رمان ترمیم پارت 18
3 دیدگاه
نگاهش را به من نمیدهد. نیلی را بغل گرفته است. چانهاش را میگیرم تا به صورتم نگاه کند. این میزان از دستکم گرفتن خود از او بعید است. _ گلی! نیلی رو میآرم که تو مشغول باشی، وقتی حوصلهت سر رفت. که نیازی نباشه با یه مشت خالهزنک دمخور…