رمان عشق ممنوعه استاد پارت 109
دستمو توی هوا تکونی دادم و با صدایی که انگار از ته چاه بیرون میومد نالیدم : _خوبم فقط یکدفعه سرم گیج رفت _بیا بریم یه کم داخل بشین تا حال سرجاش بیاد در تایید حرفش سری تکون دادم و بی حال داخل روی تخت چوبی نشستم و سرم رو به پشتی قدیمی قرمز رنگی تکیه دادم ولی اصلا حالم