رمان عشق صوری پارت 262

5
(1)

 

 

 

بیشتر وسایلم رو خودش برداشت و به دنبالم اومد.

مامان که امشب به جای شنیدن حرفهای خوب کلی تیکه ازش شنیده بودم باز شکل و شمایل یه زن بابای خوب به خودش گرفت و از پشت سر پرسید:

 

 

-شهرام جان عزیزم…شام نمیخورین !؟

 

 

تا شهرام دهنش رو وا کرد که جواب مامان رو بده من به جای اون با اخم جواب دادم:

 

 

-نه نمیخوریم…ما بیرون غذا خوردیم!

 

 

اینو گفتم و از پله ها بالا رفتم.

شهرام آهسته گفت:

 

 

-چرا جای من حرف زدی؟ من کی شام خوردم!

 

 

کلافه گفتم:

 

 

-من نمیخوام بخورم توهم نخور…

 

 

نفس عمیقی کشید و گفت:

 

 

-عجب! اونوفت بگو شهرام‌گوشش دست من نیست…

 

 

به جای اینکه ازم تمجید کنه یا لااقل تورم رو انتخاب خوبی بدونه هی میزد تو ذوقم!

وارد اتاق که شدیم شهرام وسایل رو گذاشت یه گوشه و خودشو ولو کرد رو تخت.

شالم رو از سر کشیدم و گفتم:

 

 

-من میرم یه دوش بگیرم!

 

 

دستهاش رو روی شکمش گذاشت و با صدای خسته ای گفت:

 

 

-اوممم باشه….برو!

 

 

شال و مانتوم رو درآوردم و گذاشتم رو دسته صندلی و خسته و کوفته به سمت حمام رفتم.

یه جعت دمپایی پوشیدم و لخت عریون به سمت دوش رفتم.

آب رو باز و تنظیم کردم و زیر دوش آب ایستادم …

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 5 / 5. شمارش آرا 1

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
IMG ۲۰۲۳۱۱۲۱ ۱۵۳۱۴۲

دانلود رمان کوچه عطرآگین خیالت به صورت pdf کامل از رویا احمدیان 5 (2)

بدون دیدگاه
      خلاصه رمان : صورتش غرقِ عرق شده و نفسهای دخترک که به لاله‌ی گوشش می‌خورد، موجب شد با ترس لب بزند. – برگشتی! دستهای یخ زده و کوچکِ آیه گردن خاویر را گرفت. از گردنِ مرد خودش را آویزانش کرد. – برگشتم… برگشتم چون دلم برات تنگ…
رمان شولای برفی به صورت pdf کامل از لیلا مرادی

رمان شولای برفی به صورت pdf کامل از لیلا مرادی 4 (8)

7 دیدگاه
خلاصه رمان شولای برفی : سرد شد، شبیه به جسم یخ زده‌‌ که وسط چله‌ی زمستان هیچ آتشی گرمش نمی‌کرد. رفتن آن مرد مثل آخرین برگ پاییزی بود که از درخت جدا شد و او را و عریان در میان باد و بوران فصل خزان تنها گذاشت. شولای برفی، روایت‌گر…
IMG ۲۰۲۴۰۴۱۲ ۱۰۴۱۲۰

دانلود رمان دستان به صورت pdf کامل از فرشته تات شهدوست 3.7 (3)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان:   دستان سپه سالار آرایشگر جوانی است که اهل محل از روی اعتبار و خوشنامی پدر بزرگش او را نوه حاجی صدا میزنند دستان طی اتفاقاتی عاشق جانا، خواهرزاده ی بزرگترین دشمنش میشود چشم روی آبروی خود میبندد و جوانمردانه به پای عشق و احساسش می…
aks gol v manzare ziba baraye porofail 33

دانلود رمان نا همتا به صورت pdf کامل از شقایق الف 5 (2)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان:         در مورد دختری هست که تنهایی جنگیده تا از پس زندگی بربیاد. جنگیده و مستقل شده و زمانی که حس می‌کرد خوشبخت‌ترین آدم دنیاست با ورود یه شی عجیب مسیر زندگی‌اش تغییر می‌کنه .. وارد دنیایی می‌شه که مثالش رو فقط تو خواب…
IMG 20240405 130734 345

دانلود رمان سراب من به صورت pdf کامل از فرناز احمدلی 4.7 (9)

2 دیدگاه
            خلاصه رمان: عماد بوکسور معروف ، خشن و آزادی که به هیچی بند نیست با وجود چهل میلیون فالوور و میلیون ها دلار ثروت همیشه عصبی و ناارومِ….. بخاطر گذشته عجیبی که داشته خشونت وجودش غیرقابل کنترله انقد عصبی و خشن که همه مدیر…
149260 799

دانلود رمان سالوادور به صورت pdf کامل از مارال میم 5 (2)

1 دیدگاه
  خلاصه رمان:     خسته از تداوم مرور از دست داده هایم، در تال طم وهم انگیز روزگار، در بازی های عجیب زندگی و مابین اتفاقاتی که بر سرم آوار شدند، می جنگم! در برابر روزگاری که مهره هایش را بی رحمانه علیه ام چید… از سختی هایش جوانه…
اشتراک در
اطلاع از
guest

6 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
black girl
black girl
1 سال قبل

فقط اونجایی که میگه دستاشو روی شکمش گذاشت:// بدجور شام نخوردن گیر کرده تو گلوش😂💔

جانان
جانان
1 سال قبل

خلاصه رمان: از پله ها رفتن بالا و شهرام رو تخت خوابید و شیوا هم رفت حموم
نمیدونم نویسنده ما رو مسخره میکنه یا خودشو با این حجم از پارتی که میزاره اصلا یه نیم ساعتی طول میکشه یه پارت بخونیم

اقایی نیکا
اقایی نیکا
پاسخ به  جانان
1 سال قبل

پارت بعدم شهرام میره تو حموم دوباره تموم😐

𝑵𝒂𝒛𝒍𝒊
𝑵𝒂𝒛𝒍𝒊
پاسخ به  اقایی نیکا
1 سال قبل

😂 👩‍🦯

اقایی نیکا و زیبا
اقایی نیکا و زیبا
پاسخ به  𝑵𝒂𝒛𝒍𝒊
1 سال قبل

بخدا😂

راحله
راحله
پاسخ به  اقایی نیکا
1 سال قبل

وای خدا 😂😂😂😂😂😂

دسته‌ها

6
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x