Polish ۲۰۲۲۰۲۱۶ ۲۰۴۷۲۳۹۰۰

غزال گریز پا پارت 14 4.5 (2)

12 دیدگاه
  بدون اینکه نظرم رو بخواد ، پاشو تا ته رو گاز فشار میده که ماشین از جا کنده میشه و حدود چهل دقیقه بعد ، جلوی یه باشگاه بوکس پارک میکنه با تعجب میگم : خواهرت بوکس کار میکنه ؟   – آره .   چند دقیقه ای منتظر…
Polish ۲۰۲۲۰۲۱۶ ۲۰۴۷۲۳۹۰۰

غزال گریز پا پارت 13 5 (1)

12 دیدگاه
    چشم هام رو باز کردم و خودمو روی تخت ، توی اتاقم دیدم .‌ خاطرات دیشب تو ذهنم تداعی میشد در همون حال در اتاق باز شد و مامان اومد داخل ، بخاطر دیشب باهام سرسنگین بود با بعض گفتم : مامان بخاطر یه مشت آدمی که تازه…
Polish ۲۰۲۲۰۲۱۶ ۲۰۴۷۲۳۹۰۰

غزال گریز پا پارت 12 5 (1)

5 دیدگاه
    با آرامش رفتم حموم و موهامو جلو آینه سشوار کشیدم ‌ یه مانتو آلبالویی با یقه حلزونی که آستین هاش مچ میخورد و شلوار سفید پاچه تنگ پوشیدم . شال سفید رو عربی دور سرم بستم و کیف کوچیکی به همون رنگ روی دوشم انداختم و با لبخند…
Polish ۲۰۲۲۰۲۱۶ ۲۰۴۷۲۳۹۰۰

غزال گریز پا پارت 11 4.5 (2)

3 دیدگاه
    #از زبان آسیه   بالا سر غزالی رفتم که غرق در خواب و به شدت معصوم بود ‌ طفل مظلوم و بی پناهی که ۱۵ سال پیش در آغوش مادری ام پناهش دادم ، حال دختری شده بود که جانم به جانش بند شده و ترس از دست…
Polish ۲۰۲۲۰۲۱۶ ۲۰۴۷۲۳۹۰۰

غزال گریز پا پارت 10 5 (1)

18 دیدگاه
    سپیده هم دیگه چیزی نگفت ، اخلاق و چهار چوب هایی که به شدت برام مهم بودن رو میدونست . کنار بچه ها نشستم و شروع کردیم به حرف زدن که دیدم سن خالی شد و سپی ، میکروفون به دست وایساده بود .   ملیکا با تعجب…
Polish ۲۰۲۲۰۲۱۶ ۲۰۴۷۲۳۹۰۰

غزال گریز پا پارت 9 5 (1)

8 دیدگاه
    رفتم تو آشپزخونه و آب رو ریختم تو کتری برقی پودر های هات چاکلت رو تو لیوان ریختم و منتظر جوش اومدن آب شدم . یعنی آخر ماجرا چی میشد ؟ چی برام رقم زده بود زندگی ؟ همون شبی که بابام بهم واقعیت رو گفت ، خیلی…
Polish ۲۰۲۲۰۲۱۶ ۲۰۴۷۲۳۹۰۰

غزال گریز پا پارت 8 5 (1)

13 دیدگاه
    از جا بلند شه و به سمتش رفتم :   چیه ؟ چرا انقد کلافه ای ؟   – دلم میخواد برم با خواهرم حرف بزنم ولی …   ولی چی؟   – میترسم بهش آسیب بزنم ، اون الان تو سن حساسیه . نوجوونه ، پر از…
Polish ۲۰۲۲۰۲۱۶ ۲۰۴۷۲۳۹۰۰

غزال گریز پا پارت 7 3.3 (3)

19 دیدگاه
  #از زبان غزال   صبح با حس نرمی چیزی رو صورتم چشمامو باز کردم . با دیدن مهراد دوباره پتو رو کشیدم رو سرم و رومو ازش برگردوندم پتو رو از روم کشید خواست صورتمو ببوسه ولی مانع شدم :   مهراد چته خواب نما شدی؟ نه به دیشبت…
Polish ۲۰۲۲۰۲۱۶ ۲۰۴۷۲۳۹۰۰

غزال گریز پا پارت 6 4 (1)

35 دیدگاه
    با تردید دستمو به سمت زنگ خونه دراز کردم و دکمه رو فشار دادم صدای زنی میانسال پاسخگو شد :   بفرمایید ؟!   – سلام ، شما خانوم آسیه محمودی هستید ؟   بله خودم هستم   – امکانش هست در رو باز کنید ، باید با…
Polish ۲۰۲۲۰۲۱۶ ۲۰۴۷۲۳۹۰۰

غزال گریز پا پارت 5 0 (0)

54 دیدگاه
  #از زبان ماهان   – استاد خسته نباشید   در جواب دانشجو هام فقط سری تکون دادم . کلافه بودم … عصبی ؟!!!! باید از کجا شروع میکردم ؟ کجارو میگشتم ؟  با سری پر از سئوال های بی جواب و دلی آشفته ، کیفمو چنگ زدم و از…
Polish ۲۰۲۲۰۲۱۶ ۲۰۴۷۲۳۹۰۰

غزال گریز پا پارت 4 4.7 (3)

15 دیدگاه
    سریع مانتو و چادرمو پوشیدم و رفتم پشت در اتاق مهراد طولی نکشید که اومد بیرون و دیدم داره با اخم نگام میکنه   چی شده ، چرا اخم کردی ؟   با انگشت اشاره ، کشید رو رون پام :   -شلوار چسبونه اگه چادرت بره کنار…
Polish ۲۰۲۲۰۲۱۶ ۲۰۴۷۲۳۹۰۰

غزال گریز پا پارت 3 2.5 (2)

13 دیدگاه
    از زبان مارال : از دیشب بخاطر طرز حرف زدنش تو فکرم . آخه انصاف بود فقط یه شب بعد خواستگاری اینطوری باهام حرف بزنه ؟ بی حوصله مشغول کارام شدم که صداش رو از پشت سر شنیدم :   – سلام مارال خانوم ، حال شما ؟…
Polish ۲۰۲۲۰۲۱۶ ۲۰۴۷۲۳۹۰۰

غزال گریز پا پارت 2 4 (1)

6 دیدگاه
    با شنیدن حرف های بابا ، انگار پتکی تو سرم زده بودن یعنی کار و تجارت ، از زندگی دخترشون مهم تر بوده که حالا بعد از ۱۵ سال از من میخواد پیداش کنم ؟ دِ آخه مگه لپ لپه ؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!……. مامان چطور حاضر شده بود پاره ی…
Polish ۲۰۲۲۰۲۱۶ ۲۰۴۷۲۳۹۰۰

غزال گریز پا پارت 1 3 (2)

32 دیدگاه
    سلاااااام چطور مطورین ؟ خوبین ؟ سلامتید ؟ چه خبر از مامان اینا … وای ببخشید یکم هول شدم ، خب من اینجوریم دیگه ، لجباز ، دیوونه و جذاب اوممممم از کجا شروع کنم ؟ من مارالم ۲۵ سالمه و پرستارم البته الان در کنار کار ،…