25 بهمن 1401 - رمان دونی

روز: 25 بهمن 1401 (فرمت تاریخ آرشیو روزانه)

رمان طلوع

رمان طلوع پارت ۶۳

      _ کجا میری امیرعلی؟…   سرعتش رو بیشتر میکنه و میگه: بیمارستان….   _ نیازی نیست….حالم بهتره…میخوام برم نمایشگاه…   بدون نگاه کردن بهم میگه: یه بار دیگه بگی نمایشگاه من میدونم و تو….     این احساس مسولیت های مزخرفش حالمو بهم میزنه چون هیچکدوم رو نمیتونم باور کنم…..       _ قرار نیست برام

ادامه مطلب ...
رمان آووکادو

رمان آووکادو پارت 2

    صداها بالاتر می‌رود و صدای حسام بین عربده‌ی مرد گم می‌شود   – اون خواهر نمک‌نشناست به خاطر این ریغو رید تو سر تا پای من؟   درگیری پیش می‌آید، این را از صداهای ناجوری که از بیرون ماشین می‌آید می‌فهمم و اما اصلاً دلم نمی‌خواهد از ماشین پیاده شوم و با آن‌ها روبرو شوم.   بالاخره صدای

ادامه مطلب ...
رمان گرداب

رمان گرداب پارت 122

    تو دلم خالی شد و گیج نگاهم رو بینشون چرخوندم..   عسل که حالم رو دید تند تند گفت: -فقط یه احتماله..گفتم شاید..نگفتم که حتما همینطوره..چرا سریع وا میری…   سرم رو پایین انداختم و چشم هام رو محکم بستم..حرفش بدجور برده بودم تو فکر…   حالا که بهش فکر میکنم درست می گفت..شاید سامیار به یکی مشکوک

ادامه مطلب ...

دانلود رمان بن بست 17 pdf از پگاه

  خلاصه رمان :     رمانی از جنس یک خونه در قدیمی‌ترین و سنتی‌ترین و تاریخی‌ترین محله‌های تهران، خونه‌ای با اعضای یک رنگ و با صفا که می‌تونستی لبخند را رو لب باغبون آن‌ها تا عروس‌شان ببینی، خونه‌ای که چندین کارگردان و تهیه‌کننده خواستار فیلم ساختن در اون هستن، خونه‌ای با چندین درخت گیلاس با تخت زیرش که همه

ادامه مطلب ...
رمان آوای نیاز تو

رمان آوای نیاز تو پارت 139

    با ناباوری خیره بودم به آدمی که تو ذهنم ستایشش می‌کردم به خاطر بی نیازیش از بقیه آدما و اراده ای که داشت ولی الان وقتی این طوری حرف میزد و غم درونیش که خیلیم کهنه بود و بروز میداد می‌تونستم‌ بگم هیچ آدمی خالی از درد و غم نیست   نمی‌دونستم به آدمی‌ که همیشه حرفاش با

ادامه مطلب ...