رمان دختر نسبتا بد ( بهار ) پارت 18
استاد برگه هارو یکی یکی بین دانشجوها پخش کرد و بعد هم روی صندلی نشست و یه سری توضیح کوتاه داد و ازمون خواست شروع کنیم. خودکار رو برداشتم و شروع به نوشتن کردم درحالی که پگاه مدام منتظر بود براش بگم. ده سوال بود و من بخاطر پگاه تو سریعترین زمان ممکن جواب همه رو نوشتم و بعد دور