دستش را که به شلوار ارسلان رساند تشخیص داد چه در سر دارد
وحشیانه موهایش را چنگ زد با پوزخند گفت
_ بخاطر بچهات ناپرهیزی میکنی دخترحاجی!
از این کارا نمیکردی
دلارای بدون توجه به او به کارش ادامه داد
صدای ناله های ارسلان که بلند شد با درد غرید
_ ول کن موهامو ارسلان کندیشون
آلپارسلان محلش نداد و او نفس زنان ادامه داد
چنددقیقه بعد نفس زنان خودش را روی تخت انداخت و با چندش دستش را دور دهانش کشید
_ دیگه … هیچ وقت این کارو نمیکنم
ارسلان دستش را دور کمرش انداخت و بی حال خندید
_ مطمئن نباش!
دخترک بی توجه به او از تخت پایین زد و سمت حمام رفت
دوش گرفت ، موهایش را دو طرفش خرگوشی بست و بافت سفید رنگی که ارسلان سوغاتی آورده بود را با شلوار چسب مشکی پوشید
اگر شکم برآمده اش که به سختی در بافت جا شده بود را فاکتور میگرفت شبیه به دختربچه های شر شده بود!
رژ سرخ رنگی به لب زد و بعد از ماه ها خط چشم کشید
مرغ آلویی که بویش در خانه پیچیده بود خودش را هم به ضعف می انداخت
چه برسد به آلپارسلانی که ساعت یازده ظهر با موهای نامرتب و چشمان ورم کرده از اتاق بیرون زد
_ بوی چیه؟
دلارای با دیدنش لبخند زد
شبیه به پسربچه ها بود
دوست داشت موهایش را بیشتر بهم بریزد!
_ مرغ آلو
آلپارسلان سر قابلمه را برداشت و با لذت بو کشید
_ تو مگه از آلو بدت نمیومد؟
لبخند دلارای عمیق تر شد
روزخوبی را شروع کرده بود و سعی داشت تصویر هایی که دیشب در موبایل دیده بود را فراموش کند
_ اهورا دوست داره فکر کنم
این چند وقت همش هوس آلو کردم
ارسلان بی توجه به او ملاقه را سمت دهانش برد
دلارای شاکی از جا پرید
_ دهن نزن … ارسلان
ارسلان مرغ آلوی خوش طعم را مزه مزه کرد
_ جز خودم و تو قراره کی بخوره که دهن نزنم؟
دیشب دهنم تو دهنت نبود؟
دلارای لبش را به دندان گرفت و آلپارسلان همانطور که از کنارش میگذشت ضربه ای محکم روی باسنش زد
_ حتی جاهای دیگهام!
به این رمان امتیاز بدهید
روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!
میانگین امتیاز 4.2 / 5. شمارش آرا 13
تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.
نویسنده جان فحش خورت ملسه☺ نوش جان
کاش حداقل روزی دو پارت بذاری واقعا خسته شدم از بس روزی ده بار چک میکنم ببینم پارت گذاشتی یا نه… کسی رمان خوب سراغ داره معرفی کنه ممنون میشم
پیشنهاد میکنم رمان عصیانگر بخونی…
ممنونم
خاهش میکنم عزیزم…
زیاد رمان خوندم ولی این رمان هميشه ملکه ذهنمه 🙋🏻♀️♥️😍
خسته شدم خستهههـ🙄کی قراره تموم شه
حالم بهم خورد🤮🤮
مگه زنا ابزار جنسین!!!!واقعا که😒
خداروشکر بالاخره صبح دمید
رمان قشنگیه فقط داره طولش میده کی تموم میشه خدا عالمه
تموم شه؟ تازه اولشه! طبق بنر هایی ک داخل تل نویسنده اصلی بخش میکنه تازه این اولشه و روزای خوبشون! ارسلان از خیر بچه میگذره ولی یه جهنم به تمام معنا برای دلی درست میکنه به جرم اینکه پدر دلی مامان ارسلان رو اذیت میکرده و باعث مرگ خواهرش میشه
😂 😂 😂 😂 😂 😂
نگفتم مریضه؟؟؟؟؟
کسایی مریضن و هیچکی از بیماریشون خبرنداره
بلاخره ی جا ی جوری اونو اعتراف می کنند
یکی با کشیدن نقاشی
یکی با تخلیه عقده هاش سر یکی دیگ
یکی هم با نوشتن
اونجوری از کارشون لذت دوچندان می برند!
چه ربطی به مریض بودن داره?😐پارتارو دق میده تا بنویسه وقتی هم مینویسه چس مثقال بیشتر نیست ولی خب واسم سوال شد چرا دقیقا میگی مریضه?
فکر نمی کردم نویسنده انقدر قبیح باشه دیگه این رمان رو نمی خونم واقعا که
کاملا معلومه نویسنده یه منحرفه
بعدشم دلارای تو خانواده ی مذهبی مگه بزرگ نشده بود؟ این کارا رو چه به دلارای؟ گندش بزنن با این “رمانش”
حاجی تو دیگه خیلی پاستوریزه ای, رمانای دیگه نخوندی ببینی این نویسنده چقدر با سانسور و ملاحضه نوشته
بعدشم رمان راجب کسیه که انقدر دختر باز و لاشیه دیگه چه انتظاری داری خب, نویسنده هم با توجه به سبک رمانش خوب تونسته هم شخصیت و کارایی که مربوط به ارسلانه رو با ملاحضه و سربسته توضیح بده
فقط پارت گذاری و دق دادنش داغونه که اونم هزاران فوش نسیب نویسنده باد
عرضم به خدمتتون که کسی نگفته که رمانای دیگه خوبن. مشکل از فی کفایتی قلم به دست هاییه که نویسنده نامیده میشن.
من خودم تا الان رمانو میخوندم. ولی از الان به بعد دیگه دلارای تنها رمان دنیا هم که باشه نگاهم بهش نمی ندازم. نویسنده انقدر مهارت نداره که دو تا اتفاق در پیش بیاره تا رمان جذاب بشه.
یعنی انقدر بی خلاقیته و انقدر اتفاق به ذهنش نمیرسه و انقدر نویسنده نبوده و قلم دستش نگرفته که جز شرح وقیحانه و شیرین مسائل جنسی هیچ کاری از دستش بر نمیاد.
متاسفم که برای همچین رمان هایی که متاسفانه زیادم هستن و عشق رو کثیف و وقیح و فقط مسائل جنسی جلوه میدن، حتی سایت هم وجود داره.
متاسفم که در چنین فضا هایی هنر به گند کشیده میشه و تقدس قلم نجس میشه.
راست میگی اصلا ما از کی انقد بیکار شدیم رمان اینترنتی می خوانیم🌝🤣
جووون باباا چهه مثبتی تو افتاب مهتاب ندیده کی بودی ط🤣🤣🤣🤣
اینکه میگید نویسنده قبیحه درسته اصلاهم کاراهای زشتش مربوط به این پارت نمیشه از قسمت اول رمانش داشت کار دلارای رو توجیح میکرد که داره گناه میکنه چون بی محبتی دیده این اصلا ربطی نداره کسی بی محبتی ببینه دلیل بشه که بره هرزه بشه بگذریم
و اینکه میگید دلارای مگه از خانواده ی مذهبیه اینکارا یعنی چی رو درک نمیکنم چه ربطی داره چون از خانواده ی مذهبیه نمیتونه باشوهرش تو س ک س آزاد باشه؟؟؟ س ک س یعنی بی حد مرز بودن با همسرت کسی که بهت حلاله ومحرمه شما نمیای پارت اول نظر بدی این کارا یعنی چی چرا داره گناه میکنه چرا داره هرزگی میکنه و زنا میکنه به کار زشتش و گناهش اسم عشق میزارید و تمام کاراشو توجیح میکنید ولی حالا که محرم ارسلان شده میگید این کارا یعنی چی درکتون نمیکنم واقعا جای تعجب داره
حرص نخور بچه، پوستت چروک میشه 😂 😂
😂 😂 😂 😂 حرص نمیخورم مامان فقط بعضی از نظرها برام جای تعجب داره 🤔🤔🤔🤔🤔
حاجی سریع تر ادامشو بزار
پیر شدم سر ای رمانو بقران
وای خوب بود این 😂 😂 😂 😂 😂 😂
دیگه داره خیلی مزخرف میشه..
خجالت