رمان دلارای پارت 216
زیبا شده بود زیبا و قدرتمند! شبیه به زنی خود ساخته و مستقل پوزخند تلخی زد هیچ شباهتی به دلارای واقعی نداشت همان دلارای احمقی که بازیچه همه بود دستش را روی شکمش گذاشت و لب زد _ شاید این تصویر واقعی نباشه اما میخوام همچین مامانی برات بسازم … قوی و محکم از اتاق که خارج شد ارسلان