غزال گریز پا پارت 43 - رمان دونی

 

 

غزال با لبخند در جلوی ماشین را باز کرد سوار شد :

 

سلام

 

– سلام عشقم ، چطوری ؟

 

عالی ‌، تو چی ؟

 

– تا وقتی تو خوب باشی منم خوبم .

 

اوووووو بهت نمیومد انقد حرف های قشنگ بلد باشی جناب رئیس .‌

 

– هر مردی این حرفارو بلده ولی اینا فقط مخصوص عشقشه .

 

فکر کنم امروز قراره حسابی خوش بگذره هااااا ، مخصوصا با این تغیرات تو

 

– عزیزم تا وقتی با منی بهت خوش میگذره . اصلا اگه همینجوری تا شب تا خیابونا بچرخیم بازم بهمون خوش میگذره .‌

 

غزال با یادآوری گذشته حالش دوباره بد شد …

همان لحظه که چشمانش را در بیمارستان باز کرد و اولین چیزی که زمزمه کرد این بود :

 

ماکان کجاست ؟

 

پرستار جواب درستی نداد اما مهراد با بدبختی زمزمه کرد :

 

رفته تو کما …

 

و غزال درست در همان لحظه تصمیم گرفت برای عشقش ، از او بگذرد و قلبش را به دست جلاد بسپارد . این دختر جز نحسی برای عزیزانش چیزی نداشت .‌ بعد از گذر روز ها هنوز درد فشرده شدن قلبش را حس میکرد . در پزشکی دردی وجود دارد به نام فانتوم . به آن درد خیالی نیز گفته میشود اما خیالی نیست ؛ بیمار واقعا درد میکشد اما از جایی که دیگر نیست ‌. انگار نگاه میکند به جای خالی چیزی و درد میکشد از نبودنش ، از نداشتنش ‌، از اینکه تنها خاطره ای برایش مانده و دردی مه کسی نمیفهمد …

 

 

غزال ، غزال ، غزااااااال

 

– جونم ، چیشده ؟

 

چته ؟ رفتی تو هپروت ؟

 

– نه ، یاد یه چیزی افتادم

 

چی ؟

 

تلخ خندی زد : هیچی ، ولش کن .

 

با رسیدن جلوی آزمایشگاه با استرس پیاده شد و ماکان هم کنارش

دستش را آنچنان محکم اسیر دستانش کرده بود که گویی قرار است فرار کند .

 

– خب جواب آزمایش خانم سلطانی و آقای پاکنهاد … بهتون تبریک میگم ، مثبته

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 2.9 / 5. شمارش آرا 8

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان ماهی دو اقیانوس
دانلود رمان ماهی دو اقیانوس به صورت pdf کامل از مهسا زهیری

    خلاصه رمان ماهی دو اقیانوس :   یک ماه از وقایع جلد اول گذشته و عمران که با حقایق تلخ و کوبنده‌ای در مورد تولد و هویت و گذشته‌اش مواجه شده، با خشم غیرقابل کنترل، خودش رو گوشه‌ای پنهان کرده و «عشق» رو مقصر همه‌ی مصیبت‌های خودش و بقیه می‌بینه. با سر رسیدن مردی که مرکز همه‌ی اتفاقاته،

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان شوماخر به صورت pdf کامل از مسیحه زادخو

        خلاصه رمان:   داستان از جایی آغاز میشود که دستها سخن میگویند چشم هاعشق میورزند دردها زخم بودند و لبخند ها مرهم . قصه آغاز میشود از سرعت جنون از زیر پا گذاشتن قوائد و قانون بازی …. شوماخر دخترک دیوانه ی قصه که هیچ قانونی برایش معنا ندارد .     به این رمان امتیاز

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان شهر بی یار pdf از سحر مرادی

  خلاصه رمان :     مدیرعامل بزرگترین مجموعه‌ی هتل‌‌های بین‌الملی پریسان پسری عبوس و مرموز که فقط صدای چکمه‌های سیاهش رعب به دلِ همه میندازه یک شب فیلم رابطه‌ی ممنوعه‌اش با مهمون ویژه‌ی اتاقِ vip هتلش به دست دخترتخس و شیطون خدمتکار هتلش میفته و…؟   «برای خوندن این رمان به کانال رمان من بپیوندید» به این رمان امتیاز

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان دلشوره

    خلاصه رمان:       هم اکنون داستان زندگی پناه را تهیه کرده ایم، دختری که بین بد و بدتر گیر کرده و زندگی اش دستخوش تغییراتی شده، انتخاب مردی که برای جان خودش او را قربانی میکند یا مردی که همه ی عمرش عاشقانه هایش را با او رقم زده، ماجرایی سراسر عشق و نفرت و حسرت،

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان مهره اعتماد

    خلاصه رمان :     هدی همت کارش با همه دخترای این سرزمین فرق داره، اون یه نصاب داربست حرفه ایه که با پسر عموش یه شرکت ساختمانی دارن به نام داربست همت ! هدی تمام سعی‌اش رو داره میکنه تا از سایه نحس گذشته ای که مادر و پدرش رو ازش گرفته بیرون بیاد و به گذشته

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان عاشک از الهام فتحی

    خلاصه رمان:     عاشک…. تقابل دو دین، دو فرهنگ، دو کشور، دو عرف، دو تفاوت، دو شخصیت و دو تا از خیلی چیزها که قراره منجر به ……..   عاشک، فارسی شده ی کلمه ی ترکی استانبولی aşk و به معنای عشق هست…در واقع می تونیم اسم رمان رو عشق هم بخونیم…     به این رمان

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
5 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
رستا
رستا
2 سال قبل

اگه پارت هات رو تند تند نزاری بیخیال خوندن رمانت میشن ❤️تند تند بزار لطفا

M.F
M.F
2 سال قبل

چرا اینقد پارتای کوتاه میزاری و اینکه همه چی چرا اینقد زود پیش میره😂

سار
سار
2 سال قبل

تو تمااام رمانهای ایرانی حتما باید تو کما رفتن باشه 🤣🤣یعنی اگر نباشه اصلا داستان پیش نمیره
و این کما رفتن سرآغاز یه اتفاق هست تو رمانهای ایرانی
نویسنده جان زحمت نده به خودت من می‌دونم میخوای بنویسی و غزال نذر کرد که اگر ماکان زنده بماند و به هوش بیاید از عشقش دست میکشد 🤣🤣🤣🤣آخه اینم شد نذر ؟تو رمانهای ایرانی دیدم این مورد رو
نویسنده والا بخدا مجبور نیستی اینقد به خودت فشار بیاری و فلش بک به سه سال قبل بزنی چون بدتر گند زدی به رمانت

Silver
Silver
2 سال قبل

باشه مثبت بود خب که چی
نمیخوای یکم رمان رو هیجانیش کنی

سار
سار
2 سال قبل
پاسخ به  Silver

کلا همه اتفاقا فورا میفته تو این رمان
هیجان میجان در کار نیست

دسته‌ها
5
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x