رمان بوسه بر گیسوی یار پارت 118
با لبخند میگوید: -منم همینو میخوام… اما در کنارش از توام خوشم میاد! میخواهم جواب بدی بدهم که او با چشمکی میگوید: -حیف که تو از بهادر خوشِت میاد… قلبم هری پایین می افتد. با دهان باز مانده، پر از حرص میغرم: -چرا کسشِ… حیرت میکند و من سریع و بلند میگویم: -نه بی ادبِ بی کلاس! میگم چرا