رمان آووکادو پارت 138
– منظورم اینه خبری از علاقهش نیست، فقط داره رفتارای بد و زنندهشو به خاطر میاره.. – مگه قبلا علاقه ای بود که برگرده؟ چون نزدیک ماشین شدهایم، سوالم بی جواب میماند. – فکر کنم خوابیده.. رهام زمزمه میکند و با باز کردن درب ماشین، کمکم میکند که روی صندلی برگردم.. با اینکه در را به آرامی میبندد، اما