رمان گرداب پارت 302 - رمان دونی

 

 

 

 

من و عسل ریز ریز خندیدیم و سامیار گفت:

-بخور عزیزم..نفستو نگه دار یهو بده بالا..

 

خنده ی من و عسل بیشتر شد و سوگل چشم غره ای به سامیار رفت:

-ممنون از راهنماییت..

 

بعد دوباره به لیوان نگاه کرد و با اکراه جرعه ای ازش خورد و باز نالید:

-خیلی بد مزه اس..

 

فاطمه خانم کنار سامان نشست و گفت:

-لوس نشو سوگل..بخور برات خوبه..

 

سوگل با اخم و اروم اروم دمنوشش رو خورد و بعد لیوان رو به سامیار داد و اون هم روی عسلی کنارش گذاشتش….

 

سورن صداش رو صاف کرد و گفت:

-اسمی مد نظرتون هست براش؟..

 

سوگل به سامیار نگاه کرد و با ذوق گفت:

-سامیار انتخاب کرده..

 

سامان ابرویی بالا انداخت و گفت:

-الله اکبر..چی می خواهی بذاری داداش؟!..

 

همه مشتاق و منتظر به سامیار نگاه می کردیم تا زودتر اسم انتخابیش رو بگه…

 

سامیار به سوگل نگاه کرد و سوگل با چشم هایی که برق میزد، سرش رو به تایید تکون داد…

 

سامیار اروم نگاهش رو چرخوند سمت بچه که خیلی اروم خوابیده بود…

 

کمی نگاهش کرد و بعد نفس عمیقی کشید و با لحن مهربون و پر احساسی لب زد:

-نفس!..

 

#پارت1733

 

من و عسل تو جامون جستی زدیم و کف دست هامون رو بهم کوبیدیم و با ذوق جیغ خفه ای کشیدیم که از حرکتمون صدای خنده ی همه بلند شد….

 

عسل دست هاش رو جلوی سینه ش تو هم قفل کرد و با ذوق گفت:

-وووی ننه..خیلی بهش میاد..

 

من هم با نیش باز شده، سرم رو به تایید تکون دادم و فاطمه خانم با محبت گفت:

-انشالله خوشنام باشه مامان جان..چه اسم قشنگی انتخاب کردین…

 

سورن و سامان هم تبریک گفتن و بعد از تشکر سوگل و سامیار، دوباره همه اروم سر جامون نشستیم….

 

لبخند پت و پهنی روی لب هممون نشسته بود و با شادی به نفس کوچولو نگاه می کردیم…

 

اسمش خیلی بهش میومد..

 

عسل سرش رو بهم نزدیک کرد و اروم گفت:

-ولی من یکم تو ذوقم خورده..

 

با تعجب نگاهش کردم و گفتم:

-چطور؟!..

 

دوباره سرش رو تو گوشم اورد و گفت:

-اخه خوشگلیه پدر و مادرشو ببین..باید خیلی قشنگ تر میشد..چیه این قیافه ی قرمز و چروک…

 

خنده ام گرفت و لبم رو محکم گزیدم:

-هیس ارومتر..همه نوزادا اول همین شکلین..بعد یکی دو ماه تازه شکل میگیرن…

 

-یعنی میگی خوشگل میشه؟..

 

نگاهم رو به نفس دوختم و با محبت سرم رو به تایید تکون دادم:

-اره اما دلت میاد..نگاه کن چه نازه..

 

عسل زیرچشمی به نفس نگاه کرد و گفت:

-اره دیگه بچه امونه..مجبوریم تحملش کنیم..

 

#پارت1734

 

می دونستم داره شوخی میکنه و از وقتی نفس به دنیا اومده بود، هردفعه که نگاهش می کرد، براش غش و ضعف می رفت….

 

نفس واقعا هم نوزاد خوشگل و نازی بود..از تمام نوزادهایی که تا حالا دیده بودم قشنگ تر بود….

 

من هم از همین الان براش میمردم..خصوصا که رنگ چشم هاش کپی چشم های سوگل و سورن بود….

 

هردفعه چشم هاش باز بود و با کنجکاوی به اطرافش نگاه می کرد، دلم برای اون چشم های سبزعسلی خوشگلش غش میکرد….

 

یهو با صدای سوگل من و عسل تو جامون پریدیم:

-شنیدم چی می گفتین..

 

با اخم و چپ چپ داشت نگاهمون می کرد که من سریع گفتم:

-من نگفتم..عسل گفت..

 

چشم های عسل گرد شد و مشتش رو جلوی دهنش گرفت و شاکی گفت:

-اِاِ ادم فروشو ببین..

 

سوگل با همون عصبانیت تصنعی با حرص گفت:

-عسل خانم جرات داری طرف دخترم بیا..حق نزدیک شدن بهشو دیگه نداری…

 

عسل لبخند خر کننده ای زد و با لحن لوسی گفت:

-سوگل جونم..

 

-کوفت..نبینم طرف دخترم بیایی..

 

-میدونی که من براش میمیرم..قربون شکلش برم…

 

سوگل با حرص گفت:

-ببند عسل..

 

سامان متعجب و با خنده گفت:

-چی گفتی عسل؟!..

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.4 / 5. شمارش آرا 92

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان شاه بیت
دانلود رمان شاه بیت به صورت pdf کامل از عادله حسینی

    خلاصه رمان شاه بیت :   شاه بیت داستان غزلیه که در یک خانواده ی پرجمعیت و سنتی زندگی میکنه خانواده ای که پر از حس خوب و حس حمایتن غزل روانشناسی خونده ولی مدت هاست تو زندگی با همسرش به مشکل خورده ، مشکلی که قابل حله غزل هم سعی میکنه این موضوع رو بدون فهمیدن خانوادش

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان نوای رؤیا به صورت pdf کامل از حنانه نوری

        خلاصه رمان:   آتش نیکان گیتاریست مشهوری که زندگیش پر از مجهولاتِ، یک فرد سخت و البته رقیبی قدر! ماهسان به تازگی در گروهی قبول شده که سال ها آرزویش بوده، گروه نوازندگی هیوا! اما باورود رقیب قدرش تمام معادلاتش برهم میریزد مردی که ذره ذره قلبش‌ را تصاحب میکند.     به این رمان امتیاز بدهید

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان آدم و حوا pdf از گیسوی پاییز

  خلاصه رمان :   نمی دانی که لبخندت خلاصه ای از بهشت است و نگاه به بند کشیده ات ، شریف ترین فرش پهن شده برای استقبال از دلم ، که هوایی حوا بودن شده …. باور نمی کنی که من از ملکوت نگاه تو به عرش رسیدم …. حرف های تو بارانی بود که زمین لم یزرع دلم

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان تموم شهر خوابیدن

    خلاصه رمان:       درمانگر بيست و چهارساله ای به نام پرتو حقيقی كه در مركز توانبخشی ذهنی كودكان كار می‌كند، پس از مراجعه ی پدری جوان همراه با پسرچهارساله اش كه به اوتيسم مبتلا است، درگير شخصيت عجيب و پرخاشگر او می‌شود. كسری بهراد از نظر پرتو كتابی است قطور كه به هيچ كدام از زبان

جهت دانلود کلیک کنید
رمان دل کش
دانلود رمان دل کش به صورت pdf کامل از شادی موسوی

  خلاصه: رمان دل کش : عاشقش بودم! قرار بود عشقم باشه… فکر می کردم اونم منو می خواد… اینطوری نبود! با هدف به من نزدیک شده بود‌…! تموم سرمایه مو دزدید و وقتی به خودم اومدم که بهم خبر دادن با یه مرد دیگه داره فرار می کنه! نمی ذاشتم بره… لب مرز که سهله… اگه لازم بود تا

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان رقص روی آتش pdf از زهرا

  خلاصه رمان :       عشق غریبانه ترین لغت فرهنگ نامه زندگیم بود من خود را نیز گم کرده بودم احساسات که دیگر هیچ میدانی من به تو ادم شدم به تو انسان شدم اما چه حیف… وقتی چیزی را از دست میدهی تازه ارزش واقعی ان را درک میکنی و من چه دیر فهمیدم زندگی تازه روی

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
7 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
نازنین
نازنین
5 ماه قبل

من میبینم از این رمان پارت اومده حالم بدمیشه ایششششششششش بس که چندشن همشون

Narges
Narges
6 ماه قبل

ادمین میشه بهمون بگی چقدر دیگه به پایانش مونده؟

hamta
hamta
6 ماه قبل

نویسنده خیلیییی داری کشش میدیاااا
فقط منتظرم ببینم ته این همه کشدار شدن چیه واقعا امیدوارم ارزش انتظار داشته باشه

camellia
camellia
6 ماه قبل

به نظرم کلا روال داستان تغییر کرده.ماجرای زایمان و بچه داری سوگل و سامیار,اون هم به تفسیر و نکته به نکته بچه داری.و اینکه چرا اینقدر ندید بدیدن!?حوصله آدم و سر می برن.اصلا داستان چیز دیگه ای نبود?!🤔

آخرین ویرایش 6 ماه قبل توسط camellia
متولی ن
متولی ن
6 ماه قبل

خیلی رفتارهای اغراق آمیز و لوس دارن همشون، همه چیز براشون عجیب و نفس گیره، چند تا چشم غره و نگاه چپ چپ هم که تو همه پارت ها هست

Sara
Sara
6 ماه قبل

وای دیگه همشون حال به هم زن شدن
از سوگل بگیر تاااااا

دسته‌ها
7
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x