فروشگاه لوازم آرایشی و بهداشتی کیو فیس

رمان های بیشتر در کانال رمان من  https://t.me/romanman_ir

رمان سهم من از تو
رمان سهم من از تو

رمان”ســهم من از تو”

    💔💔💔💔💔💔💔   🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤   💔💔💔💔💔💔💔   هستین  ؟؟؟ ؟؟ ؟ ؟  ؟ نیستین؟ ؟؟ ؟؟ بیاین ببینین چی آوردم 😂😂   بچم به این نازی 😂😂         👆🏻👆🏻👆🏻👆🏻👆🏻👆🏻👆🏻     آرشام دیوونه مون 😂😎     👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻  

ادامه مطلب »
رمان شاه خشت
رمان شاه خشت

رمان شاه خشت پارت 41

      پیرمرد، شعر مشق می‌کرد؛ از بوستان سعدی، گاهی غزلیات حافظ و این اواخر، از حضرت مولانا.   تخصصش نستعلیق بود، خلقش اصالتی داشت مثال‌زدنی و دین و دنیایش، ماه‌طلعت جان.   موقع نوشتن، از معدود لحظاتی بود که آرام می‌شدم.   روحم را تسخیر می‌کرد، شاید هم

ادامه مطلب »
رمان سهم من از تو
رمان سهم من از تو

رمان”ســهم من از تو”پارت7

💕📚   -خدافظ چشمام و می بندم… داد می زنه : -همین دل ارام خدافظ؟ بعد اون همه با هم بودن فقط خدافظ؟ نگاش میکنم…. به خدا دوسش دارم….. -اره همین برو – پای کسی دیگه وسط؟ لال میشم… ساکت و صامت… دستم خشک میشه با خودش میخنده. -چطور ممکنه

ادامه مطلب »
رمان سهم من از تو
رمان سهم من از تو

رمان”ســهم من از تو”پارت6

💕📚 ناباور نگام میکنه… اگه همین الان چشم از چشماش برندارم همه چی و میگم… لو میدم…. میگم کجا بودی اون موقعی که زیر دست و پای… چشمام و می بندم… میبندم تا خفه شم…. لرزش صداش… اتیشم میزنه _ تو این وضعیت شوخیم نمیشه کرد که بگم داری شوخی

ادامه مطلب »
رمان رز های وحشی
رمان رز های وحشی

رمان رز های وحشی پارت 3

    از نظر خودش از سر ترس احمقانه جمله بندی کرده بود اما از نظر میکائیل رُز هنوز بچه بود و بچه‌گانه حرف زدن برایش طبیعی بود. میکائیل با لذت خیره بود به صورت رُز و لب زد: – پس دزدیدمت بردمت خوردمت آره؟     رز نگاهش رو

ادامه مطلب »
رمان آتش شیطان
رمان آتش شیطان

رمان آتش شیطان پارت14

『آتـش‌شیطــٰان!』 ༄❥︎┅┄┄┅✵♥️🔥✵┅┄┄┅❥︎༄ #پارت_14   خب، اولین دستکش پوش اطرافم از لیست مضنونین خط خورد!   محب تمام مدت پیش من بود و ندیدم حتی برای چک کردن ساعت، به گوشیش نگاه بندازه.   پس این آدم مریض که اینقدر به من و زندگیم اشراف داشت کی بود؟!؟!   بعد از

ادامه مطلب »
رمان فئودال
رمان فئودال

رمان فئودال پارت 6

    گلین با مکث ایستاد: _ شما خانزاده‌اید، به زودی خان روستا هم میشید، ما کی باشیم از شما توضیح بخوایم ارباب؟ چیزی هم بوده باشه بزرگ شمایی، تصمیمش هم با شماست، فکر نکنم نیازی به ادامه‌ باشه، با اجازه‌تون…   گذشت و رفت، ماند نریمان شکسته و شوکه،

ادامه مطلب »
رمان

دانلود رمان کوئوکا pdf از رویا قاسمی

  خلاصه رمان:   یه دختر شیطون همیشه خندون که تو خانواده پر خلافی زندگی می کنه که سر و کارشون با موادمخدره ولی خودش یه دانشجوی درسخونه که داره تلاش می‌کنه کسی از ماهیت خانواده اش خبردار نشه.. غافل از اینکه برادر دوست صمیمیش که یه آدم خشک و

ادامه مطلب »
رمان نگار
رمان نگار

رمان نگار پارت 22

    بی توجه به حرفاش از ته دل فریاد میزدم و اشک میریختم … مهراد از من درمونده تر و کلافه تر بود … نمیدونست چی بگه تا التیامی باشه واسه زخمام … هر چیزی میگفت فقط بدترش میکرد پس سکوت رو بهتر دونست و اجازه داد تا میتونم

ادامه مطلب »
رمان آووکادو
رمان آووکادو

رمان آووکادو پارت 63

  آپارتمانش هم درست مانند آسانسورش بیشتر شیشه و در و پنجره است و هیچ شباهتی به آپارتمان‌هایی که من تا کنون دیده‌ام ندارد.   لوازم خانگی‌اش مختصر است و فضای آپارتمان شلوغ نیست اما همان لوازم خلاصه شده و ضروری به طور زیبا و خاصی دیزاین شده است.  

ادامه مطلب »
رمان آس کور
رمان آس کور

رمان آس کور پارت 41

  تجاوز! لعنتی ترین کلمه ی دنیا…   گفته بود حرفش را نزند، گفته بود آزارش میدهد اما تا زمانی که خودش حرف آن روز را پیش میکشید، نمیشد توقع سکوت سراب را داشته باشد.   انگشتانش دور مچ سراب محکم شد و دندان هایش را با حرصی آشکار روی

ادامه مطلب »
رمان دهار

رمان دهار پارت۸

  شهرام کل مسیر تا کلانتری را در خواب و بیداری به سر میبرد، با چشمان خونین رنگش و حالِ زاری که داشت توجه سربازی که کنارش ایستاده بود به سمتش کشیده شد، رو به شهرام گفت: -آقا حالت خوبه؟ طوریت شده؟ شهرام که از حالت خود خارج شده بود،

ادامه مطلب »

رمان های کامل

دسته‌ها