رمان بوسه بر گیسوی یار پارت 58
-حورا؟! با صدای سوره به سختی به خود می آیم. هرچند حواسم پرت است وقتی جواب میدهم. -من… بیرونم… با یکی از دوستام اومدم بیرون… چیزه سوره… برات لوکیشن میفرستم… -لوکیشن؟! وا چرا؟!! خودم هم نمیدانم چرا! برای همین میگویم: -همینطوری… بهادر را می بینم که دستی روی سر برغاله ی پر انرژی ای که دورش میچرخد، میکشد و