رمان آوای نیاز تو پارت 167
××× فرزان* نیشخند زنان خیره به عکس توی دستم بودم و فکرم رفته بود سمتی که نباید میرفت سمتی که کل عمرم ازش فرار میکردم و حالا با یه اتفاق کوچیک همش تو سرم اون لحظه ها و اون خاطره ها تکرار و تکرار میشد و باعث میشد حالی که ازش میترسیدم اود کنه! میدونستم