رمان دختر نسبتاً بد فصل دوم پارت 7
6 دیدگاه
دستهامو مشت کردم و با همون صورت خیس بهش خیره موندم. خیلی دلم میخواست از خودم دفاع کنم و جواب توهینهاش رو بدم اما حس کردم سکوت در مقابل توهینهاش گزینه ی بهتری بود. نباید حرفی میزدم. نباید بهش می توپیدم و به روش خودش باهاش برخورد میکردم نامحسوس…