27 دیدگاه

رمان نغمه دل🎼پارت1

3.5
(4)

رمان: نغمه دل

🍀پارت اول🍀

نویسنده: جوجه رنگی

 

(محمد علی)

_زهره؟

_بله محمد علی؟

_کجا قراره بری باز؟

_دوستام تور کیش قراره برن گفتن جای یه نفر خالیه منم گفتم برم

_زهره عزیزم من چند دفعه گفتم خوشم نمیاد با دوستای مجردت بری؟

_علی من چندفعه گفتم من ادمم دلم گشت و گذار میخاد؟ ولی تو همش نیستی

_صبر کن هفته دیگه کارامو جور میکنم باهم بریم

_من با اونا هماهنگ کردو نمیشه که عزیزم

_حداقل از قبل بهم میگفتی

_محمد علی اینقدر گیر نده دیگه

راستی به کارتم پول واریز کن عشقم خدافظ

سری تکون دادم

دیگه عادت کرده بودم به این نوع زندگی، همیشه همینطوریه اخرین نفر من باید خبردار شم و سر اخر هم حرفش رو به کرسی بشونه

تو همین فکرا بودم که رضا زنگ زد

_الو رضا

_سلام داداش خوبی؟

_ممنون خوبی؟

_شکر خوبیم

_داداش گفتم یادت بندازم فردا قرارع بریم روستا برای تایید ساختمون

_خوب شد گفتی باشه بیا دنبالم

_باشه خدافظ

باید زنگ میزدم به پیرمردی که هربار برای چک کردن کارا میرفتم اونجا و دخترش ازمون پذیرایی میکرد

ادمای خیلی خوبی بودن

………………………….

نزدیک نیم ساعت دیگه میرسیدیم

اول باید میرفتیم خونه و استراحت میکردیم و بعد بریم سراغ ساختمون

در زدم _سلام اقا خیلی خوش اومدین قدم رنجه کردین

_ممنون حاج حسن

_بفرمایید داخل

کلیدو گرفتم و رفتم خونه اتاق نسبتا کوچیکی بود و ولی تمیز بود و برای خاب و استراحت خوب بود

اول رفتیم حمام بدجور گشنه بودم ولی بیشتر به خاب نیاز داشتم که صدای در اومد

درو باز کردم و دیدم به به حاجت شکن زود براورده میشه

_اقا ببخشید مزاحمتون شدم غذا اوردیم براتون

مثل همیشه با دستپخت خوشمزش شرمندمون میکرد

_ممنونم مائده خانم ببخشید تو زحمت انداختمتون

خواهش میکنم ارومی گفت و فرار کرد.

این دختر اینقدر خجالتی بود که تا منو میدید دست و پاشو گم میکرد و زود درمیرفت ، یع جوری در میرفت که انگار مت لولوخور خورم

درو بستم که رضا مشتاق تر از من اومد جلو و سینی رو گرفت

_به به عجب دستپختی داره این دختر، لعنای هردفعه میام اینجا با پرخوری هام وزن اضافه میکنم

انگار چهل ساله آشپزی میکنه که اینقدر ماهره

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 3.5 / 5. شمارش آرا 4

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
IMG ۲۰۲۳۱۱۲۱ ۱۵۳۱۴۲

دانلود رمان کوچه عطرآگین خیالت به صورت pdf کامل از رویا احمدیان 5 (2)

بدون دیدگاه
      خلاصه رمان : صورتش غرقِ عرق شده و نفسهای دخترک که به لاله‌ی گوشش می‌خورد، موجب شد با ترس لب بزند. – برگشتی! دستهای یخ زده و کوچکِ آیه گردن خاویر را گرفت. از گردنِ مرد خودش را آویزانش کرد. – برگشتم… برگشتم چون دلم برات تنگ…
رمان شولای برفی به صورت pdf کامل از لیلا مرادی

رمان شولای برفی به صورت pdf کامل از لیلا مرادی 4 (8)

7 دیدگاه
خلاصه رمان شولای برفی : سرد شد، شبیه به جسم یخ زده‌‌ که وسط چله‌ی زمستان هیچ آتشی گرمش نمی‌کرد. رفتن آن مرد مثل آخرین برگ پاییزی بود که از درخت جدا شد و او را و عریان در میان باد و بوران فصل خزان تنها گذاشت. شولای برفی، روایت‌گر…
IMG ۲۰۲۴۰۴۱۲ ۱۰۴۱۲۰

دانلود رمان دستان به صورت pdf کامل از فرشته تات شهدوست 3.7 (3)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان:   دستان سپه سالار آرایشگر جوانی است که اهل محل از روی اعتبار و خوشنامی پدر بزرگش او را نوه حاجی صدا میزنند دستان طی اتفاقاتی عاشق جانا، خواهرزاده ی بزرگترین دشمنش میشود چشم روی آبروی خود میبندد و جوانمردانه به پای عشق و احساسش می…
aks gol v manzare ziba baraye porofail 33

دانلود رمان نا همتا به صورت pdf کامل از شقایق الف 5 (2)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان:         در مورد دختری هست که تنهایی جنگیده تا از پس زندگی بربیاد. جنگیده و مستقل شده و زمانی که حس می‌کرد خوشبخت‌ترین آدم دنیاست با ورود یه شی عجیب مسیر زندگی‌اش تغییر می‌کنه .. وارد دنیایی می‌شه که مثالش رو فقط تو خواب…
IMG 20240405 130734 345

دانلود رمان سراب من به صورت pdf کامل از فرناز احمدلی 4.7 (9)

2 دیدگاه
            خلاصه رمان: عماد بوکسور معروف ، خشن و آزادی که به هیچی بند نیست با وجود چهل میلیون فالوور و میلیون ها دلار ثروت همیشه عصبی و ناارومِ….. بخاطر گذشته عجیبی که داشته خشونت وجودش غیرقابل کنترله انقد عصبی و خشن که همه مدیر…
149260 799

دانلود رمان سالوادور به صورت pdf کامل از مارال میم 5 (2)

1 دیدگاه
  خلاصه رمان:     خسته از تداوم مرور از دست داده هایم، در تال طم وهم انگیز روزگار، در بازی های عجیب زندگی و مابین اتفاقاتی که بر سرم آوار شدند، می جنگم! در برابر روزگاری که مهره هایش را بی رحمانه علیه ام چید… از سختی هایش جوانه…

آخرین دیدگاه‌ها

اشتراک در
اطلاع از
guest

27 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
خواننده ناشناس
خواننده ناشناس
11 ماه قبل

موفق باشی جوجه رنگی❤

✞ΛƬΣПΛ✞
پاسخ به  خواننده ناشناس
11 ماه قبل

به به
احوال شما

Fateme
Fateme
1 سال قبل

پ پارت دو کو؟

Fateme
Fateme
پاسخ به  Eda
1 سال قبل

ممنانم😂❤️

✞ΛƬΣПΛ✞
پاسخ به  Fateme
1 سال قبل

گذاشتم برو بخون خخخ

Fateme
Fateme
پاسخ به  ✞ΛƬΣПΛ✞
1 سال قبل

ممنانم😂خخ

ꜱᴇᴘɪᴅᴇʜ
عضو
1 سال قبل

نویسنده شدنت مبااااارک🤗
اولین پارت هم عالی بود عزیزم😇

Fateme
Fateme
1 سال قبل

ادااااااااااااا
افرین دختر موفق باشی عزیززززززم میترکونی👌🏻🫀

bahar
bahar
1 سال قبل

ادا جون تاحالا که عالی بوده ولی به نظر منم کاش شخصیتشون بگی بوس😘🦋✨

Yas
Yas
1 سال قبل

آقاااا هر روزه پارت میدید؟؟؟

Yas
Yas
پاسخ به  Eda
1 سال قبل

عاشقتممممم بوس بهت😍😘

Yas
Yas
1 سال قبل

اداااا تا الان خیلی خیلی خوب پیشرفتی آجی
فقط یکی اینکه یکذره غلط املایی داری
بعدم شخصیتهای داستانتو شرح بده مثلا بفهمم محمدعلی چه شکلی از لحاظ هیکل قیافه و همچنین مائده و زهره و رضا و…..😂

Yas
Yas
پاسخ به  Eda
1 سال قبل

چشمتم بی اشک😍
باشه😂

Niki
Niki
1 سال قبل

مبارکههههه 💃🏻🥳🕺🏻🎊🎉
پارت اولش قشنگ بود ، همین جور پر قدرت برو جلووو
موفق باشی 👍🏻👌🏻

Niki
Niki
پاسخ به  Eda
1 سال قبل

❤💋😍

✞ΛƬΣПΛ✞
عضو
1 سال قبل

فاطمه بی زحمت دسته رمان ادا رو درس کن دا مرسی

✞ΛƬΣПΛ✞
عضو
1 سال قبل

تبریک واسه نویسنده شدنت
و تبریک واسه نوشتن اولین رمانت
پر قدرت برو جلو

✞ΛƬΣПΛ✞
پاسخ به  Eda
1 سال قبل

چاکریم

دسته‌ها

27
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x