17 آذر 1403 - رمان دونی

روز: 17 آذر 1403 (فرمت تاریخ آرشیو روزانه)

رمان حورا

رمان حورا پارت 357

          نیمه‌های شب بود که با صداهایی از اشپزخانه بیدار شدم. نگران از جا برخاستم و با تن زدن روپوش لباس‌خوابم بیرون رفتم، به محض پا گذاشتن در پذیرایی، با دیدن مردی که نیاز را روی شانه‌اش تکان میداد و زیرلبی حرف میزد آرام گرفتم.   داشت شیر خشکش را حاضر میکرد، نزدیک شدم و کنار

ادامه مطلب ...
رمان جزر و مد

رمان جزر و مد پارت 37

    از آشپزخونه که چهار زانو اومدم تو سالن مامان خواب بود و پایین پاش خونی……   من حتی ترسیدم بهش بگم نزنتش   با دوتا دستاش مچمو گرفت از گوشام پایین آورد و به جلوی خودش نگه داشت   _منو نگاه کن…..   نمیکنم…..نگاش نمیکنم   میخواد بزنه میخواد فحشم بده به من و بابام میخواد بگه نون

ادامه مطلب ...
رمان غرق جنون

رمان غرق جنون پارت 66

    چشمانم درشت شد و ابروهایم به فرق سرم چسبیدند. چشمان به خون نشسته اش را که دیدم خشکم زد و زیر لب با ناباوری نامش را بردم.   _ عامر…   _ پشمـــام! عامر اومده؟ آره؟ اون از کجا فهمیده؟ اومده دنبالت؟ وای دهنت سرویسه باوان!   حتی صدای جیغ مانند تمنا هم نتوانست از آن حالت خارجم

ادامه مطلب ...

دانلود رمان کتمان به صورت pdf کامل از فاطمه کمالی

      خلاصه رمان:   ارغوان در ۱۷ سالگی خام حرف های ایمان شده و با عشق فراوان با او نامزد می‌شوند، اما رفتن ناگهانی ایمان ضربه هولناکی به او می‌زند، که روحش زیر آوارهای این عشق می‌میرد، اکنون که ارغوان سوگوار خواهرش است آن هم به دلیل تصادفی که مقصر خود ارغوان است، دوبار با ایمان رو به

ادامه مطلب ...