333 دیدگاه

رمان زندگی شیرین ومبهم من پارت ۲۲

2
(1)

دوست اش می دارم
چرا که می شناسمش
به دوستی و یگانگی
شهر
همه بیگانگی و عداوت است
هنگامی که دستان مهربانش را به دست می گیرم
تنهایی غم انگیزش را در می یابم

اندوه اش
غروبی دلگیر است
در غربت و تنهایی
هم چنان که شادی اش
طلوع همه آفتاب هاست

به نام خدا

۲۲.۱

استاد رستمی پس از طی کردن مسافتی .

وارد کوچه شد .

نگاهی به اطراف انداخت وگفت :

-کدوم خودشه؟!….

اشاره ای به خانه ی عمو امیر کردم .

ماشین را مقابل خانه اشان پارک کرد .

سریع پیدا شدم وبه طرف در رفتم .

استاد پس قفل کردن در ماشین به سمت ام آمد .

آیفون را فشردم .

-بله …بفرمایید ؟!..

کیه کیه؟!

با خنده گفتم:

+-کسی نیست منم وتویم …

با خنده گفت:

-جونممم ..خوبی قشنگه ؟!

بیا داخل ما مهمون داریم …

استاد جونت میخواد بیاد …

هول کرده چندتا سرفه کردم ..

استاد خندید وبعد شیطون گفت:

-نسترن خانوم …اجازه هست بیایم داخل ….استاد قشنگتون اومده …

نسترن با خنده گفت:

-واییی خدا …یوسف اومده ….الان زن های همسایمون عاشق میشن …واییی خدا دستشون رو

….چاقومیبره …

با این حرفش خودش واستاد بلند خندیدن

۲۲.۲

با این حرفش خودش واستاد بلند خندیدن ..

پوزخندی زدم وگفتم :

+-مز مز خانوم در رو باز کن خسته ام ..

نسترن مثل همیشه با پروه گفت:

-چشم چی توز خانوم …

ودر را باز کرد ..

استاد همنطور نگاهم میکرد که گفتم:

+-نمیرید داخل؟!….

گیج نگاهم کرد وگفت:

-چی ؟!

-+میگم نمیاین داخل ؟!…

گلو اش را صاف کرد وگفت:

-اهان …

نه اول شما برین …

چون‌من اولین باره هم میام خونه استاد ….هم خودشون رو میبینم ….

با تعجب گفتم :

+-اولین باره عمو رو می بینید ؟!…

اره ای گفت …

که ناگهان پرسید :

+-شعر ددوست داری؟؟!……

+- اهوم عاشق شعرم ….یادتونه اولین جلسه خودم بهتون گفتم که سرکلاس عمو امیر یه تایمی برای شعر داریم که بچه ها خسته نشن ….

-تورا دوست دارم ..واین دوست داشتن ..حقیفتی است …که مرا به زندگی دلبسته میکند….اینو دوست دارم! اره دقیقا یادمه که گفتی ….منم داستان لیلی ومجنون رو گفتم ….

میخواستم جوابش رو بدهم که در ورودی باز شد. ۲۲.۲

میخواستم حوابش را بدهم که در ورودی باز شد .

خاله دنیا در را باز کرده بود ..

اول وارد شدم .

خاله را در آغوش گرفتم وگفتم :

+-سلام خاله جونم!!…

خوبی خاله ؟!…

نسترن بهم گفت که حالت بد شد بوده …

الان خوبی عزیزم …

عمیق نگاهم کرد وگفت :

-اره خاله جان خوبم ..عزیزم ….

یه موضوع بود که با فهمیدنش حالم بد شد …

ولی ارزش داشت خیلی خبر خوشحال کننده ای بود ….

-سلام …

با صدای صدای استاد توجه من وخاله بهش جلب شد …

سرش را پایبن انداخته بود ..

اخی خجالتی ..

خاله با خوش رویی گفت :

+-سلام پسرم …خوبی خوش اومدی ..

استاد سریع سرش رو بلند کرد …

با دیدن خاله پنیا با لکنت گفت :

-خ خ خ

لکنت زبان باعث شده بود نتواند درست نتواند جمله اش را بگویید ..

خاله دنیا با نابا وری نگاهی به استادکرد .

دهانش باز وبسته میشد ولی حرفی نزد..

خاله دنیا داخل شوک بود..

که استاد خاله رو درآغوش گرفت وبا بغض گفت:

-خاله!…‌.

خاله!

با این حرفش صدای هق هق های گریه خاله دنیا بلند شد .

با بهت نگاهشان میکردم .

یعنی چی خاله !

با صدای گریه بلند خاله دنیا .

عمو امیر ونسترن هم آومدند .

صورت خاله جلوی عمو بود واستاد پشت به عمو امیر بود …

استاد با عصبانیت گفت:

-تو کی هستی ….. با چه حقی به زن من دس….. ۲۲.۴

-توکی هستی؟!….

با چه حقی به زن من دس …

استاد از خاله جدا شد که عمو امیر با بهت گفت:

-آرتین!آرتین عمو؟!…

عمو نزدیکتر رفت …

دقیق تر به استاد نگاه کرد ..

استاد خودش رو در آغوش عمو انداحت ..

عمو با خودش شروع کرد حرف زدن:

-+چرا چرا نفهمیدم!؟…

خدا …

هر دو در آغوش هم های های گریه میکردن .

گریه های مردانه .

به طرف نسترن رفتم وگفتم:

+-چه خبره؟؟!!

استاد چه ربطی به عمو وخاله داره ؟؟!!…

نسترن شانه ای بالا انداحت وگفت :

-+ منم نمیدونم ……

بعد بلند رو کرد سمت عمو وگفت :

-ببخشیدا …..

مامان …بابا …..می تونم بپرسم اینجا چخبره…….چرا داربن گریه میکنید ؟!

اصلا استاد رستمی چه ربطی به ما داره …

عمو دستی به موهایش کشید وگفت:

+-آرتین پسر داداشمه …

پسر خالت …

ودر آخر نگاهی به من کرد ..

نسترن با گیجی گفت:

-هان؟!……

چی شد ؟!…..

خاله با عصبانیت گفت:

-چیه ؟!…..

کجاش عجیبه؟!…..

پسر خالته ؛خاله دیبا….

پسر عمو سیامک …

حالا فهمیدی؟!

نسترن با بهت نگاهشون میکرد…

عمو امیر دستی به چشم هایش کشید وگفت:

-بریم ….داخل سالن !….

۲۲.۵

-بریم …..داخل سالن …

همه پشت سرش وارد سالن شدیم .

عمو خاله روی مبل های همیشگی شان نشستند …

نسترن مبل تکی …

من واستاد هم کنار هم نشستیم ..

عمو امیر رو کرد سمت استاد آرتین وگفت:

-حالشون چطوره ؟!….

بابا .داداشا .مامان .

قبل از اینکه بحث باز بشه بلند شدم وگفتم:

+-بحث خانوادگی هست …

بهتره من برم!…

نسترن جان …

با اجازه من میرم اتاق شما …

عمو امیر سریع گفت:

-بمون!….

گفتم :

+-اما………………….

با اخم بهم گفت :

– وقتی میگم بمون ……..یعنی بمون …..

باز سر جای قبلم نشستم .

که استاد آرتین گفت:

-حال همه خوبه!…..

اما مادر بزرگ بخاطر افسرده بودن وحمله های عصبی بعداز شما به آلمان رفت …

وتا الان تحت درمانه زیر نظر دکتر مایکل ابروک …..

ولی ایران نمیاد ..

آقا جونم هم خوبه ….

بعداز شما در به در دنبال شما افتاد تا ردی ونشونی ازتون پیدا کنه ….

ولی فهمید شما رفتین یکی از روستا های شهر عسلویه …

ولی گفتن شما گفتید که دست از زندگیم بکشید ….میخوام زندگی خودم رو داشته باشم …

بعد پدربزرگ خیلی حالش گرفته شد ..‌

هنوزم میگه که منتظرم در خونه باز بشه ومثل قدیم امیر شیطونم وارد بشه …..

ودر آخر حال پسراتونم خوبه ‌..

خاله دنیا با شنیدن اسم پسرا با جیغ گفت :

-چی ؟!….

با بغض رو کرد سمت عمو وگفت:

-مگه نگفتی ……بچه ها مردن….چی شد امیر …..الان بچه هام زنده ان ….امیر .آرتین چی میگه ؟!….

چند سال الکی گریه کردم ….

که جگر گوشه هام مردن ….

عمو شرمنده سرش رو پایین انداخت وگفت:

+-بابام گفت…اجازه نداد…..که بچه هارو بیارم گفت تو عرضه پدر بودن رو نداری ….دختر مهر مادری میخواد برای خودتون ولی پسرام پیش خودم ….

خاله با گریه گفت:

-یعنی چی اجازه ندادامیر؟!….

شهر هرته ….

بچه هام رو برداشتن …

اجازه نداد‌..

تو مردی …

تو ‌…

عمو امیر بلند شد وبلند گفت:

-من چی ……

من لیاقت ندارم …

من بی عرضه ام …

من چی …

مگه من دل ندارم …

من قلبم میسوزه ..

خاله بیشتر جیغ کشید :

-من چی من چی ؟!

اشاره ای به قلبش زد وگفت:

-امیر میسوزه ….

اینجام میسوزه …

احساس میکنم …

زغال داغ گذاشتن رو قلبم …

عمو بلند گفت:

-الان من چیکار کنم ..

سخت تر از این هم هست بچه هات رو ببینی ولی نتونی بری اون هارو بغل کنم …

خاله میخواست حرفی بزند که از حال رفت

( و عشق
اگر با حضور
همین روزمرگی ها
عشق بماند !
عشق است…)

پارت امشب …

تقدیم به شما خوبان🌺🌺🌺🌺🌺🌺

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 2 / 5. شمارش آرا 1

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
IMG ۲۰۲۴۰۴۲۰ ۲۰۲۵۳۵

دانلود رمان نیل به صورت pdf کامل از فاطمه خاوریان ( سایه ) 2.7 (3)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان:     بهرام نامی در حالی که داره برای آخرین نفساش با سرطان میجنگه به دنبال حلالیت دانیار مشرقی میگرده دانیاری که با ندونم کاری بهرام نامی پدر نیلا عشق و همسر آینده اش پدر و مادرشو از دست داده و بعد نیلا رو هم رونده…
IMG ۲۰۲۳۱۱۲۱ ۱۵۳۱۴۲

دانلود رمان کوچه عطرآگین خیالت به صورت pdf کامل از رویا احمدیان 5 (2)

بدون دیدگاه
      خلاصه رمان : صورتش غرقِ عرق شده و نفسهای دخترک که به لاله‌ی گوشش می‌خورد، موجب شد با ترس لب بزند. – برگشتی! دستهای یخ زده و کوچکِ آیه گردن خاویر را گرفت. از گردنِ مرد خودش را آویزانش کرد. – برگشتم… برگشتم چون دلم برات تنگ…
رمان شولای برفی به صورت pdf کامل از لیلا مرادی

رمان شولای برفی به صورت pdf کامل از لیلا مرادی 4.1 (9)

7 دیدگاه
خلاصه رمان شولای برفی : سرد شد، شبیه به جسم یخ زده‌‌ که وسط چله‌ی زمستان هیچ آتشی گرمش نمی‌کرد. رفتن آن مرد مثل آخرین برگ پاییزی بود که از درخت جدا شد و او را و عریان در میان باد و بوران فصل خزان تنها گذاشت. شولای برفی، روایت‌گر…
IMG ۲۰۲۴۰۴۱۲ ۱۰۴۱۲۰

دانلود رمان دستان به صورت pdf کامل از فرشته تات شهدوست 4 (4)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان:   دستان سپه سالار آرایشگر جوانی است که اهل محل از روی اعتبار و خوشنامی پدر بزرگش او را نوه حاجی صدا میزنند دستان طی اتفاقاتی عاشق جانا، خواهرزاده ی بزرگترین دشمنش میشود چشم روی آبروی خود میبندد و جوانمردانه به پای عشق و احساسش می…
aks gol v manzare ziba baraye porofail 33

دانلود رمان نا همتا به صورت pdf کامل از شقایق الف 5 (2)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان:         در مورد دختری هست که تنهایی جنگیده تا از پس زندگی بربیاد. جنگیده و مستقل شده و زمانی که حس می‌کرد خوشبخت‌ترین آدم دنیاست با ورود یه شی عجیب مسیر زندگی‌اش تغییر می‌کنه .. وارد دنیایی می‌شه که مثالش رو فقط تو خواب…
اشتراک در
اطلاع از
guest

333 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Saren
Saren
3 سال قبل

بعد از این پارت پارت دیگه ای نداره؟

Mary
Mary
3 سال قبل

من رفتم نسی شبت بخیر، بانوی شب که نیست حال نمیده
مهرنازجون امیدوارم اکی بشی دوباره بیای شب نشینی

Artamis
Artamis
پاسخ به  Mary
3 سال قبل

شب خوش …

انشالله که بهترین ها رو آروده باشی ..

Mary
Mary
3 سال قبل

مهرناز،نیستی؟

Artamis
Artamis
پاسخ به  Mary
3 سال قبل

امشب انگاری نیس عشق جان

Mary
Mary
پاسخ به  Artamis
3 سال قبل

سلام نسی، چطوری؟

Artamis
Artamis
پاسخ به  Mary
3 سال قبل

سلام جانم …

خوبم تو خوبی..

Mary
Mary
پاسخ به  Artamis
3 سال قبل

نسی خیلی استرس دارم،داریم به لحظات ملکوتی اعلام نتایج نزدیک میشیم،کاش حداقل آزاد هم با دولتی اعلام بشه

Artamis
Artamis
پاسخ به  Mary
3 سال قبل

اخی عزیزم انشالله خیره

Mary
Mary
پاسخ به  Artamis
3 سال قبل

انشاءالله🙏

Artamis
Artamis
پاسخ به  Mary
3 سال قبل

ایشالله

MohammadMahdi
MohammadMahdi
3 سال قبل

سلام آهو چطوری؟ از صبح تا حالا داری رمان مینویسی؟ به به آفرین👏🏻

Artamis
Artamis
پاسخ به  MohammadMahdi
3 سال قبل

به به اقا پلیسه خوبی …

MohammadMahdi
MohammadMahdi
پاسخ به  Artamis
3 سال قبل

عه سلااام دختر خووووب،خوبی خواهری؟

Artamis
Artamis
پاسخ به  MohammadMahdi
3 سال قبل

مرسی داداش جان ….

من خوبم داداش لطفا بیا پارت بیست صیغه اونجایم

MohammadMahdi
MohammadMahdi
پاسخ به  Artamis
3 سال قبل

صیغه استاد دوست ندارم😂

Artamis
Artamis
پاسخ به  MohammadMahdi
3 سال قبل

اعهههه باش …

(:
(:
پاسخ به  MohammadMahdi
3 سال قبل

ما دوست داریم رمان‌های ترنم رو

Artamis
Artamis
پاسخ به  (:
3 سال قبل

چت فقط زیر رمان ترنم …

بقیه اش الکین …

بخدا اینقدر حال میده ..

MohammadMahdi
MohammadMahdi
پاسخ به  (:
3 سال قبل

ترنم؟
قصد جسارت نداشتم
یه پارتشو خوندم
باب میلم نبود

Artamis
Artamis
پاسخ به  MohammadMahdi
3 سال قبل

ترنم .

نویسنده رمان ضیغه هست ..

ما که رمانشو نمیگیم …

زیر رمانش کامنت گذاشتن حال میده …

چون استاد خلافکارم مال خودشه ….

وهمه ما از استاد خلافکار یک خانواده شدیم تا الان …

(:
(:
پاسخ به  MohammadMahdi
3 سال قبل

ما هم خوشمون نمیاد ولی زیرش کامنت گذاشتن حال میده😂

Dorsa
Dorsa
3 سال قبل

یه چیزی بگین
پوریا هستی یاسی نیکا کجایین؟

Yasiii
Yasiii
پاسخ به  Dorsa
3 سال قبل

هستیم درسا جون
چی بگیم خواهرم
اهل شعر هستی ؟؟

Yasiii
Yasiii
پاسخ به  Yasiii
3 سال قبل

درسا جون
بیا زیر رمان صیغه استاد پارت ۲۰
ما اونجاییم خانومی

Nikan
Nikan
3 سال قبل

سلاااام بر اهالب
چطورررینن؟؟؟؟؟؟چه خبرا؟؟؟
اقا من از طرفای دوازده یک نمیدونم چم شده انقدرر انرژی دارم که دیگه کم کم استشات جمع میکنن از خونه بندازنم بیروون😂😂😂😂

pouryaaaaaa
pouryaaaaaa
پاسخ به  Nikan
3 سال قبل

وووووویییییییییییییی.
سلام بر تو

Nikan
Nikan
پاسخ به  pouryaaaaaa
3 سال قبل

سلاااام بر توای پوریااا
عههه یاسی هم که هسس
سلام عشقممم😍

Dorsa
Dorsa
پاسخ به  Nikan
3 سال قبل

سلام نیکا جون خوبی عزیز؟
میگم نیکا چرا اسم نیکان سر اکانتت هست اخه نیکان اسم پسره ؟؟ببخشید فضولی میکنم !

Nikan
Nikan
پاسخ به  Dorsa
3 سال قبل

😢😭😓
چرا عشقم من نیکاام ولیی بخاطر حساب کاربریم مجبور شدم بزنم نیکان
اندرستن؟؟؟😁

Dorsa
Dorsa
پاسخ به  Nikan
3 سال قبل

گرفتم👍

Yasiii
Yasiii
پاسخ به  Nikan
3 سال قبل

سلام نیکایی
من که خوبم
تو چطور مطوری
ایشالا همیشه پر انرژی باشی خوشگله 🥰

Dorsa
Dorsa
3 سال قبل

سلام خوبید ؟
کیا آنلاینن؟

pouryaaaaaa
pouryaaaaaa
پاسخ به  Dorsa
3 سال قبل

یعنی خت نونی مو همیشه در صحنیم

Dorsa
Dorsa
پاسخ به  pouryaaaaaa
3 سال قبل

ار دونسم خو نیپرسیم

Yasiii
Yasiii
پاسخ به  Dorsa
3 سال قبل

سلام
مرسی
تو خوبی
اصل میدی ؟
.
.
.
عسل
پوری
من
نفس
بقیه رو نمیدونم

Dorsa
Dorsa
پاسخ به  Yasiii
3 سال قبل

۱۶ از کهگیلویه بویر احمد
مرسی خوشگلم اما چرا سکوتین؟

Yasiii
Yasiii
پاسخ به  Dorsa
3 سال قبل

اااااا
چطوری هم استانی
خوش اومدی 😍🥰
.
.
ما که همش داریم میحرفیم ک 😂

Dorsa
Dorsa
پاسخ به  Yasiii
3 سال قبل

اخرین حرفتون حدود ساعت یک بوده خوشگلم بخاطر این گفتم اخرین حرفو فکر کنم عسل زده

Yasiii
Yasiii
پاسخ به  Dorsa
3 سال قبل

نه بابا
اشتباه میکنی
ما همش داریم حرف میزنیم
مگه ن پوریا ؟؟؟

pouryaaaaaa
pouryaaaaaa
پاسخ به  Yasiii
3 سال قبل

یس یس.

Nikan
Nikan
پاسخ به  Dorsa
3 سال قبل

درساجان دلبندمم ماا همیشه هستیم
منتها یه کوچولوووو هم باید استراحت بدیم دیگه😊😊

Dorsa
Dorsa
پاسخ به  Nikan
3 سال قبل

اوه البته استراحت برای دست خیلی خوبه همش درحال تایپ کردن میخواد باشی

Nikan
Nikan
پاسخ به  Dorsa
3 سال قبل

بلههه
البته امروز که شدیدا درگیر ریاضی و عربی بودم ولی خب استراحت کلا چیز مهمیه

Dorsa
Dorsa
پاسخ به  Nikan
3 سال قبل

امتحان داشتی ؟؟؟

Nikan
Nikan
پاسخ به  Dorsa
3 سال قبل

امروز ریاضی فرداعربی

Dorsa
Dorsa
پاسخ به  Dorsa
3 سال قبل

اوه پس سخت بخون نمره کم نیاری شرمنده خودت بشی بعدا

Dorsa
Dorsa
پاسخ به  Yasiii
3 سال قبل

مرسی هم استانی
پوریا نوراباد مال کدوم استان حساب میشه؟

pouryaaaaaa
pouryaaaaaa
پاسخ به  Dorsa
3 سال قبل

فارس.

Dorsa
Dorsa
پاسخ به  pouryaaaaaa
3 سال قبل

اوههههه خدا من فکر میکردم مال استان ما هست اخه فاصله نوراباد و شهرما خیلی کمه

Asall
Asall
3 سال قبل

هیچ جا بسته ام تمومش شد 😢😣

Asall
Asall
3 سال قبل

مهری جونم بسته ام تموم شد گلی
من همیشه اول رانندگی کمربندم میبندم بعدم ماشینو خلاص میکنم گلم

zaaahra
zaaahra
3 سال قبل

عههههه
سلام مهرناز جون خوبی؟
مشتاق دیدار

zaaahra
zaaahra
پاسخ به  zaaahra
3 سال قبل

آره دیدم سر کلاس زبان بودم نتونسم ج بدم
یه اتفاقایی افتاده دلم گرفته…

zaaahra
zaaahra
پاسخ به  zaaahra
3 سال قبل

فدات

zaaahra
zaaahra
پاسخ به  zaaahra
3 سال قبل

خب دیگه چخبر؟؟؟
دوس دارم شبا بیام ولی نمیشه تو روز هم کلی درگیرم
وقتی هم میام یه سلام میکنم میرم کسی افتخار نمده ج بده

zaaahra
zaaahra
پاسخ به  zaaahra
3 سال قبل

برو گلم

Asall
Asall
3 سال قبل

پوووووورررییی داداش امروز نیستی کجایی

نیوش
نیوش
3 سال قبل

مهرناز جان فکر کنم شما معرفی نکردین..پیشاپیش از آشناییت خوشوقتم😂

نیوش
نیوش
3 سال قبل

سلاممم
صبح بخیر
عسل جون مهرناز جان نسترن گل رو که از قبل میشناسم و درسا جان و آقا پوریا خوشوقتم از آشناییتون
بچه ها از کیمیا و داداش راد و ایلین ها و بچه های قبلی کیا میان؟؟؟

Shahab
Shahab
پاسخ به  نیوش
3 سال قبل

کیمیا که هر چند وقت یه بار میاد
علیسا هم یکی دو روز پیش پیداش شد
ایلین تبریزی داره برا کنکور می خونه
اون یکی ایلین هم محو شده

Artamis
Artamis
پاسخ به  Shahab
3 سال قبل

اون یکی ایلین کی بود …

مگه چندتا ایلین داشتیم.‌‌

Asall
Asall
پاسخ به  Shahab
3 سال قبل

شهابک ناراحتی ازم

Shahab
Shahab
پاسخ به  Asall
3 سال قبل

عسل خانوم حرفت به شوخی هم حرف قشنگی نبود
این که گذشت ،از این به بعد مراقب زبونت باش.
نمیشه که ادم هر انگی به مردم بچسبونه اخرش استیکر خنده بزاره که ینی شوخی بود.

Asall
Asall
پاسخ به  Shahab
3 سال قبل

حالا هر جوری خودت میدونم من ببخشید گفتم حرف من شوخی بود ده تا استیکر خنده هم الان هر جوری دوست داری فکر کن

Shahab
Shahab
پاسخ به  Asall
3 سال قبل

قطا هرجور بخوام فکر میکنم
اگه در جواب کامنتت منم استیکر خنده میزاشتم معلوم نبود تا الان دیگه چیا بسته بودی به ریش من

Asall
Asall
پاسخ به  Shahab
3 سال قبل

واقعااا که برای خودم متاسفم
دیگه حرفی ندارم بهت بگم

Shahab
Shahab
پاسخ به  Shahab
3 سال قبل

اخه یه جوری میگه ببخشید گفتم انگار عادیه که هرچی می خوان به بقیه بگن بعدشم استیکر خنده بزارن و یه ببخشید هم بچسبونن تنگش
منم علاقه ای به این موضوع ندارم
بی خیال

Shahab
Shahab
پاسخ به  Shahab
3 سال قبل

من عااااالیم😂😉😉

Artamis
Artamis
پاسخ به  Shahab
3 سال قبل

وایی مهرناز ..

خون خوردن ..

وییی

Shahab
Shahab
پاسخ به  Shahab
3 سال قبل

خون شنگولی🥴

Artamis
Artamis
پاسخ به  Shahab
3 سال قبل

مهرناز یه کامنتی داخل زباله برات گذاشتم ببینش ….

بعد همونجا پاکش کن …

Artamis
Artamis
پاسخ به  Artamis
3 سال قبل

اهان مرسی گلکم …

Artamis
Artamis
پاسخ به  Artamis
3 سال قبل

چی بگم …

مرسی که هستی‌..

Artamis
Artamis
پاسخ به  Artamis
3 سال قبل

خدا نکنه ….

عزیزمی …

راستی دیشب کی بود کی نبود …

عشق جان ما اومد ‌..

من که گند زده بودم حالم بد شد دوتا قرص خوردم خوابم برد

Artamis
Artamis
پاسخ به  Artamis
3 سال قبل

دختر عشق جانم مارال هستا …

مگه چندتا عشق جان دارم به جز مارال …

Artamis
Artamis
پاسخ به  Artamis
3 سال قبل

خودم یدفعی هنگ کردم …

گفتم مگه به غیراز مارال گفتم عشق جان .

امان از منحرف شدن ..

خخ

Artamis
Artamis
پاسخ به  Artamis
3 سال قبل

خخخخ

Artamis
Artamis
پاسخ به  نیوش
3 سال قبل

سلام عزیزم ….میان ..

Hadith
Hadith
پاسخ به  Artamis
2 سال قبل

سلامو خسته نباشیددددد،وای این رمان چقده خوبه ،پس پارت بعدی کی میاد،، دل تو دلم نیسسسسس،،فقط آخرش آرمین به حورا میرسه 🥺،خیلی عذابم رو این😅ولی امیدوارم که برسه

Asall
Asall
پاسخ به  نیوش
3 سال قبل

همچنین

(:
(:
پاسخ به  نیوش
3 سال قبل

نیوش چطوریییی
بچه های قدیمی میایم میریم زیر صیغه استاد پارت جدیدشیم

Asall
Asall
3 سال قبل

اونی که زیر اب هست کیه

Asall
Asall
پاسخ به  Asall
3 سال قبل

خود خودتی

Artamis
Artamis
پاسخ به  Asall
3 سال قبل

مهرناز کامنت تیرداد رو برات گذاشتم دیدیش….

Artamis
Artamis
پاسخ به  Artamis
3 سال قبل

فدااا کاری نکردم ‌..

اگه اشتباه نکنم یکی هم نیکا برای پوریا گذاشته بود..

Artamis
Artamis
پاسخ به  Artamis
3 سال قبل

اره …

بیاد ازش بپرسیم پاک کنیم یا بمونه…

Asall
Asall
پاسخ به  Asall
3 سال قبل

چقدر تو نازی

Asall
Asall
پاسخ به  Asall
3 سال قبل

جان بپرس خدا کنه سوال سخت نباشه مهری جون

Asall
Asall
پاسخ به  Asall
3 سال قبل

عزیز دل نه سخت نیست اگه نترسی
از پدال ها و ترمزدستی ای ها چیزی میدونی

Asall
Asall
پاسخ به  Asall
3 سال قبل

یا گلم دنده ها رو میشناسی

Artamis
Artamis
پاسخ به  Asall
3 سال قبل

من اومدم کامنتت رو تایید کردم رفتم حاضری بزنم …

Asall
Asall
پاسخ به  Artamis
3 سال قبل

ای زیر ابی کلک

Artamis
Artamis
پاسخ به  Asall
3 سال قبل

خخخخ …نه بخدا میخواستم بیام حرف بزنم دیگه معلممون خواست بپرسه دیه تا اومدم دیر شد..

Asall
Asall
پاسخ به  Artamis
3 سال قبل

عیبی نداره خوشکلکم

کامنت جانان رو برای پووورررییی تایید نکنید تا خودش بیاد

Asall
Asall
3 سال قبل

سلام صبحتون پر از انرژی مثبت

Tirdad
Tirdad
3 سال قبل

انقدر غیبت منو نکن چت کجا بود 🙄😒

Mary
Mary
3 سال قبل

شبت خوش مهرناز جونم♥️

Mary
Mary
3 سال قبل

میگم محمدمهدی اون چیز سیاهه چیه تو پروفایلت؟

MohammadMahdi
MohammadMahdi
پاسخ به  Mary
3 سال قبل

کدوم سیاهه؟

Mary
Mary
پاسخ به  MohammadMahdi
3 سال قبل

سمت چپ بالا

MohammadMahdi
MohammadMahdi
پاسخ به  Mary
3 سال قبل

همونه ک آهو میگه یه دختر چادریه

MohammadMahdi
MohammadMahdi
پاسخ به  MohammadMahdi
3 سال قبل

شبت پر از آرامش آهو💓

Mary
Mary
پاسخ به  MohammadMahdi
3 سال قبل

چادره؟؟؟

MohammadMahdi
MohammadMahdi
پاسخ به  MohammadMahdi
3 سال قبل

اها اون ملومه ک چیه🧐

Mary
Mary
3 سال قبل

شاید خوابیدن

Mary
Mary
3 سال قبل

الان اصلم

Mary
Mary
پاسخ به  Mary
3 سال قبل

😂😂😂😂😂😂😂
دوکارم

دسته‌ها

333
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x