رمان الفبای سکوت

رمان الفبای سکوت پارت 2 3 (2)

4 دیدگاه
با اکراه ماشینش را داخل حیاط بی در و پیکر و مقابل ساختمان عمارت پارک کرد و طبق معمول بی میل از ماشین پیاده شد و به سمت ساختمان رفت. کلافه بود و هوای گرم و موهایی که بلند شده بودند بر این کلافگی بیشتر دامن می‌زد. اشتباه بزرگی کرده…
رمان الفبای سکوت

رمان الفبای سکوت پارت 1 4.3 (6)

1 دیدگاه
می دانی دردناک ترین فریاد چیست؟ من می‌دانم. خودت بی‌آنکه بدانی یادم دادی. فریاد سکوت… همان که در گلویت گیر کرده و قصد جانت را می‌کند. همان فریادی که قبل از تولد می‌میرد. من محکومم تا کوله باری پر از این فریاد های خاموش را تا ابد بر دوش بکشم.…