+ اسمت چیه؟!   یه نگاه کوتاه کردولی جواب نداد…   + فرهاد نمیزاره اسم تو بگی   _ نه   + پس اسم تو بگو میتونی با…

    فرهاد: شک دارم اصن فارسی میفهمی یانه؟! چند بار گفتم دخالت نکن   آسانسور متوقف شد مستقیم رفتیم تو اتاقی که چند قدم فاصله داشت   فقط بهم…

    بعد از اینکه هواپیما خارج شدیم تو فرودگاه خاله منتظر فرهاد بود قبلش ازم پرسیده بود که ناراحت نیست با فرهاد حرف میزنه   بعد از اینکه حرف…

    خوب من آماده ام یه عکس از کوروش داشتم اونم گذاشتم توچمدون به خودم تلقین می کردم که میتونم باید انجام بدم   صدای در زدن اومد  …

    یه هفته گذشته بود و من هیچکاری نکردم … شبا نمیتونستم بخوابم خیلی بد هواشو کرده بودم عکساشو هر شب میزارم جلو روم نگاه میکنم چرا اینقدر خنگم…

    یه هفته گذشته بود و من هیچکاری نکردم … شبا نمیتونستم بخوابم خیلی بد هواشو کرده بودم عکساشو هر شب میزارم جلو روم نگاه میکنم چرا اینقدر خنگم…

    +میگم دانیال تو خبری از کوروش نداری؟!   داشت تو آیینه ماشین موهاشو درست می کرد تعجب کرد که ازش این سوالا پرسیدم…   + چیه چرا اینطوری…

    فصل دوم خدمتکار عمارت درد پارت اول #مارال با حس تکون دادن یه نفر کم کم چشامو باز کردم یه صدای بچه گونه به گوشم میومد   _…