رمان سکوت قلب پارت 6
من که از همون اول خواستم کمکتون کنم خودتون نخواستید. لبخندی میزند -هنوزم نمیخوام چیزی عوض نشده. چند تا خراش جزئی بعدا تمیزش میکنم. خوشش میآید از حرص دادن آدم ها!؟ من هم اینکار را خوب بلدم اما به نفعش است سکوت کنم. -الان دیگه اجباری هیوا بعدا پوست از کلمون میکنه دستمالی را در میآورم و تا میزنم. کمی