رمان دلارای پارت 275
دلارای آرام زمزمه کرد _ من دزد نیستم الهه آدرس خونمو داره اگر چیزی کم شده بود…. _ بشین عزیزم الهه براش آب بیار بعد تنهامون بذار سرگردان منتظر ماند و بعد از چنددقیقه لیوان آب را از الهه گرفت زن اشاره زد _ بچه رو هم ببر الهه همراه هاوژین