رمان نقض قانون (خون آشام)پارت۲۸
با چشمای خونین به کریستوفری که با ترس و لرز بهم نگاه میکرد خیره شدم ، خون جلوی چشمم رو گرفته بود دوباره تبدیل به گرگ وحشی شدم دستم رو از آغوش کاترین بیرون کشیدم و با هرچه توان داشتم به جون کریستوفر افتادم …. _نه نه نکن توروخدا