23 آبان 1400 - رمان دونی

روز: 23 آبان 1400 (فرمت تاریخ آرشیو روزانه)

رمان عشق ممنوعه استاد

رمان عشق ممنوعه استاد پارت 62

    بی اختیار تنم لرزید و از حس حقارتی که بهم دست داده بود بیشتر توی خودم جمع شدم و با دستای مشت شده زیرلب آروم زمزمه کردم :   _تاوان همه اینا رو پس میدید !!!   نه نباید به این زودی کوتاه میومدم و کم میاوردم اونم الان که اول ماجراس و تازه داره این بازی شروع

ادامه مطلب ...

رمان دختر نسبتا بد ( بهار ) پارت 25

    نوشین شمع هارو با فندک روشن کرد و گفت:     -عه! خب خوب…به موقع اومد…بهترین زمان ممکن بود!   لباس خوشگل و خوش رنگی پوشیده بود و آرایش ملایمی هم انجام داده بود. یه پیرهن خوشگل که دور تا دور یقه ی گشادش چین میخورد و یه دامن کوتام مشکی….گوشواره هاش همرنگ گلهای پیرهنش بودن و سایه

ادامه مطلب ...

رمان دختر نسبتا بد ( بهار ) پارت 24

  منو کشید تو آغوش خودش.اونقدر که تو بدنش مچاله شدم یا بهتره بگم احساس مچاله شدن بهم دست داد. تو همون حالت تصمیم گرفتم سوالی رو بپرسم که این چند روز ذهنم درگیرش بود:     -مهرداد !؟   -جونم…   -میگم نمیدونم حسی که میخوام ازش حرف بزنم درست باشه یا نه اما…اما من…اما من حس میکنم نوشین

ادامه مطلب ...