1 دیدگاه

صدای سکوت 23

3
(2)

اتش را خاموش کردند و به سمت ماشین ها رفتند، باز هم نگاه های امین هدیه را راحت نمی گذاشت!

اما چاره ای نبود….

کاوه به سمت ماشین خودش که دورتر بود رفت تا ان را روشن کند و به سمت هدیه بیاید

سیمین – هدیه بیا با نیما اینا بریم ما رو برسونن

هدیه – خب چه کاریه کاوه من و تو رو برسونه اونا هم برن خونشون

نیما – هدیه خانم زحمتی نیست خونه هامون تو یه کوچه اس

قیافه هدیه اویزان شد یعنی باید با امین در یک ماشین باشند؟

هدیه – باشه پس شما برید من اینجا وایمیستمم تا کاوه بیاد بهش بگم

سیمین – اوکی برو

.

.

.

پنج دقیقه ای می شد که هدیه منتظر کاوه بود و بلاخره کاوه امد

کاوه – بپر بالا

هدیه – چیزه من با سیمین اینا میرم خونه شوهرش تو یه کوچس با اونا گفتن منم برم

کاوه – باشه. ولی عجب نقشه ای ریختیا ادامش میدی یا بگیم بهشون؟

هدیه – بزار یه چند هفته ادامه بدیم خیلی حال میده مخصوصا وقتی سپهر اومد

کاوه میخواست چیزی بگوید که صدای بوق ماشینی که پشت سرش بود امد

ماشین نیما بود از هدیه میخواستند که عجله کند و سوار ماشین شود.

هدیه با کاوه خداحافظی کرد و سوار ماشین شد

خداروشکر میکرد که سیمین عقب نشسته بود و امین جلو

  • فردا

شب وقتی که به خانه امدند سیمین در ماشین خوابش برده بود و نیما او را بغل کرد و به خانه برد

اما امروز سیمین هدیه را کچل کرد تا به او بگوید چطور شد که با کاوه شروع به قرار گذاشتن کردند

هدیه چیزی نگفت زیرا هنوز داستان خودش را با داستان کاوه هماهنگ نکرده بود

امروز هم سپهر از مشهد برمیگشت و او باید به خانه میرفت تا انجا را کمی مرتب کند و برایشان چیزی بپزد

سیمین – هدیه زود باش بگو دیگه مردم از فضولی

هدیه – شرط داره

سیمین- ای بابا چه شرطی؟

هدیه – باید امروز با من بیای خونه تا بعد بهت بگم

سمین – خونه شما چیکار؟

هدیه – سپهر اینا میان دیگه بریم مرتب کنیم و عذا اینا بپزیم

سیمین- قرار بود با نیمه بریم بیروووون

هدیه لبخن خبیصانه ای زد – کنسلش می کنی

سیمین با گریه ای مصنوعی باشه ای گفت و به نیما زنگ زد

هدیه هم فرصتی گیر اورد تا به کاوه زنگ

بزند تا از او بخواهد همراه هم به فرودگاه بروند

کاوه – الوووو چطوری دوست دختر قلابییی

هدیه خنده ای کرد – گمشوووووو جناببب گاوه

+ ای بابا تو باز به من گفتی گاوه اقااا نگو نکن دوست ندارم میفهمی؟

-نه اما به یه شرط میفهمم؟

+ چه شرطی

–  باید با من بیای فرودگاه دنبال سپهر اینا

+ تو که داری خواسته ات رو از زنگ زدن میگی مطمینم بعد از این بازم بهم میگی گاوه

هدیه قهقه ای سر داد

–  شما چقدر خوب منو میشناسی

همان حین سیمین وارد اتاق شد و به هدیه پرید

–  وای وای چشم منو دور دیدی داری با عشقت دل و قلوه رد و بدل میکنی؟  میدونستی خیلی گاوی؟

هدیه خدافزی سر سری با کاوه کرد و باز هم از حرص خوردن سیمین به خنده افتاد

– چیشده چرا پری؟

+ میدونی دیشب امین به نیما چی گفته؟

هدیه جدی شد

– نه چی گفته ؟

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 3 / 5. شمارش آرا 2

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
c87425f0 578c 11ee 906a d94ab818b1a3 scaled

دانلود رمان به سلامتی یک شکوفه زیر تگرگ به صورت pdf کامل از مهدیه افشار 3.7 (3)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان:   سرمه آقاخانی دختری که بعد از ورشکستگی پدرش با تمام توان برای بالا کشیدن دوباره‌ی خانواده‌اش تلاش می‌کنه. با پیشنهاد وسوسه‌انگیزی از طرف یک شرکت، نمی‌تونه مقاومت کنه و بعد متوجه می‌شه تو دردسر بدی افتاده… میراث قجری مرد خوشتیپی که حواس هر زنی رو…
aks darya baraye porofail 30 scaled

دانلود رمان یمنا به صورت pdf از صاحبه پور رمضانعلی 3 (4)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان:     چشم‌ها دنیای عجیبی دارند، هزاران ورق را سیاه کن و هیچ… خیره شو به چشم‌هایش و تمام… حرف می‌زنند، بی‌صدا، بی‌فریاد، بی‌قلم… ولی خوانا… این خواندن هم قلب های مبتلا به هم می خواهد… من از ابتلا به تو و خواندن چشم‌هایت گذشته‌ام… حافظم تو را……
aks gol v manzare ziba baraye porofail 43

دانلود رمان بانوی رنگی به صورت pdf کامل از شیوا اسفندی 5 (2)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان:   شایلی احتشام، جاسوس سازمانی مستقلِ که ماموریت داره خودش و به دوقلوهای شمس نزدیک کنه. اون سال ها به همراه برادرش برای این ماموریت زحمت کشیده ولی درست زمانی که دستور نزدیک شدنش، و شروع فاز دوم مأموریتش صادر میشه، جسد برادرش و کنار رودخونه فشم…
55e607e0 508d 11ee b989 cd1c8151a3cd scaled

دانلود رمان سس خردل به صورت pdf کامل از فاطمه مهراد 5 (2)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان:     ناز دختر فقیری که برای اینکه خرجش رو در بیاره توی ساندویچی کوچیکی کار میکنه . روزی از روزا ، این‌ دختر سر به هوا به یه بوکسور معروف ، امیرحافظ زند که هزاران کشته مرده داره ، ساندویچ پر از سس خردل تعارف میکنه…
porofayl 1402 04 2

دانلود رمان آرامش پنهان به صورت pdf کامل از سمیرا امیریان 4 (5)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان:       دلارا دختری است که خانواده خود را سال ها پیش از دست داده است و به تنهایی زندگی می گذراند. روزی آگهی استخدام نیرو برای یک شرکت مهندسی کامپیوتر را در اینستا مشاهده می کند و برای مصاحبه پا به این شرکت می گذارد…

آخرین دیدگاه‌ها

اشتراک در
اطلاع از
guest

1 دیدگاه
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
𝕾𝖚𝖌𝖆𝖗 𝕲𝖊𝖓𝖎𝖚𝖘
𝕾𝖚𝖌𝖆𝖗 𝕲𝖊𝖓𝖎𝖚𝖘
10 ماه قبل

یعنی عسل روتو برم با این پارت گذاشتنت😐🔪

دسته‌ها

1
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x