_ نمی‌تونم… اهورا لگد میزنه

 

خدایا…

زودتر این ساعات بگذرد

زودتر فردا رد شود

 

دلارای بیشتر در آغوشش جمع شد و برآمدگی سینه اش درست به بدن ارسلان فشرده شد

 

_ گرم شدی … برو اونور بخواب

 

 

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.4 / 5. شمارش آرا 10

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
IMG ۲۰۲۳۱۱۲۱ ۱۵۳۱۴۲

دانلود رمان کوچه عطرآگین خیالت به صورت pdf کامل از رویا احمدیان 5 (2)

بدون دیدگاه
      خلاصه رمان : صورتش غرقِ عرق شده و نفسهای دخترک که به لاله‌ی گوشش می‌خورد، موجب شد با ترس لب بزند. – برگشتی! دستهای یخ زده و کوچکِ آیه گردن خاویر را گرفت. از گردنِ مرد خودش را آویزانش کرد. – برگشتم… برگشتم چون دلم برات تنگ…
رمان شولای برفی به صورت pdf کامل از لیلا مرادی

رمان شولای برفی به صورت pdf کامل از لیلا مرادی 4 (8)

7 دیدگاه
خلاصه رمان شولای برفی : سرد شد، شبیه به جسم یخ زده‌‌ که وسط چله‌ی زمستان هیچ آتشی گرمش نمی‌کرد. رفتن آن مرد مثل آخرین برگ پاییزی بود که از درخت جدا شد و او را و عریان در میان باد و بوران فصل خزان تنها گذاشت. شولای برفی، روایت‌گر…
IMG ۲۰۲۴۰۴۱۲ ۱۰۴۱۲۰

دانلود رمان دستان به صورت pdf کامل از فرشته تات شهدوست 3.7 (3)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان:   دستان سپه سالار آرایشگر جوانی است که اهل محل از روی اعتبار و خوشنامی پدر بزرگش او را نوه حاجی صدا میزنند دستان طی اتفاقاتی عاشق جانا، خواهرزاده ی بزرگترین دشمنش میشود چشم روی آبروی خود میبندد و جوانمردانه به پای عشق و احساسش می…
aks gol v manzare ziba baraye porofail 33

دانلود رمان نا همتا به صورت pdf کامل از شقایق الف 5 (2)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان:         در مورد دختری هست که تنهایی جنگیده تا از پس زندگی بربیاد. جنگیده و مستقل شده و زمانی که حس می‌کرد خوشبخت‌ترین آدم دنیاست با ورود یه شی عجیب مسیر زندگی‌اش تغییر می‌کنه .. وارد دنیایی می‌شه که مثالش رو فقط تو خواب…
IMG 20240405 130734 345

دانلود رمان سراب من به صورت pdf کامل از فرناز احمدلی 4.7 (9)

بدون دیدگاه
            خلاصه رمان: عماد بوکسور معروف ، خشن و آزادی که به هیچی بند نیست با وجود چهل میلیون فالوور و میلیون ها دلار ثروت همیشه عصبی و ناارومِ….. بخاطر گذشته عجیبی که داشته خشونت وجودش غیرقابل کنترله انقد عصبی و خشن که همه مدیر…
149260 799

دانلود رمان سالوادور به صورت pdf کامل از مارال میم 5 (2)

1 دیدگاه
  خلاصه رمان:     خسته از تداوم مرور از دست داده هایم، در تال طم وهم انگیز روزگار، در بازی های عجیب زندگی و مابین اتفاقاتی که بر سرم آوار شدند، می جنگم! در برابر روزگاری که مهره هایش را بی رحمانه علیه ام چید… از سختی هایش جوانه…

آخرین دیدگاه‌ها

اشتراک در
اطلاع از
guest

32 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
یکی از شما 🖤
یکی از شما 🖤
1 سال قبل

من تا شروع کردم تموم شد🙁

ستاره
ستاره
1 سال قبل

بچه ها امشب بالاخره پارت جدید میاااد, بالاخرههههه

sogand
sogand
1 سال قبل

واقعا که دلارای خیلی خودخواهه روز اول میدونست ارسلان بچه نمیخواد بعدم که بچه دار شد باید قبل اینکه قلبش تشکیل بشه یه غلطی می کرد نه اینکه اینجوری نگهش داره

Roya
Roya
1 سال قبل

این نویسنده ی بدبخت رمانو کتابی نوشته ولی یه ذره سانسور نکرده

Behnam Barikani
Behnam Barikani
1 سال قبل

سلام ببخشید میدونم به اینجا ربطی نداره توروخدا اگه کسی میتونه راهی داره کمکم کنه من الان نزدیک سه ماهه سرم گیج میره منگه انگار تو سرم هوا صدا میده گوشام .دست پاهام بی جون میشه شدید اصلا نمیتونم کاری انجام بدم .ام ار ای هم دادم سالم بود ازمایش خون همه چی سالم اینقد دکتر رفتم خسته شدم .همش استرس دارم نکنه ام اس یا چیز بدی باشه …

Zahra...
Zahra...
پاسخ به  Behnam Barikani
1 سال قبل

سلام ببین اگه سرت خالیه حنا یا دوای سر بزن قطعا جواب میده.. آزمایش خون دادی؟ چون سرگیجه بیشتر برای کم‌خونی یه…. اگه خوب نشد حتما حتما به یه دعانویس خوب مراجعه کن شاید کسی چشمت زده باشه

Asfh
Asfh
پاسخ به  Behnam Barikani
1 سال قبل

ببین اگه سرگیجه داری حتما از دندان و گوش یه معاینه بشو،ممکنه عفونت گوش یا دندون باشه داداشم مثه شما دوماه سرگیجه داشت اصلا قرار نداشتیم تا اینکه دندون عقلش کشید سرگیجه اش واقعا ول شد انشاالله که شما هم چیزی نیست

Asfh
Asfh
پاسخ به  Behnam Barikani
1 سال قبل

البته یه چیز دیگه ،از سردی معده هم می‌تونه باشه

دکتر ماما دلی
دکتر ماما دلی
1 سال قبل

یه کاری دستش میده امشب😂😂

Nazanin
Nazanin
1 سال قبل

یعنی من اگه بخام از پارت اول تا پارت ۲۴۹رو خلاصه کنم ۳ خط بزور میشه

آخرین ویرایش 1 سال قبل توسط Nazanin
Aida
Aida
1 سال قبل

این رمانم شده مثل فوتبالیستا😐😐اون یک هفته کشش میداد تا یه توپ گل کنه توام یک هفته کشش میدی تا یه شب وصبح کنی

آمین
آمین
1 سال قبل

بابادهن دخترع ، با خودخواهی تمام تو این وضعیت بچه رو نگه داشته ک حالا بزرگ باشه و نشه سقطش کرد ، خب ی ذرع مسئولیت پذیر باش زودتر ازین خونه برو بیرون تا نزده بچه رو بکشه ارسلان ، اصن نمیشه ب ارسلان خورده گرفت درستع ک رفتارش انسانی نیست ولی اخههه این بچه انتخابشش نبووووده دلارای خودخواهانه ی نفره تصمیم گرفت تو این وضعیت گووووه ی بچه هم اضاف کنه ، ریدم تو قیاقه دوتاتون ک دارین میرینین تو زندگی ب بچه بی گناه بی پدرا ،

نفس
نفس
1 سال قبل

چگدددههههههه زیااااااد چشمام درد گرفتههههههههه😐🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣

تنها
تنها
1 سال قبل

منم نمیدونم چی رو دنبال میکنم یه ساله مسخره ی این رمانیم انگار جیره بندیش کرده نویسنده. مفهوم خاصی هم نداره. چهار خطی هم که مینوسه فقط به درد خودش میخوره. اگه یه رمان خوب باشه بین رمانا رمان خلسه بود قبلا الانم طلوع.

Ana
Ana
پاسخ به  تنها
1 سال قبل

دقیقا .. تنها رمانایی که خوندم و لذت بردم از قلمش رمانهای مهناز ابهام بوده از خلسه بگیر تا گرگها که بینظیر بود ..بر دل نشسته ..در پناه آهیر ، آدم وقتی رمانای ایشونو میخونه میفهمه چقدر قلمش قویِ چقدر قشنگه که دیگ‌ این مدل رمانا ب چشم نمیاد مگر از سر کنجکاوی اونم نوشت نوشت ، ننوشت ب سلامت ..یعنی میخوام بگم اونقدرا ادم لحظه شماری نمیکنه ک پارت بعدی چیه اگر رمانای ب قلم مهناز ا رو بخونن متوجه منظورم میشن دوستان ..

تنها
تنها
پاسخ به  Ana
1 سال قبل

آره واقعا…رمان باید مفهوم داشته باشه…به فرهنگ ما هم بخوره….رمانای همتا شاهانی هم دوست داشتنین و پر هیجان

دریا فرهمند
دریا فرهمند
1 سال قبل

یاللعجب ارسلان دلی رو برهنه دید و هیچکاری نکرد بعد از اونور دلارای خجالتی چسبید بغل ارسلان
فک کنم نویسنده دچار دو قطبی شده 😂😂نویسنده عزیز لطفا تکلیف مارو روشن کن یه بار میگی اون خوبه یه بار میگی اون بده 😂😂ساقیتو عوض کن لااقل

یه زندگی
یه زندگی
پاسخ به  دریا فرهمند
1 سال قبل

دوستان اونجور که اون دختره تو پیام نوشته بود نویسنده پارت ها رو میفروشه برا همین کم هست،پس کاسبی خوبی هست براش و فکر کنم حالا حالاها این رمان تموم بشه…

هیچکی
هیچکی
1 سال قبل

ولی ب ارسلان حق میدم…

سون
سون
1 سال قبل

فقط میتونم واسه قوه کنجکاوی خودم ک نمیتونه رمان رو رها کنه تاسف بخورم 😶 😐 🙄

&&&&&&&
&&&&&&&
پاسخ به  سون
1 سال قبل

همه وضعمون همینه به خدا😂😂😂تنها نیستی😂

سون
سون
پاسخ به  &&&&&&&
1 سال قبل

ممنون هم دردی😅

یکی
یکی
پاسخ به  سون
1 سال قبل

خیلی حق میگی، چون منم همینم

سون
سون
پاسخ به  یکی
1 سال قبل

والا به قرآن…
دستمون ک به نویسنده نمیرسه

Asfh
Asfh
1 سال قبل

خیلی بیشعوری که اینجوری مینویسی

Asfh
Asfh
1 سال قبل

متاسفم واست با رمان نوشتنت

زهرا
زهرا
1 سال قبل

چرا اینقد گند می‌نویسد لا اقل متن بیشتر کنید دوکلمه میخونی تمام

𝑫𝒊𝒏𝒂
𝑫𝒊𝒏𝒂
1 سال قبل

چقدددددددددددررررررررررررر زیااااااااااااد
گندش بزنن نویسنده رو، نمیمیره هم هر چی دعا می‌کنیم لااقل اینجوری عذرش موجه میشه ک مرده نمی‌تونه دیگ رمان رو ادامه بده ولی اینجوری ک الان زنده س و داره به ریش ما می‌خنده دوس دارم خفش کنم

صاحره بد ذات تو جیران
صاحره بد ذات تو جیران
1 سال قبل

دوست دارم فاز ارسلانو بفهمم مرتیکه خوددرگیر خو چتههههههه ولی بچم مقصر نیست تقصیر حاجیه دیگه با این تربیتش یه آدم عقده ای و کینه ای بار اورده که از پدر شدن هم میترسه💔دلم میسوزدددد و کاری ز دستم برنمی‌آید🗿

ازهار
ازهار
1 سال قبل

هنوز صبح نشده وای خدایا😑

Gn 🌱
Gn 🌱
پاسخ به  ازهار
1 سال قبل

🤌🏻 😂

دسته‌ها

32
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x