photo 2020 07 06 18 52 49

رمان نبض سرنوشت پارت۸ 5 (2)

21 دیدگاه
دختره که رفت پسره نشست صندلی روبروم. مریم با استرس کنارم نشست . خوب میدونست وقتی که عصبی بشم نمیفهمم چی کار میکنم. سرمو بین دستام گرفتم .تقصیر عسل نبود تقصیر من بود .تقصیر حماقت خودم بود. من باختم تو بازیش .بدم باختم ولی نه به اون ، به خودم…
photo 2020 07 06 15 04 49

رمان نبض سرنوشت پارت۷ 5 (1)

6 دیدگاه
آرشام سرشو میخارونه و میگه :جالبه سوالی نگاش میکنم که میگه : تازه فهمیدم به کی رفتی.خانوادتا مشکل دارید لبخند ژکوندی میزنم و میگم :هم خستم هم حوصله ندارم وهم تازه بعد 6 ماهه دارم میبینمت. پس رعایتت رو خیلی زیاد دارم میکنم میخنده و میگه: فعلا درو باز کن…
photo 2020 07 05 14 10 25

رمان نبض سرنوشت پارت۶ 5 (4)

10 دیدگاه
گوشیمو در آوردم و عکس دست جمعی که سینا گرفته بود نشونش دادم و گفتم:هر کدوم به نظرت آشنا اومد اونه گوشی رو گرفت و گفت:مگه تاحالا دید.. چشماش گرد شد و با تته په گفت:این..این پوزخندی زدم و گفتم :دختر خالمه گوشی رو روی میز گذاشت و گفت: ماهان…
photo 2020 07 04 12 17 16

رمان نبض سرنوشت پارت 5 4 (4)

4 دیدگاه
آیلین یکی از گوجه های سالم رو به طرفش پرت کرد که سینا جاخالی داد و خورد به دیوار ماهان نگاهی به دیوار کرد و گفت :زحمت خودت رو زیاد کردی ، بعدم رفت بیرون. آیلین عصبی از آشپزخونه رفت بیرون. آذین همون طور که میخندید گفت : ـمن برم…
photo 2020 07 03 10 09 05

رمان نبض سرنوشت پارت4 4 (4)

2 دیدگاه
با ذوق میگه :باشه .پس بهار حواست باشه سوتی ندی ها . سوار ماشین میشم و نگاهی به ماهان میندازم. دلم میخواست ساعت ها بشینم و نگاش کنم. نگامو ازش میگیرم و با سوار شدن آیلین حرکت میکنم. _باورم نمیشه بدون اینکه نگاش کنم میگم:چی باورت نمیشه _اینکه تو مسابقه…
imagesF0ZFMDME

رمان نبض سرنوشت پارت3 5 (3)

6 دیدگاه
نمیدونستم بخندم یا گریه کنم . آیلین خنده ای کرد و گفت:به دیار باقی شتافتی؟ خندیدم و گفتم :نه هنوز ولی به زودی خواهم پیوست. آیلین نگاهی به ساعتش کرد و گفت دیر وقته دیگه بریم آماده شیم راستی تو پیش زن عمو و دختر عموتی نه؟ _نه _چه خوب…

رمان نبض سرنوشت پارت2 3.7 (3)

11 دیدگاه
_علاقه ای به باز کردن اتفاقات گذشته ندارم _حتی اگه باعث شه حقایقی رو بفهمید که ممکنه مسیر زندگیتون رو عوض کنه ؟ دو دل نگاش کردم که گفت: خانم کریمی فکر نمیکنم دیدن پدربزرگتون و خانواده مادریتون به ضرر شما باشه. مونده بودم چی کار کنم. حق با اون…
IMG 20200629 112300 779

رمان نبض سرنوشت پارت1 5 (2)

13 دیدگاه
  نام رمان : نبض سرنوشت نام نویسنده : الناز  ژانر: اجتماعی، عاشقانه قدمه: ما به میزان ایمان واعتماد به نفسمان جوان و به اندازه تردیدها و ترسمان پیر میشویم در حد آرزوهایمان جوان، و هم سنگ ناامیدیهایمان پیر خواهیم شد کلید دست خود ماست… نام رمان :نبض سرنوشت ژانر:عاشقانه،…