رمان آوای نیاز تو پارت 137
خیره به کتابی شدم که تیکه کاغذی و بینش گذاشت تا یه جورایی از دید من پنهونش کنه و متعجب گفتم: _چرا بلدم اما گفتم شاید بتونم مچت و برای یک بارم که شده بگیرم… تو این مدت کوتاه این همه تو مچ منو تو حالتای مختلف گرفتی یه بارم من مچ گیری کنم خب _نتیجش؟!